چشم اعراب به این کشور دوخته شد
خبرآنلاین: بیش از یک هفته پیش بود که بحران سیاسی در کویت با انحلال ناگهانی چهاردهمین پارلمان وارد فاز جدیدی شد. از 1962 – آغاز مرحله نوین و مدرن در عرصه سیاسی اردن- تاکنون 14 بار انتخابات پارلمانی در این کشور برگزار شده است. عمر نیمی از این پارلمان های منتخب نیز پیش از پایان دوره قانونی به شماره افتاده است. چهاردهمین پارلمان در فوریه 2012 آغاز به کار کرده و به دستور دیوان عالی منحل شد. دورنمای بحران سیاسی در کویت به گونه ای است که میزان شکاف میان اپوزیسیون و دولت افزایش یافته و در نتیجه احتمال درمانی سریع بعید به نظر می رسد. پروسه دموکراتیک در کویت را می توان نمونه ای منحصربه فرد خواند. با وجود آنکه ساختار سیاسی این کشور از دور دکوری مدرن و بر پایه دموکراسی دارد اما در عمل باید آن را دموکراسی خواند که مبتنی بر فرهنگ قبیله ای است. دموکراسی عمدتا دو ستون دارد: نخست رای گیری و دوم همزاد پنداری.
مردم در قالب گروه های سیاسی که احزاب خوانده می شوند خود را طبقه بندی می کنند اما از آنجا که بر اساس قانون در کویت ، احزاب مجوز فعالیت رسمی و سیاسی ندارند ، کویتی ها نوعی همزادپنداری را پیشه راه می کنند. این ثنویت آفرینی ها بر پایه قبایل، قومیت گری ها و ارتباطات خانوادگی است. بنابراین در 50 سال گذشته ، فعالیت های سیاسی در کویت مبتنی بر ارتباط های قومی ، قبیله ای و فردی بوده است. بر همین اساس راه یافتگان به پارلمان نیز منافع شخصی خود را داشته و چندان دغدغه های اجتماعی و سیاسی در حدکلی و فراگیر نداشته اند. دولت های تشکیل شده در کویت نیز دائما با تغییر زمینه های سیاسی روبه رو شده و هدف تغییرات در علایق و منافع قرار گرفتند. دولت های متناوب نیز نمی دانستند با چه مسائلی مخالفت کنند و به کدام دغدغه ها پاسخ بدهند چرا که منافع اعضای پارلمان در گذر زمان تغییراتی متناوب را تجربه کرد.
علاوه بر مشکلی که در بالا قید شد باید قدیمی و تاریخ مصرف گذشته بودن قانون اساسی کویت را که 50 سال پیش تدوین شد نیز به یاد داشت. از ابتدای 1960 تا امروز با وجود افزایش 20 درصدی جمعیت کویت هنوز همان قانون اساسی اعمال مدنظر قرار می گیرد. کویت در این چند دهه تغییرات شگرفی را در حوزه های آموزش،اقتصاد و سیاست تجربه کرده است. نسل جدیدی به روی کار آمده اند که ایده های نو و ایده آل های جدید در ذهن دارند. این نسل را تکنولوژی های جدید ، ایده ها و باورهایی که با تفکر نسل قدیم فاصله بسیار دارد، همراهی می کند.
تاکنون همین نسل جوان بارها به خیابان های پایتخت ریخته و خواهان اصلاحات در عرصه سیاسی شده اند. دولت به برخی مطالبه های آنها پاسخ مثبت داده است. با اینهمه تمامی اصلاحات انجام گرفته بیش از آنکه به وحدت ملی منتهی شود تعمیق شکاف های اجتماعی را به دنبال داشته و زخم های عمیقی بر صورت ساختار سیاسی در کویت گذاشته است.
50 سال گذشته است و کویتی ها هنوز از تدوین یک فرهنگ مدرن دموکراتیک عاجز هستند. جامعه کویت نسبت به واژه حزب حساسیت خاصی پیدا کرده است چرا که به باور آنها در بسیاری از کشورهای عربی این واژه بیش از آنکه به فعالیتی اجتماعی اطلاق شود نوعی تجارت خانوادگی است. یکی از نمونه های این شکست تجربه حزب بعث در عراق و سوریه است که در تشکیل جامعه مدنی مدرن عاجز بود. در سودان، یمن و تونس نیز احزاب سیاسی نتوانستند فعالیت های سیاسی مدرن را به ساختار اجتماعی خود تزریق کنند. این نمونه ها منجر به بدبینی کویتی ها به عنوان " حزب " شده است.
