مرسی در راه پر پیچ و خم
شرق: انتخابات مصر دریچهای جدید به روی این کشور و جهان عرب گشوده است، کسانی که با دقت و کارشناسانه روند برگزاری این انتخابات را دنبال کردند شاهد برگزاری انتخاباتی نسبتا آزاد و رقابتی بودند. دور اول انتخابات در مصر که با حضور کاندیداهای زیادتری برگزار شد نشان داد که جامعه مصر در ابعاد اجتماعی، سیاسی و مذهبی در جریان تحولات اخیر در این کشور به صورت فعال در رقابتهای انتخاباتی شرکت کرده و با انگیزه گامهای مهمی را برداشته است. در مرحله اول پنج کاندیدا از میان 12کاندیدای باقیمانده در فهرست به رقابت نفسگیر پرداختند و مناظرههای داغ انتخاباتی نشان داد که تحولات آینده در مصر و جهان عرب نهتنها بسیار پیچیده بلکه از فرازونشیب و تنوع بسیاری برخوردار خواهد بود.
دور دوم انتخابات روی دیگری از سکه را به نمایش گذاشت و نشان داد که مردم مصر در عین حالی که سیاسی بوده و برای آرمانهای آزادیخواهانه خود وارد عرصه شدند اما نگرانی و ترس عمیقی آنان را به اجبار ممکن است به سمت و سوی دیگری بکشاند: در میان این همه نیروهای سیاسی دو گروه مردم مصر را نمایندگی کردند:
1- اخوانالمسلمین مصر که به هر صورت بخش گستردهای از مردم مصر از روی کار آمدن آنان و تشکیل دولتی با ویژگیهای خاص انحصارطلبی و تندروی نگران شدهاند.
2- نظامیان که بهرغم خوشنامی در مصر و همراهی با مردم در جریان انقلاب مصر تمامی کسانی که برای آزادی و ایجاد نهادهای مدنی و دولت مدرن مبارزه کردهاند را میترسانند چراکه در صورت روی کار آمدن کاندیدای نظامیان، آن هم با رای مردم، احتمال انحصارطلبی و بازتولید دیکتاتوری به واسطه نظامیان بسیار بالاست. تقسیم آرای انتخاباتی دور دوم بین محمد مرسی و احمد شفیق با 52درصد و 48درصد گویای این واقعیت است که سطح نگرانی از اخوانالمسلمین بسیار بالاست هرچند که به هر صورت نیروهای جوان و انقلابی و آزادیخواه با حمایت از مرسی، این اسلامگرای اخوانی را به ریاستجمهوری رساندند. جوانان شش آوریل و بسیاری از نیروهای آزادیخواه پس از اعلام پیروزی مرسی توسط کمیته عالی انتخابات اعلام کردند که او مطلوب ما نبود اما به دلیل نجات انقلاب از حاکم شدن نظامیان به او رای دادهاند. فرضیات فوق نشان میدهد پیروزی مرسی و شکست احمد شفیق هر دو مرهون همین ترسها و نگرانیهاست. نکته دوم در موضوع انتخابات مصر راه پرپیچوخم کاندیدای اخوانالمسلمینی است که امروزه به عنوان رییسجمهور مصر وارد کاخ ریاستجمهوری شده است. مرسی با توجیه دوستان خود از اخوانالمسلمین کنارهگیری کرده است و امروزه با شعارهایی از جمله «من رییسجمهور همه مصریها هستم» و مصر به همه تعهدات بینالمللی پایبند خواهد ماند و تعیین یک مشاور مسیحی و یک مشاور از میان خانمها و ابراز علاقه او به تشکیل دولت وحدت ملی با حضور همه نیروهای سیاسی قصد دارد تا اعتماد اقشار مختلف مردم را نسبت به عملکرد و آینده مدیریت خویش جلب کند. او در نظر دارد به عنوان اولین گام نشان دهد که او انسانی واقعگراست و واقعیتهای جامعه مصر را درک میکند.
