از زندان تا کاخ ریاست جمهوری
اعتماد: سرانجام انتظار مصریها به پایان رسید و کمیته انتخابات مصر اعلام کرد که کاندیدای اسلامگرای حزب عدالت و آزادی محمد مرسی با 7/51 درصد پیروز انتخابات ریاست جمهوری در مصر شده است. دکترای حفاظت از موتورهای فضاپیما از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و استاد همان دانشگاه که در سال 2005 همراه با باز شدن فضا در مصر به کرسی نمایندگی مجلس رسید این بار خود و همراهان قدیمیاش یعنی اعضای اخوانالمسلمین را که دهها سال سیاهچال، حصرها و تبعیدها را تحمل کرده بودند به کاخ ریاست جمهوری مصر رسانده است. برخی اهمیت تحولات شانزده ماه گذشته در مصر را تقلیل میدهند و میگویند چون انقلاب نشده و همه چیز زیر و رو نشده است اتفاق مهمی در مصر روی نخواهد داد اما نگارنده معتقد است تحولات در عصر جدید و به ویژه تحولات جهان عرب و خاورمیانه در کشورهای غیرعربی نیز گسترش یافته است تحولاتی اجتماعی و عمیق هستند و تغییرات گستردهیی را در جان و اندیشه ملتها ایجاد کرده است. بازیابی هویت انسانی است و این موجب شده تا انسانها گوهر وجود خود را ارج نهاده و برای حق رای و حق تعیین سرنوشت و حق دیگران و خود احترام قائل شوند، دیگر دنبالهروی از یک دیکتاتور حاکم با هیچ دلیل و بهانهیی را نمیپذیرند و این انقلابی است در فکر و ضمیر و ذهن انسانهای عصر جدید. مصریها مرد میدان بوده و هستند. میدان آزادی قاهره از زمان عبدالناصر تاکنون بارها و بارها پر شده و فریادها علیه اسرائیل، و امریکا و... . چه بسی در دوران عبدالناصر فریادها بلندتر بود اما تفاوتی که تحولات کنونی مصر با گذشته دارد در این است که مردم روی حقوق مدنی و حق رای و حاکمیت ملت تاکید میکنند و از تجربههای گذشته درس گرفته و میدان آزادی را خالی نمیکنند. پیروزی محمد مرسی و اعلام آن توسط کمیته انتخابات و تبریک رییس شورای نظامی بلافاصله پس از اعلام کمیته و تبریکهای فراوانی که در داخل و خارج به ویژه کشورهای غربی و امریکا و نیز رژیم اشغالگر صهیونیستی، حاکی از تحولی بزرگ و تغییری گسترده در مصر و جهان عرب است.
هر چند اهمیت این رییسجمهور اولا در این است که اسلامگراها در یک رقابت نفسگیر تنها با فاصلهیی بسیار کم به پیروزی رسیدند و این پیروزی توسط رقبای قدرتمند پذیرفته شده است. در درجه دوم این اتفاق از آن نظرهای اهمیت دارد که در نامههای تبریک و اظهارنظرهای موجود در جهان آثاری از نگرانی شدید از پیروزی کاندیدای اسلامگرا وجود ندارد و این نشان میدهد درک متقابل میان اسلامگرایان و سایر نیروهای داخلی و نیز اسلامگرایان و نیروهای منطقهیی و جهانی تا حد قابل قبولی به وجود آمده است و این به آن معناست که ذهنیتها در همه طرفها تغییر یافته است و صندوق رای و حق رای است که این معجزه را عملی کرده و راه دشوار زندان تا کاخ را هموار کرده است. همچنین باید تاکید کرد که برگزاری چنین انتخاباتی در مصر که در هر صندوق نماینده همه کاندیداها و یک قاضی مستقل و از همه مهمتر رسانههای داخلی و خارجی حق حضور داشته باشند بسیار بااهمیت است.تجزیه و تحلیل انتخابات در مصر ضروری است چراکه اولا مسیر تحولات در مصر بر تحولات سایر کشورهای عربی اثرگذار است، ثانیا برای جوامع اسلامی و آسیایی که در گیر و دار تحولات اجتماعی و روند دموکراسی، مردسالاری با مشکلات فراوانی مواجهند خیلی مهم است که تجربه مصر را مطالعه کنند که جامعهیی همچون مصر که از فقر و مشکلات اقتصادی رنج میبرد و در سیاست خارجی خود با دولت اشغالگری چون اسرائیل مواجه بوده و هست، با دوران گذار از دیکتاتوری به انتخابات آزاد چگونه برخورد میکند و چگونه مشکلات خود را پشت سر میگذارد؟ در این رابطه به عنوان طرح موضوع و سوال نکاتی چند مطرح و قابل ذکر است.
