از اختلافهای طایفهای تا تنشهای ایدئولوژیک درونی مخالفان
سوریه به این سادگیها آرام نمیگیرد
دیپلماسی ایرانی: برخی از تحلیلگران درگیری های موجود در سوریه را با یک معادله ساده محاسبه می کنند، آنها می گویند که این درگیری جنگ میان علوی ها و سنیان است. اما این معادله چیزی جز یک فکر سطحی نیست، آن چه در سوریه می گذرد یک جنگ طایفه ای یا داخلی یا اختلافات ایدئولوژیک از نوع چپ و راست یا مطالبات مردمی یا مداخله های خارجی نیست.
مجله اپن دموکراسی، در این باره تحلیل می کند که در درون جریان مخالف نظام حاکم بر سوریه نیز مساله اختلاف های طایفه ای و ایدئولوژیک در جریان است که خود آن به تنهایی بر پیچیدگی اوضاع جاری در سوریه افزوده است که باید در تحلیل وقایع سوریه به آنها نیز اهمیت داد. بر اساس گزارشی که خانم لیندسی گیفورد، برای موسسه بین المللی "کارنگی برای صلح" نوشته است، درگیری ای که در داخل جریان های مخالف سوریه جریان دارد، شامل درگیری میان سکولارهای اسلامی و اسلام گرایان تندرو از یک سو و چپ ها و راست ها از سوی دیگر است. این درگیری ها باعث می شود تا مساله سنی – علوی تا درگیری میان مذاهب و جریان های پیچیده دیگر نیز ادامه یابد.
بنا به این گزارش، می توان مخالفان را به دو جبهه تقسیم کرد، از یک سو شورای ملی سوریه در استانبول قرار دارد که غرب آن را به رسمیت شناخته است که متشکل از اخوان المسلمین و لیبرال های مستقل است. اما در جبهه مقابل، دو جبهه مختلف سکولارها و چپ ها قرار دارد که یکی "هیئت هماهنگ کننده نیروهای تغییر دموکراتیک" است و دیگری "منادیان دموکراسی سوریه" که هر دو از دشمنان نظام حاکم بر سوریه هستند و هر کدام به تنهایی تلاش می کند که قدرت را قبضه کند. آنها بر خلاف شورای ملی نمی خواهند که همه تشکیلات وابسته به نظام موجود از بین برود بلکه بر حفظ کلیت کشور سوریه تاکید دارند. آنها معتقدند که درگیری میان اسلام گرایان و سکولارها باعث فروپاشی کشور خواهد شد. این حرفی است که میشل کیلو، سخنگوی منادی دموکراسی بر زبان رانده است. برای همین شخصیت های مخالف حکومت در این جریان می خواهند که از نهادهای سکولار داخل حکومت محافظت شود و همه ارکان حکومت فعلی از بین نرود.
این در حالی است که سنیان تندرو چنین تفسیری از امور ندارند. مواضع شورای ملی سوریه را هیچ کس نمی تواند به خوبی بفهمد و درک کند، چرا که یک سرای از مطالبات سنی ها حمایت می کند که در حقیقت بازگو کننده تمایلات اخوان المسلمین است که به بازگشت به سوریه به هر قیمتی که شده اعتقاد دارد، آنها هم زمان که بحث حمله نظامی را مطرح می کنند از اشکالات آن نیز سخن می گویند و بر این اعتقادند که مداخله نظامی به انتقام طایفه ای منجر می شود و حتی به منطق درگیری میان اسلام گرایان و سکولارها می رسد.
رقابت میان چپ ها و چپ های افراطی نیز حکایت دیگری دارد. در شورای ملی افرادی هستند که امیال سکولار دارند که دائما می پرسند که چرا باید به جبهه سکولارهای چپ بپیوندند، عده ای به آنها جواب می دهند: "برای این که نزدیکی شما به چپ افراطی بسیار است."
کارشناسان اخوان المسلیمن در سوریه را با حزب عدالت و توسعه حاکم بر ترکیه مقایسه می کنند. آنها از این بابت که سیاست لیبرالی را با نگاه دینی محافظه کارانه ممزوج کرده اند، قابل مقایسه هستند. لیبرال های اعضای شورای ملی خود را راست میانه رو می دانند، برای همین از این که با اخوانی ها هم پیمان شده اند بیشتر احساس آسودگی می کنند. آنها گمان می کنند که می توانند با آنها در یک هم پیمانی سیاسی مشترک کار کنند.
در بحث اقتصادی نیز همه آنها اختلاف های سنگینی با یکدیگر دارند. شورای ملی و اسلام گرایان شیوه اقتصادی دیگری را انتخاب می کنند در حالی که چپ های سکولار معتقد به سیاست های اقتصادی سوسیالیستی هستند. مساله ای که اختلافات شدیدی را میان آنها به وجود آورده است.
در بعد روابط خارجی نیز بسیار روشن است که شورای ملی مورد حمایت قطر، عربستان سعودی، ترکیه، ایالات متحده امریکا و شماری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. حمایت مالی ای که از آنها می شود باعث شده است که دیگر آنها مستقل نباشند و استقلال عمل نداشته باشند. ولی مدعی اند که چون لیبرال هستند، از گشایش نیز حمایت می کنند و در نهایت ممکن است که گشایش سیاسی و اقتصادی در سوریه و خارج از آن مطابق با نظریه جهانی شدن به وجود آورند.
بر عکس آن را جبهه سکولارهای چپ معتقدند، آنها مواضعشان با مواضع کسانی که معتقد به حمایت خارجی هستند، متفاوت است. آنها در صحبت های خود از اصطلاحاتی چون "دشمن امپریالیستی" استفاده می کنند و با هر گونه مداخله خارجی و هر گونه مسلح ساختن ارتش آزادیبخش مخالف هستند. آنها می گویند حمایت خارجی با نیت خیر صورت نمی گیرد بلکه می تواند استقلال سوریه را به خطر بیندازد. این همان موضع تاریخی چپ های عرب است.
این شکاف های عمیق است که باعث می شود بگوییم که شکاف های طایفه ای در مقابل آنها چیز کوچکی است. از این رو است که بسیاری انتظار دارند که سوریه نه با تهدیدهای درگیری طایفه ای بلکه با درگیری هایی بسیار خطرناک تر و جزئی تر از این مواجه شود. گیفورد می گوید، در سوریه طایفه های متعددی وجود دارند که شامل علوی ها، سنی ها، درزی ها، اسماعیلی ها، مذاهب مختلف مسیحی از روم ارتدوکس گرفته تا روم کاتولیک و پروتستان می شود، حتی برخی روستاها هستند که به رغم این که مسیحی اند ولی همچنان به زبان آرامی صحبت می کنند، همه این مسائل سبب می شود که بگوییم اوضاع سوریه بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که تصور می شود.
منبع: روزنامه السفیر/ تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :