آمریکا مصر پس از انقلاب را هدایت می کند؟
سفری برای محک میزان وفاداری
مواضع امریکا از ابتدای تحولات و اعتراضها در مصر چه بوده است؟
در تحولات منطقه سه دیدگاه وجود داشته است که با توجه به این تقسیمبندیها میتوان مواضع امریکا را نیز مورد بررسی قرار داد:
1. این تحولات طرح خاورمیانه بزرگ و یا جدید امریکاست. امریکا در تلاش بود خاورمیانه را در رژیمهایی که عمدتا خودش روی کار آورده و دیکتاتورهایی هستند که حقوق بشر را نقض میکنند، منابع اقتصاد را به نفع طبقه حاکم پیش میبرند، نوعی فقر وعقبماندگی و سرخوردگی در این ملتها ایجاد میکنند و گروههای جوان و معترضین را به سمت گروههای رادیکال و سلفی و اسلامگرا میکشاند که به ضرر امریکاست، مهاجرتهای گسسته و زیاد را از مردم بیکار به غرب منتقل میکند که برای آنها مشکلات امنیتی فراوانی ایجاد میکند، عوض کند. در نتیجه به این تصمیم رسیدند که این رژیمها را تغییر دهند و به تعبیر خود آنها دموکراسی و حقوق بشر و حقوق زنان را با این رژیمهای جدید به این کشورها وارد کنند. این مساله در جنگ ۳۳ روزه لبنان آغاز شد که به نتیجه هم نرسید و پس از آن در جنگ ۲۲ روزه غزه نیز دنبال شد. برخی بر این باورند که امریکا دور زده است و در تلاش است با همکاری اروپا این دولتها را تغییر دهد. ابتدا این نظر بود که این روند همان طرح خاورمیانه جدیدی است که امریکاییها مدیریت می کنند، همانطور که شاهد بودیم در مساله تونس و مصر هم دو پهلو عمل میکردند. در حقیقت آنها به دنبال این هدف هستند که رژیمهای دموکراتیک شده غربی به جای رژیمهای وابسته دیکتاتور متمایل به غرب روی کار بیاید.
2. در دیدگاه دوم بیشتر خود عربها و به کمک غربیها شعار میدهند.به عبارت دیگر این بهار عربی است که عربها در نتیجه انقلاب ارتباطات تلنگری خوردهاند و سعی دارند تا با ترکیبی از ارزشهای لیبرال دموکراسی غرب و عربیسم ، نظامهای پیشرویی بر سر کار آورند که غربیها نیز از این دیدگاه به نوعی حمایت میکنند و تمایل دارند که این دیدگاه هم وجود داشته باشد.
3. دیدگاه ایران است که نام آن را بیداری اسلامی گذاشته است. جمهوری اسلامی بر این باور است که در نتیجه ۳۲ سال انتقال پیام انقلاب اسلامی و آثار الگوی اسلامی ایرانی که مشاهده کردند، منجر به قیام مردم در این کشورها شده است که عمدتا حرکت آنها ضد اسرائیل و منافع غرب و دیکتاتوری حاکم است. واقعیت امر این است که میان این سه دیدگاه، نگاه ایران متقنتر است، چراکه عوامل و آثاری که در منطقه دیده می شود بیشتر با این دیدگاه همخوانی دارد.امریکاییها تلاش میکنند این تحولاتی که از دست خارج است را به نوعی مدیریت کرده و رژیمهایی را روی کار بیاید که کمترین تنش را با آنها و برای منافع آنها داشته باشد. دقیقا این رویکرد را در مصر و تونس و دیگر کشورها شاهد هستیم.
در تحولات مصر و آغاز اعتراضهای مردم، امریکا و هیلاری کلینتون، وزیرامورخارجه امریکا، در ابتدا از حسنی مبارک حمایت کامل میکردند، اما پس از سفرهای متعدد به کشور مصر به این نتیجه رسیدند که نمیتوان حسنی مبارک را بر سر کار نگه داشت و طوفان انقلاب شدید است، در نتیجه موضعی دوپهلویی را اتخاذ کردند. آنها در این مرحله انجام اصلاحات را مطرح کردند، اما زمانی که با اصلاحات هم مساله حل نشد، اعلام کردند که حسنی مبارک باید قدرت را ترک کند و با عوامل باقیمانده قدرت از جمله شورای نظامی که همکار حسنی مبارک بوده و قوه قضایه تعاملات عمده ای داشتند تا اوضاع را کامل تحت کنترل داشته باشند. بدین معنا که با حضور جریانات اسلامگرا منافع امریکا و اسرائیل در خطر قرار نگرفته و یا تمامی افراد رژیم حسنی مبارک از بین بروند.