1- دوره اول انتخابات تنوع جامعه مصر به نمایش گذاشته شد. از میان کاندیداهای فراوان پنج نفر توانستند خود را به رقابت نزدیک کنند. به ترتیب نماینده تشکل اخوانالمسلمین با 26 درصد، نماینده ارتش و طرفداران نظام گذشته 24 درصد، نماینده ناصریها که توانسته بود بسیاری از جوانان انقلابی را همراه خود کند 20 درصد، نماینده اسلامیهای معتدل 18 درصد و سرانجام نماینده لیبرالهای عمرو موسی با 12 درصد با یکدیگر رقابت کردند. دور اول نشان داد که تنوع طایفهیی و نیز تنوع سیاسی در جامعه مصر بسیار جدی است و جامعه مصر به شدت سیاسی و واقعگراست.
2- دور دوم انتخابات در مصر که با حضور دو تشکل دارای امکانات و تواناییهای سازماندهی شده و مالی بیشتر شکل گرفت، اکثریت رایدهندگان یا حداقل نیمی از رایدهندگان را با مشکل مواجه کرد چراکه آنها نیروهای دموکراسیخواه و دارای انگیزهیی بودند که نه تمایل به پیروزی اسلامگرایان داشتند و نه میخواستند نماینده نظامیان و نظام گذشته به پیروزی برسد. همین مساله موجب شد جامعه مصر وجهه دیگری از خود را به نمایش بگذارد و آن نگرانیها و ترسهای این جامعه از آینده بود. این ترسها را میتوان در چهار ترس خلاصه کرد: الف- ترس از جنگ، ب- ترس از افراطگرایی اسلامی، ج- ترس از بازتولید دیکتاتوری، د- ترس از استمرار وضع اقتصادی اسفباری که در مصر وجود دارد. ترس از بازتولید دیکتاتوری رایدهندگان را به سوی محمد مرسی و ترس از جنگ و افراطگرای اسلامی رایدهندگان را به سوی احمد شفیق کشاند. در مسیر انتخابات هم شعار اخوانیها به مطرح کردن گفتمان انقلاب و ضدانقلاب منجر شد و احمد شفیق هم مردم را از افراطگرایی و قطع کمکهای خارجی و احتمال بروز جنگ ترساند. انتخابات دور دوم در مصر نشان داد مردم مصر در نگرانی عمیق از تحولات آینده به سر میبرند.
3- در تیترها و مقالههای رسانههای ایرانی ارتش مصر آن طور که باید معرفی نشده و در واقع برخی رسانههای ایران گرفتار گفتمان انتخاباتی دور دوم اخوانیها شدند. ارتش در مصر پس از سال 1952 و با کودتای افسران آزاد جمال عبدالناصر را روی کار آورد و در پروسه تحولات اعراب و اسرائیل سه جنگ بزرگ با اسراییل داشته است و 60 سال گذشته در کشمکش با اسراییل بوده است و کارشناسان امور مصر معتقدند ارتش در مصر بدنام نیست. از همه اینها مهمتر در جریان اعتراضات مردم که به سقوط مبارک انجامید، ارتش در کنار مردم و در مقابل دیکتاتور مصر قرار گرفت و هیچ کس نمیتواند نقش ارتش را در سرنگونی مبارک نادیده بگیرد. در مقابل اخوانیها که تا پایان تحولات را جدی نمیدانستند و به دنبال سهمی در نظام گذشته بودند از سرعت تحولات یکه خوردند ولیکن چون صاحب تشکیلات بودند به سرعت خود را جمع و جور کرده و به میدان آزادی قاهره رساندند و بر موج تحولات سوار شدند. اخوانالمسلمین با تشکیل حزب آزادی و عدالت در کنار ارتش به مهمترین نیروهای موجود در صحنه سیاسی مصر تبدیل شده و در یک توافق از بالا و فعالیت اجتماعی در پایین سعی میکنند تا به ایفای نقش اول در آینده مصر نزدیک شوند. باید بپذیریم اخوانالمسلمین با تغییرات فکری به نقطهیی رسیده است که مبانی رسیدن به قدرت یا کنار رفتن از آن با ساز و کار دموکراتیک را پذیرفته و نگرانیها داخلی و خارجی از رفتار سیاسی و مدیریتی خود را به حداقل رساندهاند و در مقابل ارتش سعی میکند ضمن حفظ ابتکار عمل در حفظ امنیت مصر استمرار معادلات سیاسی داخلی با حضور همه نیروها منجمله اسلامیها، قدمیها، لیبرالها، سکولارها، سوسیالیستها و... نیز همراهی و با خواستههای اقلیتهای طایفی از جمله قبطیها و صدفیها به استمرار نقش خود به عنوان بازیگر اول ادامه دهند. بدون شک در چند سال آینده اخوان و ارتش در یک رقابت نفسگیر مشارکت خواهند کرد اما هرگونه رقابت و اختلاف در کنترل باقی خواهد ماند.
