چه کسی از طرح تهران استقبال می کند؟
طرح شش مادهای ایران و معادله پیچیده سوریه
دیپلماسی ایرانی: ایران طرح شش ماده ای را که در گذشته تنها زمزمه وجود آن را مطرح کرده بود، اعلام کرد. در این طرح ایران از دولت و تمامی گروه های مخالف مسلح خواسته است تا فورا به تحرکات نظامی خود به خصوص در مناطق مسکونی پایان دهند و از سوی دیگر درخواست کرده است تا تحریم های اقتصادی سوریه را بردارند و زمینه بازگشت آوارگان به خانه هایشان فراهم شود. همچنین در این طرح به آزادی تمام کسانی که به دلیل فعالیت های سیاسی مسالمت آمیز بازداشت شده اند، اشاره شده و از دولت و گروه های معارض خواسته شده تا این بازداشتی ها را، از هر فرقه و گروهی که باشند، به سرعت آزاد کنند. دیپلماسی ایرانی با قاسم محب علی، کارشناس مسائل خاورمیانه، در خصوص احتمال موفقیت این طرح، اعمال آتش بس و قبول آن از سوی مخالفان و در نهایت بررسی اوضاع سوریه گفتگویی داشته است که در زیر می خوانید:
طرح 6 ماده ای ایران برای حل بحران در سوریه ارائه شده است. پیش از ورود جزئی به مفاد این طرح آیا در نگاه کلی ارائه چنین طرحی از سوی ایران در این بازه زمانی را مفید و البته قابل اجرا می دانید؟
در ابتدا باید متوجه این موضوع باشیم که هدف اصلی از ارائه این طرح چیست که این طرح در جهت حل بحران سوریه است یا خیر. اگر هم اکنون هدف حل بحران سوریه است باید گفت که متاسفانه در چنین مقطع زمانی دیرشده است. اما اگر هدف این است که ایران خود را برای آینده سوریه پس از اسد آماده کند و از شرایطی که هم اکنون است تا اندازه ای فاصله بگیرد و عواقب منفی که ممکن است پس از سقوط بشار اسد اتفاق بیفتد را برای منافع کشور کمتر کند، مفید خواهد بود.
ایران در کنار روسیه و چین در 20 ماه گذشته جانب بشار اسد را نگاه داشته است. آیا مخالفان به ایران به عنوان میانجی قابل اطمینان روی خواهند آورد؟
خیر، امروزه جبهه بندی که در سوریه وجود دارد، تنها مخالفان دولت نیستند، بلکه جبهه بندی منطقه ای و بین المللی و حتی طایفه ای وجود دارد. بنابراین چهار جبهه بندی و منازعه در حال جریان است. در نتیجه اینکه تلقی شود که تنها مخالفین تصمیمی بگیرند و موضع خود را در مورد ایران تغییر دهند، اینگونه نخواهد بود و کشورهای عربی منطقه و غرب نیز باید چنین تصمیمی اتحاذ کنند.از سوی دیگر مسائل طایفه ای و فرقه ای همانند شیعه و سنی هم وجود دارد و باید اذعان داشت که مجموعه ای از مسائل وجود دارد که چنین روندی را تشکیل می دهد.
ایران از لغو تحریم ها علیه سوریه سخن گفته و این در حالیست که در نشست مراکش 130 کشور مخالفان را به رسمیت شناختند. آیا با توجه به تحرکات سیاسی غرب علیه سوریه امکان لغو تحریم ها اصلا وجود دارد؟
باز هم باید تاکید کرد که ایران طرف تصمیم گیر در مساله سوریه نیست، بلکه ایران از طرف ضعیف تری به سوی طرفی که آینده ای برای آن وجود ندارد، حمایت می کند. همانطورکه شما هم اشاره کردید 130 کشور، اتحادیه اروپا و امریکا مخالفان را به رسمیت شناخته اند و دولت بشاراسد را غیرمشروع اعلام کردند. در نتیجه بازگشت به گذشته ممکن نخواهدبود و دیگر کشورها به گذشته باز نخواهند گشت هرچند که هزینه بسیار زیادی راهم دراین راه داده باشند. باید گفت درخواست ایران تاثیری در این مساله ندارد، اما تنها ممکن است در این مورد مفید واقع شود که از موضع یکجانبه حمایتی از بشار اسد، کاسته است. آنچه که بشار اسد امروزه مرتکب می شود در حوزه سیاست داخلی به هیچ وجه از نظر منطقی قابل دفاع نیست. ممکن است مواضع سوریه در مقابل اعمال اسرائیل قابل دفاع و حتی تقدیر باشد، اما ساختار سیاسی داخلی بشار اسد قابل حمایت نیست. بنابراین چنین مساله ای را نمی توان درسطح بین المللی جا انداخت که باید از حکومت اسد دفاع کرد، موضع روسیه و چین نیز موضعی بر اساس منافع بین المللی آنهاست و نه بر اساس اینکه قصد داشته باشند ازحکومت بشار اسد دفاع کنند. بلکه آنها در منازعات بین المللی و رقابتی که با غرب در منطقه دارند، تلاش می کنند تا حکومت اسد را حفظ کنند، همانطور که از کره شمالی و یا رژیم برمه دفاع می کنند. بنابراین نمی توان موضع آنها به عنوان سیاست قابل قبولی تلقی کرد،بلکه اگر منافع آنها تامین شده و یا توافقاتی حاصل شود خودبخود موضع آنها نیز تغییر خواهد کرد.