مرسی بعد از آنکه در میدان آزادی قاهره در مقابل مردم قسم یاد کرد تا نسبت به حقوق مردم کوتاهی نکند تاکید کرد که ملت منبع قدرت است و هرکس به غیر از ملت اتکا کند شکست خواهد خورد و در این راه او از هیچکس نمیترسد و حاضر نیست از اختیارات رییسجمهور منتخب مردم کوتاه بیاید و سهلانگاری کند تا قدرت نماینده مردم گرفته شود. سخنان محمد مرسی در جمع میلیونی میدان آزادی بسیار شورانگیز بود و احساسات حاضران را برانگیخت اما معلوم نیست همه آنچه را که وی بر آن اصرار کرد توان انجام آن را داشته باشد. محمد مرسی تاکنون رییسجمهور منتخبی است که برای در اختیار گرفتن قدرت نیز با چالشهایی مواجه است. او برای قسم خوردن در جلسهای خواهد رفت که دیگر از شور و احساسات مردمی خبری نیست و واقعیتهایی بر او تحمیل خواهد شد که نظامیان مصر که قدرت در دوران انتقالی در اختیار آنان بوده است حضور دارند و معلوم نیست تصور و برداشت آنان نیز مثل مرسی و حاضران در میدان آزادی از دوران انتقالی با او یکی باشد. نظامیان خود را حافظ نظم امنیت و حاضر در صحنه قدرت میدانند و مصوبات دوران انتقالی که انحلال مجلس و کاهش اختیارات رییسجمهور جزیی از آنهاست را لازمالاجرا میدانند.ارتش و مرسی هر دو نمایندگان و تشکل عمده و تاریخی در مصر هستند. هر دوی اینها در انقلاب مصر نقشی ثانوی داشتند هر چند فضیلت آنها در انقلاب برای ارتش عدم حمایت از مبارک و در نتیجه سقوط او بود و برای اخوانالمسلمین همراهی با جوانان و کمک به استمرار اعتراضات و انتقال قدرت بوده و هست و نیروی سوم مردم آزادیخواه مصر خصوصا جوانان و نیروهای خواهان رشد جامعه مدنی و دولت مدرن هستند؛ هر چند این نیروی سوم در تحولات انتخابات جایگاه جدی پیدا نکردهاند اما یقینا از فرصت رقابت میان ارتش و اخوانالمسلمین بهره خوبی خواهند گرفت.
چشمانداز تحولات در مصر به عقیده نگارنده عقبنشینی کامل یک طرف به نفع دیگری نخواهد بود به این معنی که نه ارتش بهطور کامل و در مدتزمان کوتاهی قدرت را کاملا منتقل خواهد کرد و نه اخوانالمسلمین کمتجربه است که دستاوردهای انقلاب مصر، هر چند در محدوده واقعیتهای داخلی و منطقهای و بینالمللی را از دست بدهد. رییسجمهور و ارتش در آیندهای نهچندان دور به فرمولی دست پیدا خواهند کرد تا سریعتر دولت جدید شکل گرفته و تازه، به حل مشکلات بسیار گسترده کشور مصر، اقتصاد بحرانزده و سیاست خارجی پرمشکل این کشور بپردازد. گفته میشود نیمی از مردم مصر زیر خط فقر قرار دارند و درصد بیکاری طبق آمارهای غیررسمی و برآوردهای نویسندگان مصری بین 30 تا 40 درصد است و هرگونه تنش در روابط مصر و اسراییل میتواند نهتنها این مشکلات را افزایش دهد بلکه موقعیت بینالمللی این رییسجمهوری اسلامگرا را متزلزل کند. تحلیلگران معتقدند که اخوانیها و رییسجمهور بیش از هر مساله دیگری عجله دارند تا اوضاع سروسامان پیدا کند و ارتش نیز با اخوان و رییسجمهوری جدید همراهی خواهد کرد زیرا برای نظامیان همکاری یا رقابت با تشکل با تجربهای مثل اخوانالمسلمین بسیار مناسبتر است از همکاری و همراهی با نیروی سوم که با شعار آزادیخواهی و تنوع فراوان به دنبال نهادینه کردن دموکراسی در مصر هستند.
*کارشناس مسایل خاورمیانه
دور دوم انتخابات روی دیگری از سکه را به نمایش گذاشت و نشان داد که مردم مصر در عین حالی که سیاسی بوده و برای آرمانهای آزادیخواهانه خود وارد عرصه شدند اما نگرانی و ترس عمیقی آنان را به اجبار ممکن است به سمت و سوی دیگری بکشاند: در میان این همه نیروهای سیاسی دو گروه مردم مصر را نمایندگی کردند:
1- اخوانالمسلمین مصر که به هر صورت بخش گستردهای از مردم مصر از روی کار آمدن آنان و تشکیل دولتی با ویژگیهای خاص انحصارطلبی و تندروی نگران شدهاند.
2- نظامیان که بهرغم خوشنامی در مصر و همراهی با مردم در جریان انقلاب مصر تمامی کسانی که برای آزادی و ایجاد نهادهای مدنی و دولت مدرن مبارزه کردهاند را میترسانند چراکه در صورت روی کار آمدن کاندیدای نظامیان، آن هم با رای مردم، احتمال انحصارطلبی و بازتولید دیکتاتوری به واسطه نظامیان بسیار بالاست. تقسیم آرای انتخاباتی دور دوم بین محمد مرسی و احمد شفیق با 52درصد و 48درصد گویای این واقعیت است که سطح نگرانی از اخوانالمسلمین بسیار بالاست هرچند که به هر صورت نیروهای جوان و انقلابی و آزادیخواه با حمایت از مرسی، این اسلامگرای اخوانی را به ریاستجمهوری رساندند. جوانان شش آوریل و بسیاری از نیروهای آزادیخواه پس از اعلام پیروزی مرسی توسط کمیته عالی انتخابات اعلام کردند که او مطلوب ما نبود اما به دلیل نجات انقلاب از حاکم شدن نظامیان به او رای دادهاند. فرضیات فوق نشان میدهد پیروزی مرسی و شکست احمد شفیق هر دو مرهون همین ترسها و نگرانیهاست. نکته دوم در موضوع انتخابات مصر راه پرپیچوخم کاندیدای اخوانالمسلمینی است که امروزه به عنوان رییسجمهور مصر وارد کاخ ریاستجمهوری شده است. مرسی با توجیه دوستان خود از اخوانالمسلمین کنارهگیری کرده است و امروزه با شعارهایی از جمله «من رییسجمهور همه مصریها هستم» و مصر به همه تعهدات بینالمللی پایبند خواهد ماند و تعیین یک مشاور مسیحی و یک مشاور از میان خانمها و ابراز علاقه او به تشکیل دولت وحدت ملی با حضور همه نیروهای سیاسی قصد دارد تا اعتماد اقشار مختلف مردم را نسبت به عملکرد و آینده مدیریت خویش جلب کند. او در نظر دارد به عنوان اولین گام نشان دهد که او انسانی واقعگراست و واقعیتهای جامعه مصر را درک میکند.
