چرا ترکیه به جنگ سوریه نمیرود؟
اعتماد: رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه، هیچوقت پیشبینیاش را نمیکرد. وقتی پنتاگون افشا کرد که فانتوم آراف ترکیه که توسط ضدهواییهای سوری منهدم شده بود در قلمروی هوایی سوریه و در حاشیه ساحل این کشور قرار داشته، و برخلاف ادعای اردوغان در فضای بینالمللی ساقط نشده است، او خوب میدانست که به دردسر افتاده است.
و قضایا بدتر هم شد؛ وقتی وزیر امور خارجه روسیه حاضر شد برای اثبات این مدعا «اطلاعات ثبتشده رادارها» را تحویل بدهد.
هیچ کاری نمیشد کرد جز اینکه موضوع بحث را عوض کند. آنوقت بود که آنکارا منطقهیی به عرض 4/6 کیلومتر در امتداد مرز ترکیه و سوریه را منطقه حائل اعلام کرد. حالا به فواصل زمانی منظم جنگندههای اف-16 از پایگاههای ناتو در ترکیه بلند میشوند و در این منطقه جولان میدهند. در عین حال، پس از اینکه اردوغان سوریه را «کشوری متخاصم» نامید، آنکارا تانکها و موشکانداز و تسلیحات سنگینی را روانه مرز 800 کیلومتریاش با سوریه کرد. بعدش چه؟ آغاز جنگ با شوک و وحشت؟ اسبهای «نو عثمانی»تان را مهار کنید.
تکرار قضیه بالفور
آینده نزدیک سوریه اخیراً در ژنو به بحث گذاشته شد، در یکی از این «اجلاس بینالمللی» پوچ که امریکا، بریتانیا، فرانسه، ترکیه و قطر و کویت به نیابت از شورای همکاری خلیج فارس نشستند و «راهحلی صلحآمیز» برای ماجرای سوریه پیشنهاد کردند، این در حالی است که اغلب این کشورها مشغول ارسال اسلحه به مخالفین دمشق هستند. وقتی قدرتهای خارجی اینطور سرنوشت یک کشور را بدون کوچکترین مشورتی با مردمش (که هرگز از این کشورها نخواستند از طرف آنها کاری بکند) تعیین میکنند، طبیعتا آدم به یاد نامه بالفور (و تاسیس کشور اسراییل با کمک بریتانیا) میافتد.
به هر حال، خلاصهاش اینکه ناتو به سوریه حمله نظامی نمیکند، دستکم نه به این زودی. با توجه به اینکه لاوروف هر روز به جای صبحانه به هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا، حمله میکند، فعلا روسیه را باید برنده ماجرا دانست.
قابلپیشبینی است که روسیه اسد را برای تغییر رژیم تحت فشار قرار نمیدهد؛ روسیه از عواقب فروپاشی مطلق دستگاه حکومتی سوریه میترسد. واشنگتن هم فعلا از موضع قبلیاش کوتاه آمده و حاضر شده اسد بسیار ضعیف ولی نه لزوما ساقطشده را بپذیرد.
مشکل بر سر تفسیر «رضایت طرفین» است؛ تعبیری که «دولت انتقالی» سوریه بر آن بنا شده است – صورتبندیای مبهم که در ژنو مطرح شد. از نظر دولت اوباما، این به آن معناست که اسد باید برود. برای مسکو، و البته پکن، این تعبیر به معنای آن است که دولت انتقالی باید مشتمل بر اسد هم باشد.
باید انتظار داشته باشیم که جنجال زیادی در اطراف تفاسیر این تعبیر رخ دهد. چون مثلا میتوان گفت که طرح «منطقه پروازممنوع» بر فراز لیبی (که ناتو آن را به یورش 30 هزار بمبافکن تبدیل کرد) ممکن است بر اساس «رضایت طرفین» به فرجام «دولت انتقالی» سوریه هم تبدیل شود. واشنگتن تحت سیطره میت رامنی (نامزد جمهوریخواه) میتواند اوایل 2013 حمله به سوریه را شروع کند.
ممکن بود پیش از اجلاس ژنو توافقهایی میان پوتین- اوباما یا امریکا- روسیه صورت بگیرد. روسیه فشارش بر ناتو در افغانستان را برداشته است. بالاخره امریکا بعد از ادا و اطوار زیاد رسما عذرخواهی کرد و پاکستان هم پذیرفت و مسیر ناتو برای انتقال نیرو و امکانات از پاکستان به افغانستان باز شد.