بحث توقف خشونت توسط دو طرف مطرح شده است اما امریکایی ها در قالب ناتو در حال اعزام نیرو به مرز ترکیه و سوریه هستند. آیا کنترل شبه نظامیان فعال در سوریه وجود دارد؟
در این مرحله نیز مساله بسیار پیچیده است. در سوریه گروه های مختلفی با منافع مختلف و یا گاه متضادی وجود دارند، به معنای دیگر از افراطی ترین گروه های مذهبی اسلام گرایان و سلفی ها وجود دارند تا نیروهای چپ، دموکرات و یا مارکسیت و ملی گرا. تمامی این گروه ها متاسفانه مسلح هستند. علاوه بر این شبه قبیله هایی هستند که از منافع قبیله، طایفه، منطقه و یا محل خود دفاع می کنند که تحت نظارت فرماندهی واحدی قرار ندارند. یعنی مسلح شدند به دلیل آنکه با علوی ها مشکل داشتند و یا برعکس علوی هایی که در مقابل سنی نشین ها از خود دفاع می کنند. بنابراین اگر کسی قادر باشد تا این افراد را تحت کنترل فرماندهی واحدی قرار دهد و از آنها درخواست کند تا اسلحه خود را زمین بگذارند کار بسیار مشکلی خواهد بود، اما غیرممکن نیست.
از سوی دیگر درخواست ایران نیز قابل پذیرش نیست چرا که ایران ازحکومت بشاراسد دفاع کرده است. طرفی که آغاز کننده خشونت در سوریه بود، دولت بشار اسد بوده است، بنابراین اگر قصد داشته باشیم تا درخواست منطقه ای کنیم باید مطرح شود که دولت ابتدا باید از استفاده سلاح های سنگین دست بردارد و در مقابل نیز از شبه نظامیان درخواست کند تا اسلحه های خود را به زمین گذارند.
تشکیل دولت انتقالی از دیگر درخواست های ایران است. آیا مخالفان به تشکیل چنین دولتی تن خواهند داد؟
این بحث در کنفرانس ژنو که کشورهای عربی و قدرت های بزرگ و ترکیه حضور داشتند مطرح شد و در آنجا بر سر یک مساله اختلاف نظر وجود داشت و آن این بود که آیا دولت انتقالی باید با حضور بشار اسد باشد و یا بدون حضور او و به همین دلیل در آن کنفرانس چنین طرحی در زمان کوفی عنان به نتیجه نرسید. مخالفان حاضر نیستند تا با حضور بشار اسد چنین دولت انتقالی تشکیل شود. بحثی که در اینجا مطرح می شود این است که در سوریه اقوام و طوایف مختلفی همانند سنی ها، علوی ها، مسیحیان و کردها زندگی می کنند. آنچه که منطقی است این خواهد بود که حقوق این طوایف به عنوان مثال شیعیانی که ایران روابط خوبی با آنها دارد، حفظ شود و در دولت انتقالی باید این طوایف حضور داشته باشند. حال ممکن است بخشی از آنها در حکومت بوده و برخی هم نقشی نداشته باشند.
آیا با این تعبیر که بشار اسد کنترل امنیتی سوریه را از دست داده موافق هستید؟
واقعیت هایی وجود دارد، زمانی که حکومتی علیه مخالفان خود از هواپیما، موشک و تانک استفاده می کند، مناطقی را از دست داده است و حضور نظامی در آن شهرها وجود دارد و دولت قصد دارد تا آنها را بازپس گیرد. بنابراین حقیقت این است که سوریه از نظر کنترل نظامی به سه منطقه تقسیم شده است: الف: کردها، که بخشی را با توافق دولت و بخش دیگر را با اختیار خود در دست گرفتند ب: ارتش آزاد که شامل شمال غربی و حومه دمشق و بخش بزرگی از حلب است ج: در دست دولت سوریه است. بنابراین بسیار دشوار است اینکه گفته شود تمام سوریه در کنترل دولت است.
آیا می توان گفت که غرب در سوریه به بن بست سیاسی و نظامی خورده است؟
غرب استراتژی دارد تا بتواند در منطقه تغییراتی ایجاد کرده که منافعش حفظ شود. یکی از حکومت هایی که متعلق به زمان جنگ سرد بود، حکومت سوریه است، به معنای دیگر این کشور آخرین حکومتی است که در گذشته همپیمان شرق بود.
در تحولاتی که در منطقه رخ داده حکومت هایی که وابسته به شرق بودند همانند عراق و لیبی ارتش و ساختار سیاسی آنها از بین رفت. اما کشورهایی که دیکتاتوری بودند اما همپیمان شرق نبودند همانند تونس، مصر و یمن ساختار نظامی و امنیتی شان حفظ شد و تنها تلاش کردند تا ساختار سیاسی آنها را اصلاح کنند.
در مورد سوریه نیز هدف این است که ارتش سوریه یعنی ساختار نظامی و امنیتی تا حد ممکن از بین برود و اگر نشد تا حد ممکن تضعیف شود. این وضعیت در حال اتفاق است، اما به دلیل آنکه قصد ندارد تا مداخله نظامی مستقیم کند، اما از طریق عملیات هایی که از سوی مخالفان صورت می گیرد این روند اتفاق می افتد.
در مرحله اول سلاح های ارتش سوریه از بین می رود و هواپیماها و مهمات و نیروهای آن یا کشته شده و یا جدا می شوند. بنابر این در مدت زمانی شاهد خواهیم بود که دیگر سوریه قدرت نظامی در مقابله با نظام اسرائیل را نخواهد داشت تا موثر باشد. به عبارت دیگر قدرتی در منطقه نخواهد بود تا منافع غرب را تهدید کند.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/
انتشار اولیه:دوشنبه 27 آذر 1391 / بازانتشار: جمعه 1 آبان 1391
نظر شما :