سیاستی که کشورهای عربی در سوریه پیش‌گرفته‌اند

حمایت از آشوب به صرف تضعیف ایران

۱۳ آذر ۱۳۹۱ | ۱۰:۳۰ کد : ۱۹۰۹۸۰۲ اخبار اصلی خاورمیانه
پس از گذشت بیش از یک سال هنوز مخالفان اسد برنامه سیاسی روشن و طرحی که بازگوکننده یک پارچگی سوریه پس از مرحله حزب بعث باشد، ندارند.
حمایت از آشوب به صرف تضعیف ایران

ديپلماسي ايراني: دكتر يسري هزران، استاديار مركز ترومن از دانشگاه عبري در مقاله‌اي كه درباره انقلاب‌هاي عربي موسوم به بهار عربي نوشته است، مي‌گويد كه نمي‌توان بر اساس حوادثي كه اكنون مي‌گذرد پيش‌بيني حوادث خوبي در كشورهاي عربي كرد. ولي با اين حال تاكيد مي‌كند كه حقايق بسياري وجود دارد كه پوشيده باقي مانده و هنوز كشف نشده‌اند و بايد منتظر ماند تا در آينده كشف شوند.

به گزارش روزنامه العرب آنلاين، وي تحليل خود را با تمركز بر روي سوريه پيش مي‌برد و مي‌نويسد كه تحركات اعتراضي در جهان عرب با خواسته‌هاي ديناميكي متمركز از سال 2010 با تمركز بر تظاهرات سوريه آغاز شد. اين حركت قصد داشت تا رويكرد سياسي، اجتماعي و فرهنگي جهان عرب را از بين ببرد و اين منطق را ثابت كند كه اعراب نه اراده‌اي دارند و نه قدرتي.

وي درباره ويژگي بهار عربي مي‌نويسد: آن‌چه اين تحركات را متمايز مي‌كند اين است كه رهبري حزبي و ايدئولوژيك ندارد بلكه تنها بازگو كننده اراده ملت‌ها براي تشكيل مجدد روابط ميان ملت و دولت بر اساس دوره جديدي است كه در آن حقوق شهروندي و حقوق مدني به رسميت شناخته ‌شود.

وي در بخش ديگري از مقاله طولاني خود مي‌نويسد: آن‌چه از ظاهر بهار عربي برداشت مي‌شود، اين است كه اولا، انقلاب‌هايي در كشورهايي رخ داده است كه خود ذاتا جمهوري هستند، يعني كشورهايي هستند كه در گذشته حكومت‌هاي سنتي سلطنتي را كنار زده‌اند، در مقابل در كشورهايي مثل اردن و مغرب شاهديم كه از هر گونه حركت اعتراضي يا تسلط تظاهرات بر آنها به دور مانده‌اند. ثانيا، شاهد صعود جريان‌هاي اسلامي به راس هرم قدرت هستيم كه باعث شده تا جامعه جهاني و بين‌المللي با چالش تازه‌اي مواجه شوند.  

هزران در بخش ديگري از تقسيم‌بندي جامعه سياسي عربي از خلال انقلاب‌ها مي‌نويسد: بهار عربي باعث شده است تا سكولاريسم يا ليبراليسم جاي خود را به جبهه نظاميان – اسلام‌گرايان بدهد. اين مساله باعث مي‌شود تا قواي سياسي تازه‌اي ميان اسلام‌گرايان و مدرنيسم حاصل شود. اما مشكلشان اين است كه هر دوي آنها هيچ نماينده‌اي در حركت‌هاي سياسي ميداني ندارند.

وي سپس مي‌نويسد: برداشت سومي كه از ظاهر بهار عربي مي‌توان كرد، اين است كه روشنفكران در بهار عربي جايي ندارند. همان طور كه جورج طرابيشي، متفكر سوري مي‌گويد: «معترضان خود را ضربه خورده از تفكر مي‌دانند.» چهارمين برداشت اين است كه نقش نهادهاي نظامي در سايه غيبت متفكران در پيشبرد انقلاب‌ها به روشني ديده مي‌شود. مواضع يك‌جانبه‌اي كه ارتش در مصر و تونس گرفت باعث شد تا سقوط نظام سرعت بيشتري به خود بگيرد در حالي كه مواضعي كه ارتش در سوريه گرفت عامل اصلي حفظ نظام بوده است. اما در يمن و ليبي وضع كاملا متفاوت بود، ارتش چندپاره شد و باعث تشديد اعتراض‌ها و شورش‌هاي مدني شد.