4- نقش نیروی سوم و فعالان سیاسی و مدنی و احزاب قدیم و جدید در آینده مصر به میزان موفقیت اخوانالمسلمین و فرمولی که برای حل مشکلات بسیار مهم و اساسی مصر بستگی دارد مشکلاتی از قبیل اقتصاد، امنیت و سیاست خارجی آنقدر بزرگ هستند که دولت اسلامگرای محمد مرسی را در بوته آزمایشی بزرگ قرار دهد و فرصتهای بیشتری را به نیروی سوم عطا کند تا از خطاها و سوءتدبیرهای آنان بهره جسته و فرصتهای آینده را از آن خود سازند.
هر چند اهمیت این رییسجمهور اولا در این است که اسلامگراها در یک رقابت نفسگیر تنها با فاصلهیی بسیار کم به پیروزی رسیدند و این پیروزی توسط رقبای قدرتمند پذیرفته شده است. در درجه دوم این اتفاق از آن نظرهای اهمیت دارد که در نامههای تبریک و اظهارنظرهای موجود در جهان آثاری از نگرانی شدید از پیروزی کاندیدای اسلامگرا وجود ندارد و این نشان میدهد درک متقابل میان اسلامگرایان و سایر نیروهای داخلی و نیز اسلامگرایان و نیروهای منطقهیی و جهانی تا حد قابل قبولی به وجود آمده است و این به آن معناست که ذهنیتها در همه طرفها تغییر یافته است و صندوق رای و حق رای است که این معجزه را عملی کرده و راه دشوار زندان تا کاخ را هموار کرده است. همچنین باید تاکید کرد که برگزاری چنین انتخاباتی در مصر که در هر صندوق نماینده همه کاندیداها و یک قاضی مستقل و از همه مهمتر رسانههای داخلی و خارجی حق حضور داشته باشند بسیار بااهمیت است.تجزیه و تحلیل انتخابات در مصر ضروری است چراکه اولا مسیر تحولات در مصر بر تحولات سایر کشورهای عربی اثرگذار است، ثانیا برای جوامع اسلامی و آسیایی که در گیر و دار تحولات اجتماعی و روند دموکراسی، مردسالاری با مشکلات فراوانی مواجهند خیلی مهم است که تجربه مصر را مطالعه کنند که جامعهیی همچون مصر که از فقر و مشکلات اقتصادی رنج میبرد و در سیاست خارجی خود با دولت اشغالگری چون اسرائیل مواجه بوده و هست، با دوران گذار از دیکتاتوری به انتخابات آزاد چگونه برخورد میکند و چگونه مشکلات خود را پشت سر میگذارد؟ در این رابطه به عنوان طرح موضوع و سوال نکاتی چند مطرح و قابل ذکر است.
1- دوره اول انتخابات تنوع جامعه مصر به نمایش گذاشته شد. از میان کاندیداهای فراوان پنج نفر توانستند خود را به رقابت نزدیک کنند. به ترتیب نماینده تشکل اخوانالمسلمین با 26 درصد، نماینده ارتش و طرفداران نظام گذشته 24 درصد، نماینده ناصریها که توانسته بود بسیاری از جوانان انقلابی را همراه خود کند 20 درصد، نماینده اسلامیهای معتدل 18 درصد و سرانجام نماینده لیبرالهای عمرو موسی با 12 درصد با یکدیگر رقابت کردند. دور اول نشان داد که تنوع طایفهیی و نیز تنوع سیاسی در جامعه مصر بسیار جدی است و جامعه مصر به شدت سیاسی و واقعگراست.