مرسی بعد از آنکه در میدان آزادی قاهره در مقابل مردم قسم یاد کرد تا نسبت به حقوق مردم کوتاهی نکند تاکید کرد که ملت منبع قدرت است و هرکس به غیر از ملت اتکا کند شکست خواهد خورد و در این راه او از هیچکس نمیترسد و حاضر نیست از اختیارات رییسجمهور منتخب مردم کوتاه بیاید و سهلانگاری کند تا قدرت نماینده مردم گرفته شود. سخنان محمد مرسی در جمع میلیونی میدان آزادی بسیار شورانگیز بود و احساسات حاضران را برانگیخت اما معلوم نیست همه آنچه را که وی بر آن اصرار کرد توان انجام آن را داشته باشد. محمد مرسی تاکنون رییسجمهور منتخبی است که برای در اختیار گرفتن قدرت نیز با چالشهایی مواجه است. او برای قسم خوردن در جلسهای خواهد رفت که دیگر از شور و احساسات مردمی خبری نیست و واقعیتهایی بر او تحمیل خواهد شد که نظامیان مصر که قدرت در دوران انتقالی در اختیار آنان بوده است حضور دارند و معلوم نیست تصور و برداشت آنان نیز مثل مرسی و حاضران در میدان آزادی از دوران انتقالی با او یکی باشد. نظامیان خود را حافظ نظم امنیت و حاضر در صحنه قدرت میدانند و مصوبات دوران انتقالی که انحلال مجلس و کاهش اختیارات رییسجمهور جزیی از آنهاست را لازمالاجرا میدانند.ارتش و مرسی هر دو نمایندگان و تشکل عمده و تاریخی در مصر هستند. هر دوی اینها در انقلاب مصر نقشی ثانوی داشتند هر چند فضیلت آنها در انقلاب برای ارتش عدم حمایت از مبارک و در نتیجه سقوط او بود و برای اخوانالمسلمین همراهی با جوانان و کمک به استمرار اعتراضات و انتقال قدرت بوده و هست و نیروی سوم مردم آزادیخواه مصر خصوصا جوانان و نیروهای خواهان رشد جامعه مدنی و دولت مدرن هستند؛ هر چند این نیروی سوم در تحولات انتخابات جایگاه جدی پیدا نکردهاند اما یقینا از فرصت رقابت میان ارتش و اخوانالمسلمین بهره خوبی خواهند گرفت.
چشمانداز تحولات در مصر به عقیده نگارنده عقبنشینی کامل یک طرف به نفع دیگری نخواهد بود به این معنی که نه ارتش بهطور کامل و در مدتزمان کوتاهی قدرت را کاملا منتقل خواهد کرد و نه اخوانالمسلمین کمتجربه است که دستاوردهای انقلاب مصر، هر چند در محدوده واقعیتهای داخلی و منطقهای و بینالمللی را از دست بدهد. رییسجمهور و ارتش در آیندهای نهچندان دور به فرمولی دست پیدا خواهند کرد تا سریعتر دولت جدید شکل گرفته و تازه، به حل مشکلات بسیار گسترده کشور مصر، اقتصاد بحرانزده و سیاست خارجی پرمشکل این کشور بپردازد. گفته میشود نیمی از مردم مصر زیر خط فقر قرار دارند و درصد بیکاری طبق آمارهای غیررسمی و برآوردهای نویسندگان مصری بین 30 تا 40 درصد است و هرگونه تنش در روابط مصر و اسراییل میتواند نهتنها این مشکلات را افزایش دهد بلکه موقعیت بینالمللی این رییسجمهوری اسلامگرا را متزلزل کند. تحلیلگران معتقدند که اخوانیها و رییسجمهور بیش از هر مساله دیگری عجله دارند تا اوضاع سروسامان پیدا کند و ارتش نیز با اخوان و رییسجمهوری جدید همراهی خواهد کرد زیرا برای نظامیان همکاری یا رقابت با تشکل با تجربهای مثل اخوانالمسلمین بسیار مناسبتر است از همکاری و همراهی با نیروی سوم که با شعار آزادیخواهی و تنوع فراوان به دنبال نهادینه کردن دموکراسی در مصر هستند.
*کارشناس مسایل خاورمیانه
نظر شما :