هزران درباره نقش اسلام‌گرايان در انقلاب‌هاي عربي نيز مي‌نويسد: به روشني شاهديم كه انقلاب‌ها از مساجد، كانون اصلي اسلام‌گرايان، آغاز نشده است. بلكه از خيابان‌ها و ميدان‌هاي عمومي از ميان جوانان و طبقه متوسط مدرن پس از آن كه فقرا و بيكاران عليه حكومت دست به اعتراض زدند، آغاز شدند.  

وي همچنين يادآور مي‌شود، شكست حكومت‌هاي عربي در حفظ نظام و موقعيت خود به اين دليل است كه زندگي و كرامت شهروندانشان را ناديده گرفته‌اند كه باعث شده است تا هويت ملي تا سطح وفاداري به حاكمان كاهش يابد، اين وضعيت بر كشورهايي كه عشاير و قبيله‌ها و طايفه‌ها به خصوص از لحاظ ديني و نژادي تاثيري مهم داشته‌اند، بسيار حاكم است. در اين ميان وفاداري به طايفه‌ها خطرناك‌ترين نوع وفاداري است كه باعث تهديد وجود كشور مي‌شود و باعث مي‌شود تا حكومت نتواند به طور كامل بر سراسر كشور تسلط داشته باشد. اين وضعيت را به روشني در عراق و لبنان شاهديم و مي‌بينيم كه با تمركز بر اصل نژادي و ديني اين كشورها تا چه اندازه چندپاره شده‌اند. در حال حاضر مشكلات طايفه‌اي نيز آثار سلبي بر وضعيت جاري در سوريه گذاشته و به چيزي بديل دموكراسي تبديل شده كه وحدت سياسي اين كشور را تهديد مي‌كند.

وي درباره وضعيت جاري در سوريه مي‌نويسد: سوريه با توجه به تنوع در تركيب اجتماعي‌اش و نوع سازمان امنيتي كه برخوردار است در يك وضعيت استثنائي به سر مي‌برد، اين وضعيت استثنائي روز به روز پيچيده‌تر مي‌شود به خصوص اين كه جايگزيني براي نظام حالي حاكم بر سوريه نيز وجود ندارد. پس از گذشت بيش از يك سال هنوز مخالفان اسد برنامه سياسي روشن و طرحي كه بازگوكننده يك پارچگي سوريه پس از مرحله حزب بعث باشد، ندارند. دقيقا عكس لبنان كه حزب الله يك نمونه اسلامي براي حكومت در اختيار دارد كه تمامي جوانب طيف‌هاي لبناني را شامل مي‌شود. اخوان المسلمين در سوريه فقط براي زماني كه احتمال تصاحب قدرت توسط آن وجود داشته باشد، برنامه سياسي دارد در حالي كه به هيچ وجه مبالغه نمي‌كنيم اگر بگوييم كه اگر جريان‌هاي سياسي مخالف زمام امور را در سوريه به دست بگيرند و بخواهند اقليت‌ها را از حكومت جديد دور كنند يا اقليت‌ها دست به شورش مي‌زنند و به شدت سركوب خواهند شد و يا اين كه كشور به سمت تجزيه حركت خواهد كرد.

وي درباره سياست كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس نيز مي‌نويسد، آنها بدون توجه به مخاطرات سياستي كه در برابر سوريه در پيش گرفته‌اند، فقط به صرف تضعيف ايران چشم‌بسته سياست خصمانه خود عليه اسد را پيش مي‌برند.

تهيه كننده: تحريريه ديپلماسي ايراني

کلید واژه ها: سوریه بهار عربی


نظر شما :