جدال ملی گراهای مصری با مرسی
دکتر حمیدرضا آصفی *
آرمان: ساختار سیاسی، قومی و اجتماعی مصر ساختار یکدستی نیست و همین مساله احتمال بروز مشکلات مصر را چندین برابر می کند. به عبارت دیگر از ابتدا پیش بینی می شد که مصر راه پروپیچ و خمی داشت. ساده انگارانه است اگر فکر کنیم مصر با راهی مستقیم و به دور از پیچ و خم روبه روست. به لحاظ قومی در مصر، ملیت های مختلفی وجود دارد؛ از مسلمانان گرفته تا قبطی ها، یهودیان و اقلیت های دیگر در این کشور هستند و همین مساله باعث ایجاد ساختاری غیریکدست در این کشور شده است. مساله دیگر ساختار سیاسی مصر است که از ساختار قومی آن پیچیده تر است. نهادها و کانون های قدرت، عملا پس از فروپاشی رژیم گذشته و سرنگونی حسنی مبارک، دست نخورده باقی مانده اند و البته محمد مرسی هم از ابتدا در پی تغییرات این ساختار بود. مرسی در یک نقطه می توانست دست به تغییراتی بزند و جابه جایی هایی را ایجاد کند که آن نقطه هم، ارتش مصر بود. پس از پیروزی، محمد مرسی دست به اقداماتی زد و فرماندهان ارتش را برکنار کرد که به طور کلی می توان گفت مرسی خواستار ایجاد وضعیتی متفاوت از گذشته بود. هرچند تغییرات مرسی در ارتش هم نتوانست باعث تحولات جدی بشود و کلیت ارتش تغییرات جدی پیدا نکرد. موضوع دیگر در مصر قوه قضائیه است که بسیار مستقل و قدرتمندتر از دولت عمل کرده است. در ابتدای کار مرسی پس از تغییرات در ارتش در فکر تغییرات قوه قضائیه بود چراکه تمایلات قوه قضائیه به رژیم گذشته بر کسی پوشیده نیست، آنچنان که مرسی تلاش داشت دادستان کل را نیز برکنار کند. خواست مرسی انجام نشد و با مقاومت جدی روبه رو شد تا محمد مرسی آن را به صورت تاکتیک موقت تا مدتی بپذیرد ولی درعمل تلاش داشت قوه قضائیه را در گوشه ای قرار دهد. محمد مرسی در دست زدن به چنین اقدامی ناگزیر بود زیرا نهادهای وابسته به قدرت رژیم گذشته و قوه قضائیه یکسره درحال کارشکنی با دولت محمد مرسی بودند و مرسی هم با توجه به اینکه برآمده از آرای مردم بود و همچنین به عنوان نماینده مردم چاره ای نداشت جز آنکه وابستگی های حکومت به رژیم گذشته را کاهش بدهد. موضوع دیگر در افزایش اختلافات داخلی مصر، نزدیکی آرای اقلیت و اکثریت بود. به بیان دیگر نزدیکی آرای محمد مرسی و احمد شفیق، کار را در مصر بسیار شکننده تر و حساس تر می کرد. گذشته از موضوعات داخلی و قومیتی و بحث اختلافات داخلی سیاسی، مقوله دیگر در بروز مشکلات و چالش های مصر، تحریکات کشورهای خارجی و به ویژه آمریکا و غرب بود. به هر حال تحولات مصر، خوشایند کشورهایی چون آمریکا و رژیم اسرائیل نبود. در تحولات غزه هم دیدیم که مصر کانون حل وفصل موضوع غزه بود. یعنی شکست رژیم اسرائیل از غزه، دومین شکست اسرائیل پس از جنگ سی وسه روزه بود که البته نقش ایران هم در پیروزی جنگ غزه بسیار مهم بود. برخی ملی گراهای مصر خارج نشین بودند و مسیر مصر، خوشایند آنها نبود. با توجه به جمع موارد فوق یعنی مسائل داخلی و خارجی، مصر با بحران دیگری روبه رو شد، بحرانی که پس از سخنرانی محمد مرسی آغاز شد. آن گونه که عده ای همه پرسی را نپذیرفتند و عده ای پذیرفتند و عده ای هم واکنش تند نشان دادند تا جایی که حتی وزیر دادگستری محمد مرسی مجبور شد بگوید که محمد مرسی را راضی می کند تا مدتی دست از تصمیمش بردارد. آنچه مسلم است اینکه پیش بینی تحولات مصر در آینده بسیار سخت است و تا پیش از 15 دسامبر، هرگونه گمانه زنی و پیش بینی در آن کشور مشکل است چراکه درگیری ها هنوز ادامه دارد. اما آنچه می توان به صورت حدس کلی ارائه کرد این است که به هر حال چه دیر و چه زود، همه پرسی برگزار می شود و دیگر اینکه به نظر نمی رسد در مدت کوتاهی ملی گراها بتوانند تغییراتی زیادی ایجاد کنند و یا مشکلات اساسی دیگری به وجود بیاورند.
* سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه
نظر شما :