اهمیت دموکراسی در کویت تنها در مدرنیزه کردن آن نیست بلکه مساله مهم تاثیر تمرین دموکراسی و تاثیر آن بر دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس است. با اینهمه نمایی که کویت در این سالها از خود نشان داده به گونه ای بوده است که بسیاری از نخبگان سیاسی و استراتژیست های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از تبعیت از الگوی آن سرباز می زنند. برخی ایده دموکراسی را به کلی فراموش کرده اند و عده ای نیز با احتیاط بیشتر به آن فکر می کنند. این محافظه کاری در حقیقت نوزاد تولد نارس دموکراسی در کویت است. کویتی ها باید از بحران سیاسی که امروز گریبان آنها را گرفته است با انگیزه ترویج دموکراسی در کشورهای منطقه عبور کنند. در اینصورت موفقیت یا شکست کویت در این مسیر به داخل مرزهای این کشور کوچک عربی محدود نشده و سرتاسر منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
مردم در قالب گروه های سیاسی که احزاب خوانده می شوند خود را طبقه بندی می کنند اما از آنجا که بر اساس قانون در کویت ، احزاب مجوز فعالیت رسمی و سیاسی ندارند ، کویتی ها نوعی همزادپنداری را پیشه راه می کنند. این ثنویت آفرینی ها بر پایه قبایل، قومیت گری ها و ارتباطات خانوادگی است. بنابراین در 50 سال گذشته ، فعالیت های سیاسی در کویت مبتنی بر ارتباط های قومی ، قبیله ای و فردی بوده است. بر همین اساس راه یافتگان به پارلمان نیز منافع شخصی خود را داشته و چندان دغدغه های اجتماعی و سیاسی در حدکلی و فراگیر نداشته اند. دولت های تشکیل شده در کویت نیز دائما با تغییر زمینه های سیاسی روبه رو شده و هدف تغییرات در علایق و منافع قرار گرفتند. دولت های متناوب نیز نمی دانستند با چه مسائلی مخالفت کنند و به کدام دغدغه ها پاسخ بدهند چرا که منافع اعضای پارلمان در گذر زمان تغییراتی متناوب را تجربه کرد.
علاوه بر مشکلی که در بالا قید شد باید قدیمی و تاریخ مصرف گذشته بودن قانون اساسی کویت را که 50 سال پیش تدوین شد نیز به یاد داشت. از ابتدای 1960 تا امروز با وجود افزایش 20 درصدی جمعیت کویت هنوز همان قانون اساسی اعمال مدنظر قرار می گیرد. کویت در این چند دهه تغییرات شگرفی را در حوزه های آموزش،اقتصاد و سیاست تجربه کرده است. نسل جدیدی به روی کار آمده اند که ایده های نو و ایده آل های جدید در ذهن دارند. این نسل را تکنولوژی های جدید ، ایده ها و باورهایی که با تفکر نسل قدیم فاصله بسیار دارد، همراهی می کند.
تاکنون همین نسل جوان بارها به خیابان های پایتخت ریخته و خواهان اصلاحات در عرصه سیاسی شده اند. دولت به برخی مطالبه های آنها پاسخ مثبت داده است. با اینهمه تمامی اصلاحات انجام گرفته بیش از آنکه به وحدت ملی منتهی شود تعمیق شکاف های اجتماعی را به دنبال داشته و زخم های عمیقی بر صورت ساختار سیاسی در کویت گذاشته است.
50 سال گذشته است و کویتی ها هنوز از تدوین یک فرهنگ مدرن دموکراتیک عاجز هستند. جامعه کویت نسبت به واژه حزب حساسیت خاصی پیدا کرده است چرا که به باور آنها در بسیاری از کشورهای عربی این واژه بیش از آنکه به فعالیتی اجتماعی اطلاق شود نوعی تجارت خانوادگی است. یکی از نمونه های این شکست تجربه حزب بعث در عراق و سوریه است که در تشکیل جامعه مدنی مدرن عاجز بود. در سودان، یمن و تونس نیز احزاب سیاسی نتوانستند فعالیت های سیاسی مدرن را به ساختار اجتماعی خود تزریق کنند. این نمونه ها منجر به بدبینی کویتی ها به عنوان " حزب " شده است.
اهمیت دموکراسی در کویت تنها در مدرنیزه کردن آن نیست بلکه مساله مهم تاثیر تمرین دموکراسی و تاثیر آن بر دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس است. با اینهمه نمایی که کویت در این سالها از خود نشان داده به گونه ای بوده است که بسیاری از نخبگان سیاسی و استراتژیست های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از تبعیت از الگوی آن سرباز می زنند. برخی ایده دموکراسی را به کلی فراموش کرده اند و عده ای نیز با احتیاط بیشتر به آن فکر می کنند. این محافظه کاری در حقیقت نوزاد تولد نارس دموکراسی در کویت است. کویتی ها باید از بحران سیاسی که امروز گریبان آنها را گرفته است با انگیزه ترویج دموکراسی در کشورهای منطقه عبور کنند. در اینصورت موفقیت یا شکست کویت در این مسیر به داخل مرزهای این کشور کوچک عربی محدود نشده و سرتاسر منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
نظر شما :