بنابراین بر اساس دیدگاه سوم امریکاییها به گونهای این تحولات را مدیریت میکنند که انقلابیها را آرام و راضی کرده و در عین حال کلیت نظام و موضعگیری آنها به ضرر آنها دگرگون نشود.
برخلاف آنچه امریکا برنامهریزی کرده بود، در اکثر این کشورها اسلامگراها بر سرکار آمدند، پس آیا میتوان گفت این انقلابها به ذات برخلاف منافع و خواستههای امریکاست؟
دموکراسی واقعی اگر در کشورهای اسلامی پیاده شود به نوعی در ذات خود ضد غرب و سلطه غربیهاست. چراکه پیاده شدن دموکراسی سبب میشود که اکثریت محروم بر سر کار آمده که اکثرا هم مسلمان هستند و در دیدگاه آنها نیز همکاری با غرب و رژیم صهیونیستی مورد قبول نیست. بنابراین تعارضی به وجود میآید، همانند آنچه که پس از انقلاب اسلامی ایران و غرب شکل گرفت.
ما بر این باور هستیم که غرب در سه دوره بر منطقه مسلط بوده است:
۱. استعمار قدیم که در نتیجه انقلاب صنعتی بود و حکومتها، منابع و مردم را کنترل میکردند. قرن ۱۵ و ۱۶ این تسلط وجود داشت.
۲. در نتیجه دو جنگ اول و دوم و انقلاب روسیه دیگر استعمار مستقیم شکست خورد و در نتیجه استعمار جدیدی را استفاده میکنند که در حقیقت با نوع بومی فراماسون سکان تسلط خود را نگه میدارند
۳. در دنیای امروز در نتیجه انقلاب ارتباطات و اطلاعات و انقلاب اسلامی ایران که آگاهی مردم منطقه بالا رفته، غربیها اوضاع را دیگر در کنترل خود نمیبینند، در نتیجه برای آن طرحریزی کردند که از آن تحت عنوان فرانو و یا استعمار پست مدرن یاد میشود. به دلیل آنکه ابزارهای پیشرفته ارتباطی، رسانهای و آموزشی داشته و اعلام کردند که قصد وارد کردن دموکراسی به این کشورها را دارند. اما این دموکراسی واقعی نیست بلکه نوعی دموکراسی هدایت شده است، بدین معنا که با بمباران رسانهای و خبری و تحلیلی به گونهای عمل میکنند تا جمع و اکثریت آراء به سمتی سوق پیدا کند که حزب و جریانی که منافع غرب را رقم نمیزند، اکثریت آراء را بدست آورد. اسم این فرایند را استعمار فرانو میگذاریم. البته اگر از صندوقها آنچه که خواسته آنهاست برآورده نشود، تا اندازهای آن را مدیریت و کم زیاد میکنند تا به نتیجه مورد نظر برسند.یعنی آنچه در مصر مشاهده شد سیاستهایی بود که شورای نظامی و قوه قضاییه اعمال کرد که قانون اساسی و ترکیب پارلمان چگونه باشد. همان دموکراسی هدایت شده که با اتاق فکرهای غربی هدایت میشود. در تونس شاهد همین روند بودیم و در انتخابات غزه نیز علت اصلی که حماس بایکوت شد، این بود که دموکراسی هدایت شده وجود نداشت بلکه همان دموکراسی واقعی بود.
سفر کلینتون و دیدار وی با مرسی، رئیس جمهور جدید مصر را چگونه ارزیابی میکنید؟
این سفرها همیشه وجود داشته است که مقامات ارشد سیاسی و نظامی امریکا در تحولات مصر دایما به کشور مصر رفت و آمد داشته و با رئیس شورای نظامی و رئیس جمهوری موقت دیدار داشتند. تمامی این حرکتها به این دلیل بوده است تا این دموکراسی هدایت شده را تضمین شده به پیش ببرند. چراکه تجربه انقلاب اسلامی برای آنها بسیار تلخ است و حاضر نیستند بار دیگر چنین تجربهای داشته باشند. این دید را در انتخابات الجزایر دهه ۸۰ و ۹۰ که چگونه با اسلامگراها به شکل خشن برخورد کردند، شاهد بودیم و همچنین در ترکیه نیز جریان فضیلت اسلامگرا را کنار زدند و حزب عدالت و توسعه را که از بیرون هدایت شده بود بر روی کار آمد. در تونس و مصر نیز تلاش دارند ، اما باز هم تلخ است. به این دلیل که این جریانات آنطور که خواست آنهاست در کنترل نیست و این سفر کلینتون را نیز در همین راستا میبینیم که با مقامات، مردم و عناصر خودشان در این کشور دیدار کرده تا بدانند این جریان تا چه اندازه بر طبق میل آنها پیش میرود.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
نظر شما :