میانجی تنها
یوسف مولایی*
شرق:زمان، عنصری تعیین کننده در مدیریت اوضاع و احوال حاکم بر تصمیم گیری های داخلی و خارجی است. آگاهی به منطق و قانون حرکت زمان اجازه می دهد که عنصر زمان به نحو مطلوبی در محاسبه سود و زیان هر حرکتی لحاظ شود. پدیده بحران در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی حاصل بی اعتنایی به منطق و قانون حاکم بر «زمان» است.
بحران سوریه که در امتداد و بر بستر فضای حاکم بر انقلاب های عربی شکل گرفت، در کم توجهی دولتمردان سوریه بر قانون و منطق زمان تشدید شده و به مرحله غیرقابل برگشت به شرایط عادی و طبیعی وارد شده است. قانون حاکم بر زمان معاصر در دنیای عرب، هم اندیشی و مشارکت مردم در بازتعریف حق تعیین سرنوشت از بعد خارجی به بعد داخلی است. کشور سوریه هم از منطق عام زمان خود پیروی می کند. متاسفانه برخی دولتمردان سوریه تلاش می کنند که با قانون حاکم بر ذهنیت خود قانون «زمان» خود را بی اعتبار کنند. عدم توجه کافی به قانون زمان، موجب شد که تحولات سوریه از مسیر اعتدال و اصلاح دور شده و در مسیر جنگ داخلی قرار گیرد و امیدها و ابتکارات «کوفی عنان» و دیگر صلح طلبان جهان در میان جنگ و خشونت و کشتار و تخریب به خاکستر تبدیل شود. استعفای کوفی عنان، در واقع، اعلان شکست روندهای دیپلماتیک و خردگرایانه بود. دیگر فرقی نمی کند که این یا آن گروه سیاسی، نظامی، یا این و یا آن دولت، عامل و مسوول این شکست معرفی شود. وقتی مذاکره و گفت وگو، جای خود را به خشونت می دهد، تکنیک و تاکتیک های جنگی بر تدبیر و تعقل غلبه می کند و جامعه جهانی در کلیت آن باید مسوولیت توسل به شیوه های غیرمتمدنانه را بپذیرد. در این فضای پرالتهاب، بازیگران دخیل در بحران سوریه فقط بر طبل جنگ می کوبند. ترکیه که از تداوم بحران و طولانی شدن آن در هراس است، چاره را در این یافته که هرچه بیشتر به پشتیبانی و حمایت از گروه های مسلح مخالف دولت سوریه همت گمارد. مراجعه این کشور به شورای امنیت که نتیجه آن از پیش معلوم بود، با هدف مشروع جلوه دادن حمایت های بی دریغش از گروه های مسلح صورت گرفته است. دولت ایالات متحده آمریکا نیز از دودستگی در بین اعضای شورای امنیت برای توجیه اقدامات یک جانبه خود استفاده می کند. عربستان و قطر و دیگر کشورهای عربی نیز سیاست های مداخله گرایانه خود را تحت پوشش حمایت از مردم بی دفاع سوریه، توجیه کرده و گسترش می دهند. اردن با عمده کردن مساله آوارگان و مطالبه هزینه سنگین برای مدیریت آن به نوعی افکار عمومی جهان و سازمان ملل را تحت فشار قرار می دهد. آقای مرسی مواضع به شدت تندی علیه دولت سوریه اتخاذ می کند و اینجا و آنجا رهبران کشورهای غربی از بشار اسد می خواهند که از حکومت کناره گیری کند. متاسفانه صدای ملایم و بی رمق چین و روسیه هم در دعوت به مصالحه سیاسی در هیاهیوی بلند جنگ و خشونت به جایی نمی رسد. تحت این شرایط که بازیگران و مداخله گران خود را برای نبرد نهایی در سوریه آماده می کنند «اخضر ابراهیمی» ماموریت خود را برای جست وجوی راه حل های اصلاح طلبانه و دیپلماتیک شروع می کند. او به دشواری ماموریت خود آگاه است و پیشاپیش اعلام کرده که هیچ کس انتظار معجزه از او نداشته باشد و اینکه طرح صلح آقای
کوفی عنان نقشه راه او نیز هست. پرسش این است که چرا دیپلمات باتجربه ای چون او می خواهد آبروی حرفه ای خود را در این راه هزینه کند؟ به نظر می رسد که وسوسه ورود به تاریخ و عادت امتحان شانس خود، محرک اصلی پیرمرد برای ورود به میدان پرخطر سیاسی است. صف آرایی نبردهای دولتی و گروه های مسلح مخالف و حامیان هر یک از آنها به صورتی است که راه عقب نشینی خردمندانه را تنگ و باریک کرده است. به نظر می رسد که منطق بازی برد-برد مدت هاست که اسیر بازی برد-باخت شده است. برخی انسان های مدعی عقلانیت و مدنیت، در هر دو سوی تخاصم، همانند انسان های نخستین- تداوم حیات خود را در نابودی همنوع و آثار تمدنی خود می بینند. زمان آن فرا رسیده است که صلح طلبان جهان برای حمایت از حق حیات همگانی، متحد شوند.
*کارشناس حقوق بین الملل
نظر شما :