حقوق بشر تبعیض‌آمیز

۰۳ مهر ۱۳۹۱ | ۱۴:۰۴ کد : ۱۹۰۷۱۹۲ سرخط اخبار

کامبیز نوروزی

اعتماد: 1. ما جوامع غیرغربی و خاصه ما جوامع مسلمان در کجای این جهان ایستاده ایم؟ موقعیت، نقش و اثر ما در نظم بین المللی حقوق بشر چیست؟ آیا ما می توانیم آن گونه که خود می خواهیم، بیندیشیم؟ آیا حق داریم به چیزهایی که خود برگزیده ایم، معتقد باشیم؟ آیا اعتقادات ما محترم است؟ و آیا اصول معتقدات یک و نیم میلیارد مسلمان در قلمرو نظم بین المللی حقوق بشر شایسته حمایت است؟ اسناد حقوق بشر به طرق مختلف پاسخ تمام این سوالات را مثبت می داند اما در عمل رفتار نهادهای بین المللی و دولت های ملی در حوزه تمدنی غرب به نظر می رسد طور دیگری است.

2- علاوه بر سازمان ملل و نهاد های وابسته به آن، چند سالی است که با تحولات گسترده در حقوق بین الملل، دولت های ملی نیز مسوولیت اجرای حقوق بشر در تمام جوامع را متوجه خود می دانند. اما آنچه موجبات نقد بر گفتمان مسلط حقوق بشر را فراهم می آورد، مفهومی است که به «معیارهای دوگانه» شهرت یافته است، به این ترتیب که نظام جهانی قدرت، خواه سازمان های بین المللی و خواه دولت های قدرتمند در موضوعات مربوط به حقوق بشر برخورد یکسان با کشور ها مختلف ندارند. با یک دولت سختگیری بسیار و گاه حتی بیش از اندازه های متعارف سیاسی و حقوقی دارند و با دولت دیگر در همان موضوعات عمیقا با تسامح و مدارا رفتار می کنند. بسیاری از صاحب نظران مستقل حقوق بشر بر اساس همین نقد مهم، گفتمان مسلط حقوق بشر در نظم کنونی بین المللی را بیشتر تابعی از منافع سیاسی قدرت های برتر و وسیله یی برای بازی قدرت در عرصه بین المللی می دانند تا اقداماتی واقعا بشردوستانه برای نجات جان انسان ها.

3- «معیار های دوگانه» به شکل دیگر نیز تجلی می کنند؛ نمونه اش اینکه اگرچه اسناد حقوق بشر حق هایی مانند حق آزادی عقیده و مذهب را برای همه جوامع و همه انسان ها قطعا به رسمیت می شناسند اما نظم حقوقی موجود در دولت های غربی و سازمان های بین المللی، عرف ها و نظامات اخلاقی و ارزشی جوامع خود را برای داوری درباره عقاید سایر جوامع ملاک قضاوت و ارزشگذاری فرهنگی، سیاسی و حقوقی در عرصه بین الملل می دانند. این مفهوم شاید نیازمند کمی توضیح باشد. با مثالی ساده که امروز هم مصداق دارد، آن را روشن می کنیم. چیزی در جامعه یی غیرغربی، مقدس است و درباره آن، باید آداب و شرایطی رعایت شود. ارزش و اهمیت آن امر مقدس چنان است که نظام اجتماعی و نظام حقوقی ملی در برابر نقض آداب و حریم آن امر مقدس واکنش اجتماعی و حقوقی نشان می دهد، خصوصا در بعضی موارد ممکن است جوامع متعدد و گسترده یی در اعتقاد به یک امر مقدس اتفاق و اشتراک نظر قطعی داشته باشند. حال در چنین شرایطی اگر در قلمرو سرزمینی یک دولت که مردم آن، اعتقادی به آن امر قدسی ندارند، آداب و حریم همان امر قدسی قویا نقض شود و این اتفاق از طریق همان تکنولوژی ها در نظم اجتماعی و نظم عمومی و احساسات جامعه دیگر اثرگذار باشد، نظم بین المللی حقوق بشر چه واکنشی باید از خود نشان دهد. 4- سابقه آشکارا نشان می دهد که نهاد های بین المللی حقوق بشر تقریبا هیچ واکنشی در برابر تعرض به عقاید و اعتقادات دینی مسلمانان نشان نداده اند. دولت های ملی نیز در غرب با استناد به حق آزادی بیان هیچ گونه واکنش حقوقی نشان ندادند. از منظر آنها چون در کشورهای آنها آزادی بیان وجود دارد، رفتار تولیدکنندگان آن آثار از موارد آزادی بیان است و نمی توان آنها را غیر قانونی دانست و با آنها مواجهه کرد. یک سوی این سخن تا اندازه یی درست است. در جوامع غربی و در فرهنگ آن سوی عالم مفهوم مقدس تصویری متفاوت دارد. و از نظر مصداقی نیز اموری که مقدس باشند و هیچ دستی به آنها نتوان زد یا باقی نیست یا انگشت شمار است. لذا در چنان نظام فرهنگی، حقوقی و سیاسی ای ممکن است با هر چیزی و هر مفهومی به هر شکلی رفتار شود. اما سوی دیگر آن نگاه که مربوط به قلمرو بین الملل است، نادرست بوده و بیانگر یکی از موارد معیار های دوگانه است. در دنیای جهانی شده یی که اطلاعات در چشم برهم زدنی منتقل می شود و زندگی و بقای همه جوامع و همه کشور ها به شکل بسیار بی سابقه یی درهم تنیده است، نمی توان اثر رفتار های یک جامعه نسبت به یک امر قدسی در جامعه دیگر را نادیده گرفت. انتشار یک کاریکاتور در یک نشریه دانمارکی یا فرانسوی یا انتشار یک فیلم سخیف به سرعت و سهولت در نقاط دوردست جهان که فاصله های زیادی با غرب دارند، دیده می شوند. چرا نباید داوری این بخش از جهان «جوامع اسلامی» که اتفاقا هم موضوع اصلی و هم قربانی آن آثار هستند، کلا نادیده گرفته شود؟