لازم است به یاد داشته باشیم که پاکستان عضو ناظر سازمان همکاریهای شانگهای (تحت هدایت روسیه و چین، که شدیدا مایلند امریکا و ناتو از افغانستان خارج شوند) و عضو دائم آتی آن است. و البته بهایی که واشنگتن برای باز شدن مسیر ناتو پرداخت، کاهش فشارش بر دمشق بود، دستکم فعلا. به این ترتیب هیچ کاری از دست اردوغان برنمیآید، بندهخدا ظاهرا خیلی توی باغ نبوده.
تقسیم کار را دستنخورده بگذارید
پس ماهیت مشکلدار طرح ژنو این است: بازیگران (خارجی) توافق کردهاند که توافق نکنند – گور پدر مردم سوریه که گرفتار جنگ داخلی شدهاند. در غیاب حمله ناتو، مساله این است که حکومت اسد چطور میتواند موقعیتش را حفظ کند یا در این جنگ داخلی که اسلحهاش را خارجیها تامین میکنند پیروز شود.
به این ترتیب تقسیم کار فعلی هم دستنخورده باقی میماند. ترکیه کماکان به فراهم کردن پایگاه نظامی برای جنگجویان اجیرشده در لیبی «آزادشده»، عربستان سعودی، عراق و لبنان ادامه میدهد. خاندان سعود خرج مسلح کردن این مزدورها را میدهد و واشنگتن و لندن و پاریس هم تاکتیکهای تنظیمی برای برنامه بلندمدت حمله ناتو به دمشق را ادامه میدهند.
گرچه نیروهای سوری مخالف جای مهمی را در سوریه در کنترل ندارند، باید انتظار داشته باشیم که ارسال تسلیحات از طریق آلسعود و قطر به داخل سوریه تشدید و خشونت این گروهها هولناکتر هم بشود. باید انتظار داشت که ارتش نه چندان آزاد مخالفان سوری طی چندین ماه آتی، اگر نه چندین سال آتی، به عملیات خود ادامه دهد. نکته کلیدی اینجاست که آیا تامینکنندگان این جنگ همانی میمانند که هستند، یا که اردن هم به ترکیه و لبنان اضافه میشود. دمشق شاید قدرت کافی را برای هدف قرار دادن بازیگران غربی این ماجرا نداشته باشد. اما مسلما میتواند بازیگران فرعی (اردن، قطر، عربستان سعودی و مسلما ترکیه) را تحت فشار قرار دهد.
هنوز هیچ نشده اردن مسیر ارسال تسلیحات به سوریه را بسته است. دیر یا زود حزبالله هم فکری به حال مسیرهای ارسال تسلیحات از طریق لبنان میکند. اردوغان هم مجبور میشود با واقعیت تصمیمات ژنو مواجه شود. علاوه بر این، نباید فراموش کرد که عربستان سعودی فقط تا آنجایی حاضر به جنگ است که پای سربازان امریکایی در میان باشد و حاضر نخواهد شد شهروندان سعودی را برای نبرد با سوریه به خطر بیندازد. پس آژیر قرمز نزدیک شدن نیروهای سعودی به مرز جنوب سوریه، از طریق اردن، شوخیای بیش نیست. نیروی نظامی آلسعود حتی نمیتواند از پس شورشیان پاپتی حوثی در جنوب کشور همسایهاش یمن هم بر بیاید.
نکته آخر اینکه پایگاه دریایی روسیه در طرطوس (در حدود 90 کیلومتری محل انهدام فانتوم ترکیه) حالا تماممدت با رادارهایش در حال رصد وضعیت است. و کافی است روسیه فقط یک ناو به منطقه بفرستد تا همه حساب کار دستشان بیاید. اگر کسی فکر میکند قضیه شوخی است، میتواند به سرنوشت گرجستان در سال 2008 نگاه کند.
وقت بر زدن ورقهاست
اردوغان برگ چندانی برای بازی ندارد، اگر اصلا برگی برایش باقیمانده باشد. اسد در مصاحبه با روزنامه جمهوریت ترکیه «صددرصد» اظهار تاسف کرد که فانتوم ترکیه ساقط شده است، و گفت «این هواپیما در کریدوری به پرواز درآمده که پیشتر توسط نیروی هوایی اسراییلی استفاده شده بود.» نکته اینجاست که اردوغان دمدمیمزاج یک عذرخواهی از اسد مکار گرفت. در عوض اما، بعد از فاجعه کشتی کمکرسانی ترکیه به غزه، اردوغان یک دلخوشکنک ساده هم از اسراییل نگرفت.
