سخنگوی سیاست خارجی ایران کیست؟
اعلام مواضع را به وزارت خارجه بسپاریم
دیپلماسی ایرانی: هفته گذشته سخنان فریدون عباسی دوانی، رییس سازمان انرژی اتمی در مورد تداوم غنی سازی 20 درصد از سوی ایران مورد توجه رسانه های غربی قرار گرفت و بلافاصله سخنگوی کاترین اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا به این موضع گیری واکنش نشان داد و گفت که ایران باید با برداشتن یک گام ابتدایی اعتمادساز و جامع به نگرانی مهم و فوری جامعه جهانی در مورد مساله غنی سازی 20 درصدی اورانیوم پاسخ بدهد تا به این وسیله فضایی برای دیپلماسی و مذاکرات بیشتر ایجاد شود. آقای عباسی گفته بود که جمهوری اسلامی ایران غنی سازی 20 درصد را به خاطر خواست دیگران تعلیق نخواهد کرد. در روزهای گذشته علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی گفته بود که «رفتار غرب فریبکارانه است». علاء الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز اشاره کرده بود که «در رفتار آمریکایی ها صداقتی مشاهده نکرده ایم که بخواهیم برای حل مساله هسته ای با آنها پای میز مذاکره بنشینیم». از سوی دیگر علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران نیز در سخنانی بیان کرده بود که «هر ساده اندیشی می تواند درک کند که پیشنهاد مذاکره آمریکا صادقانه نیست و تا زمانی که فشار و تهدید در کار باشد، مذاکره معنایی ندارد.»
آنچه بیش از هرچیز توجه یک تحلیل گر بیرونی را به خود جلب می کند تعدد افرادی است که در این مورد اظهار نظر می کنند. ما در کشورمان ارگانی به نام وزارت خارجه داریم و طبیعتا این وزارت خارجه است که باید به بیان مواضع ایران در حوزه بین المللی بپردازد ولی در بسیاری از موارد مشاهده می شود که افراد دیگری که در مراکز دیگری مسئولیت هایی دارند به اظهار نظر می پردازند. همین روزهای پیش یکی از فرمانده هان نظامی در مورد ترکیه موضع گیری کرده بود. در حالی که به نظر می رسد که ترکیه در شرایط کنونی که تحریم های سنگینی علیه ایران وضع شده است، ترکیه یکی از معدود کشورهایی است که به عنوان دریچه ای برای کشور به اقتصاد جانی باز مانده است. مواضعی از این دست می تواند به راحتی این درچه را نیز ببندد. به نظر می رسد که تصمیم گیری در مورد روابط خارجی نباید تابعی از نیروهای نظامی باشد چرا که آنها مسائل را از دریچه نظامی می نگرند و این کار باید به عهده وزارت خارجه گذاشته شود. این مسئله در همه دنیا رعایت می شود که مسائل حساس که ابعاد بین المللی پیدا می کند از زبان دیپلمات ها بیان شود تا کمترین خطا در آن وجود داشته باشد. حتی در سیاست بین الملل سیاست اعلامی از سیاست اعمالی متفاوت ارزیابی می شود و کشورها به بیان همه اقدامات خود نمی پردازند. حتی ما در دین اسلام هم مسئله تقیه را داریم. بنابراین نباید به بیان همه مسائل اقدام کرد. من در مورد اصل فعالیت های هسته ای ایران اظهار نظر نمی کنم ولی همینقدر می دانم که هیاهو کردن در مورد این مسائل می تواند کاملا به ضرر منافع ملی تمام شود. این که رئیس جمهور ما به صراحت در مورد حذف یک کشور از صفحه روزگار سخن بگوید و یا مسئله هلوکاست را زیر سوال می برد قطعا از منظر بین المللی آثار و عواقبی برای کشور به دنبال دارد. آیا از منظر دیپلماتیک طرح این مسائل قابل دفاع است؟ آیا ما به کارشناسان وزارت خارجه اعتماد می کنیم و نظر آنها را راهبرد عمل تمام مقامات مسئول در کشور قرار می دهیم؟ به نظر می رسد اینگونه نیست.
در واقع آنچه که امروز در بین ایران و غرب مشکل آفریده نیز این مسئله است. به عبارت دیگر این غنی سازی 20 درصد یا دیگر مسائل فنی نیست که به بحرانی در روابط ایران و جامعه جهانی انجامیده است. آنچه مشکل ایجاد کرده این است که ما زبان سخن گفتن با دنیا را نمی دانیم. شاید مقایسه ای بین ایران و کشور همسایه مان پاکستان در این مورد بی ربط نباشد. پاکستان کشوری دارای بمب اتمی است. علاوه بر این، این کشور یکی از کانون های تندروی و بنیادگرایی و تروریسم محسوب می شود. پس چرا این کشور به عنوان تهدید امنیت بین المللی مطرح نمی شود ولی پرونده ایران در شورای امنیت مفتوح می ماند؟
با عرض تاسف باید بگویم طرح مسائلی همچون مسئله هلوکاست ما را در جهان منزوی کرده است و روز به روز دوستان خود را از دست می دهیم. شاید امروز دولت باید برای ما دوست نگاری کند و نشان دهد که کدام کشورها در جهان دوست ما باقی مانده اند؟ آیا چین و روسیه که به تمام قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران رای مثبت داده اند دوست ما محسوب می شوند؟ آیا از میان کشورهای عربی دوستی برای ما باقی مانده است؟ آیا واقعا سوریه ای که ما امروز به خاطر دفاع از آن روز به روز هزینه های بین المللی بیشتری می پردازیم دوست ما محسوب می شود؟ چه سنخیتی بین حکومت ما با حکومت بعث و سوسیالیستی سوریه وجود دارد که به چنین دوستی انجامیده است؟ آیا این کشورهای عربی به عنوان مجعول در مورد خلیج فارس رای نمی دهند؟
بنابراین به نظر می رسد که رویکردی که در سالهای گذشته ایران در صحنه بین المللی در پیش گرفته درست نبوده و روز به روز شرایط بدتری را برای ایران رقم می زند. باید زبان تهدید آمیز خود را تغییر دهیم و باید نشان دهیم که آماده دوستی و صلح با دنیا هستیم. باید اعلام کنیم که به دنبال جهان گیری نیستیم بلکه می خواهیم زندگی خوبی برای مردممان رقم بزنیم. باید در روابط خارجی به سمت اعتدال برویم و با گسترش روابط به قطب ارتباطات بین المللی تبدیل شویم. ایران باید با بهبود روابط خود با کشورهای منطقه تلاش کنیم اتحادیه ای اقتصادی متشکل از کشورهای منطقه به راه بیندازد تا از انبوه مشکلات اقتصادی بکاهد./ 16
انتشار اولیه:جمعه 1 دی 1391 / بازانتشار: دوشنبه 4 دی 1391
نظر شما :