5- بد نیست دست کم به یکی از اسناد مهم و اساسی حقوق بشر نگاهی دوباره و مختصر داشته باشیم. در بند 3 ماده 19 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی حق آزادی بیان محدود است به احترام به حقوق و حیثیت دیگران و نیز محدود است به حفظ امنیت ملی یا نظم عمومی یا سلامت یا اخلاق عمومی. همچنین طبق ماده 20 همین میثاق هر گونه تبلیغ برای جنگ ممنوع است و نیز هر گونه ترغیب به کینه ملی یا مذهبی یا نژادی که محرک تبعیض یا مخاصمه یا اعمال زور باشد نیز ممنوع است. به بیان ساده آزادی بیان نمی تواند حقوق و امنیت دیگران را نقض کند و نمی شود به نام آزادی بیان جنگ افروزی کرد یا کینه های ملی یا مذهبی یا نژادی ایجاد کرد یا نمی شود به نام آزادی بیان مخاصمه ایجاد کرد. این قواعد همان اندازه که در حقوق ملی لازم الاجراست، در قلمرو بین المللی نیز باید رعایت شود. رویه جاری بین الملل در حوزه حقوق بشر چنان است که دولت های غربی به درستی نقض آزادی بیان در کشورها را محکوم کرده و با آن، مواجهه می کنند زیرا آزادی بیان یکی از قواعد حقوق بشر است. بنابراین جای این پرسش باقی است که چرا با نقض بعضی دیگر از قواعد حقوق بشر یعنی نقض قواعدی که از جمله در بند 3 ماده 19 و نیز ماده 20 آمد، هیچ مواجهه یی از سوی دولت های ملی در غرب و نیز نهاد های بین المللی حقوق بشر صورت نمی گیرد. آنچه در این سال ها در جهان غرب رخ می دهد و در آن، آثار کینه آمیز علیه اصلی ترین معتقدات مسلمانان منتشر می شود، به نظر ما از مصادیق نقض مواد 19 و 20 است.

6- وقتی گفتمان مسلط حقوق بشر در غرب، نظامات ارزشی، اخلاقی و فرهنگی جهان غیرخود، و این روزها خصوصا جوامع مسلمان را صرفا با معیار های خود می سنجد و عملا آن را نادیده می گیرد، از جمله نتایجش آن است که اولا سهم این جوامع در تنظیم حقوق بین المللی بشر را عملا انکار می کند. ثانیا در عمل منزلت ارزش های بنیادین جوامع اسلامی را به قدری نازل و بی مقدار نمایش می دهد که هر سخن و گفتاری علیه آنها را دست کم در قلمرو سرزمینی دولت های ملی در غرب جایز و مباح می کند. حاصل این روند آن است که به طور طبیعی جوامع اسلامی خود و هویت خود را در معرض تحقیر و تعرض مستمری می بیند که در غرب تولید و صادر می شود. چه بسا چنین وضعیتی به سود کسانی باشد که در هر دو سو دوستدار نزاع و جنگ و خشونت اند تا بهره خود را از آب گل آلود بیرون کشند.

7- در حالی که روند جهانی شدن با شتاب پیش می رود، احترام مشترک بین المللی به بنیاد ها و اصول نظام های اخلاقی و فرهنگی و مذهبی جوامع غیرغربی نیز ضروری است. باید تا آنجا که نقض آنها در قلمرو بین الملل با واکنش حقوقی سازمان های بین المللی و دولت ها روبه رو شود زیرا در غیر این صورت اولا از نظر ماهوی حقوق بعضی جوامع دیگر در زمینه های از قبیل آزادی عقیده و آزادی اندیشه و به ویژه حق بر هویت نفی خواهد شد و ثانیا از نظر مصلحتی نیز امکان و احتمال نزاع، کینه و مخاصمه افزایش خواهد یافت.

8- این دوگانگی مفهومی از یک سو با اصول و مبانی حقوق بشر مغایر است و نگاهی کاملا تبعیض آمیر نسبت به جوامع بشری را ترویج می کند. در واقع هسته مرکزی این نگاه نوعی نظام ارزشی را معیار مطلق محسوب کرده و سایر جوامع را در این قلمرو نادیده می انگارد و این یعنی تبعیض.

از سوی دیگر این طرز تلقی بسیار خطرناک است زیرا در عمل به اینجا می رسد که هویت بخش های بزرگ دیگری از جوامع بشری امروز را عملا مورد انکار قرار می دهد یا دست کم چنین برداشتی ایجاد می کند. این امر می تواند بهانه و دستاویز بسیار مناسبی برای رودررویی بین جوامع مختلف باشد و به ترویج خشونت بینجامد. تبعیض به نام حقوق بشر، ترویج کینه به نام آزادی بیان، تبلیغ برتری نژادی به نام پیشرفت، ترویج خشونت به نام دین و... هیچ یک نه به ترویج حقوق بشر کمک می کند و نه به گسترش عقاید دینی یاری می رساند و نه به صلح می انجامد. سهل است که خود موجبات کینه و ظلم و خشونت نیز خواهد بود.


( ۱ )

نظر شما :