سناریوی واقعا مرگبار برای اردوغان این است که دستور تحرکات نظامی بدهد و به نیابت از ارتش نه چندان آزاد مخالفین سوری وارد جنگ با دمشق شود. چنین اتفاقی نمیافتد. دمشق همین حالا هم نشان داده که سپر دفاع هواییاش مناسب و درخور است. هر تحلیلگر نظامی محترمی میداند که جنگ با سوریه تفاوت خواهد داشت با آن حملههای سهل و سادهیی که علیه عراق و لیبی صورت گرفت. فرماندهان ناتو با همه بیعرضگیشان میدانند که زرادخانههایشان میتواند به سادگی به حمام خون بدل شود. برای نیروهای نظامی ترکیه هم مساله اصلی کردهای آناتولی هستند، نه اسد. ترکیه از امریکا کمکهای نظامی دریافت میکند. ولی چیزی که واقعا پیاش هستند یک لشکر هواپیمای بیسرنشین بر فراز آناتولی است. ترکیه مدام به قلمرو شمال عراق حمله کرده تا پارتیزانهای پکک مظنون به کشتار نظامیان ترک را شکار کند. حالا این چریکها در ترکیه مستقرند و از مرز سوریه رد میشوند تا نیروهای امنیتی و حتی غیرنظامیهای سوری را هدف قرار دهند. از آنکارا انتظار نداشته باشیم که به ریاکاریاش اعتراف کند.
اما اردوغان باید بهشدت محتاط عمل کند. تاکتیکهای سفت و سختش باعث انزوایش شدهاند؛ بیش از دوسوم جمعیت ترکیه مخالف حمله نظامی به سوریه هستند. کار به جایی رسیده که مجله «رادیکال» ترکیه از مخاطبانش پرسیده آیا ترکیه باید الگویی برای خاورمیانه جدید باشد یا نه؟ به گفته مقاله مجله رادیکال، روزگاری ترکیه «عضو ناخوش اروپا» بود، حالا اما به «مرد تنهای خاورمیانه» تبدیل شده است.
گاز، گاز، گاز
مهمتر از همه اینکه اردوغان استطاعت مخالفت با روسیه را ندارد. دستکم صدهزار روس در سوریه مستقرند و کارهای مختلفی میکنند، از احداث سد گرفته تا مشاوره برای سیستمهای دفاعی.
و بعد هم مساله غیرقابلگریز خط لوله مطرح است. ترکیه دومین خریدار بزرگ گازپروم (شرکت گاز دولتی روسیه) است. اردوغان استطاعت درافتادن با گازپروم را ندارد. کل امنیت انرژی ترکیه منوط به گاز روسیه و ایران است. جالب اینکه یک سال پیش قراردادی 10 میلیارد دلاری میان ایران، عراق و سوریه منعقد شد که حوزه گازی عظیم پارس جنوبی ایران از طریق خط لوله گازی به عراق و سوریه و بعدتر به ترکیه و نهایتا اروپا وصل شود.
در 12 ماه گذشته که سوریه درگیر جنگ داخلی شده، بازیگران کلیدی این طرح گازی از ادامه بحث دربارهاش دست کشیدهاند. اما حالا دیگر نمیشود نادیدهاش گرفت. هر تحلیلگر محترمی در بروکسل تصدیق میکند که پارانویای اتحادیه اروپا این است که گروگان گازپروم بشوند. خط لوله گاز ایران-عراق-سوریه برای ایجاد تنوع در منابع انرژی اروپا و خروج از زیر سلطه گازپروم ضروری است.
برای امریکا و اروپا، بازی اصلی همین است و اگر ادامه بازی ایجاب میکند که اسد یکی، دو سال دیگر هم در قدرت بماند، چه باک. و این طرحشان باید طوری اجرا شود که به خصومت با روسیه نینجامد. از همین رو بود که در اجلاس ژنو به روسیه تضمین دادند منافعش در سوریه پس از اسد هم دستنخورده باقی میماند.
جای تعجب نیست. راه و رسم سیاستهای سفتوسخت ژئوپولتیک در پس درهای بسته همین است. حالا باید دید که اردوغان متوجه این بازی و پیامش میشود یا نه.
نویسنده: پهپه اسکوبار
ترجمه: رسول رمضانی
منبع: الجزیره
نظر شما :