2- دور دوم انتخابات در مصر که با حضور دو تشکل دارای امکانات و تواناییهای سازماندهی شده و مالی بیشتر شکل گرفت، اکثریت رایدهندگان یا حداقل نیمی از رایدهندگان را با مشکل مواجه کرد چراکه آنها نیروهای دموکراسیخواه و دارای انگیزهیی بودند که نه تمایل به پیروزی اسلامگرایان داشتند و نه میخواستند نماینده نظامیان و نظام گذشته به پیروزی برسد. همین مساله موجب شد جامعه مصر وجهه دیگری از خود را به نمایش بگذارد و آن نگرانیها و ترسهای این جامعه از آینده بود. این ترسها را میتوان در چهار ترس خلاصه کرد: الف- ترس از جنگ، ب- ترس از افراطگرایی اسلامی، ج- ترس از بازتولید دیکتاتوری، د- ترس از استمرار وضع اقتصادی اسفباری که در مصر وجود دارد. ترس از بازتولید دیکتاتوری رایدهندگان را به سوی محمد مرسی و ترس از جنگ و افراطگرای اسلامی رایدهندگان را به سوی احمد شفیق کشاند. در مسیر انتخابات هم شعار اخوانیها به مطرح کردن گفتمان انقلاب و ضدانقلاب منجر شد و احمد شفیق هم مردم را از افراطگرایی و قطع کمکهای خارجی و احتمال بروز جنگ ترساند. انتخابات دور دوم در مصر نشان داد مردم مصر در نگرانی عمیق از تحولات آینده به سر میبرند.
3- در تیترها و مقالههای رسانههای ایرانی ارتش مصر آن طور که باید معرفی نشده و در واقع برخی رسانههای ایران گرفتار گفتمان انتخاباتی دور دوم اخوانیها شدند. ارتش در مصر پس از سال 1952 و با کودتای افسران آزاد جمال عبدالناصر را روی کار آورد و در پروسه تحولات اعراب و اسرائیل سه جنگ بزرگ با اسراییل داشته است و 60 سال گذشته در کشمکش با اسراییل بوده است و کارشناسان امور مصر معتقدند ارتش در مصر بدنام نیست. از همه اینها مهمتر در جریان اعتراضات مردم که به سقوط مبارک انجامید، ارتش در کنار مردم و در مقابل دیکتاتور مصر قرار گرفت و هیچ کس نمیتواند نقش ارتش را در سرنگونی مبارک نادیده بگیرد. در مقابل اخوانیها که تا پایان تحولات را جدی نمیدانستند و به دنبال سهمی در نظام گذشته بودند از سرعت تحولات یکه خوردند ولیکن چون صاحب تشکیلات بودند به سرعت خود را جمع و جور کرده و به میدان آزادی قاهره رساندند و بر موج تحولات سوار شدند. اخوانالمسلمین با تشکیل حزب آزادی و عدالت در کنار ارتش به مهمترین نیروهای موجود در صحنه سیاسی مصر تبدیل شده و در یک توافق از بالا و فعالیت اجتماعی در پایین سعی میکنند تا به ایفای نقش اول در آینده مصر نزدیک شوند. باید بپذیریم اخوانالمسلمین با تغییرات فکری به نقطهیی رسیده است که مبانی رسیدن به قدرت یا کنار رفتن از آن با ساز و کار دموکراتیک را پذیرفته و نگرانیها داخلی و خارجی از رفتار سیاسی و مدیریتی خود را به حداقل رساندهاند و در مقابل ارتش سعی میکند ضمن حفظ ابتکار عمل در حفظ امنیت مصر استمرار معادلات سیاسی داخلی با حضور همه نیروها منجمله اسلامیها، قدمیها، لیبرالها، سکولارها، سوسیالیستها و... نیز همراهی و با خواستههای اقلیتهای طایفی از جمله قبطیها و صدفیها به استمرار نقش خود به عنوان بازیگر اول ادامه دهند. بدون شک در چند سال آینده اخوان و ارتش در یک رقابت نفسگیر مشارکت خواهند کرد اما هرگونه رقابت و اختلاف در کنترل باقی خواهد ماند.
4- نقش نیروی سوم و فعالان سیاسی و مدنی و احزاب قدیم و جدید در آینده مصر به میزان موفقیت اخوانالمسلمین و فرمولی که برای حل مشکلات بسیار مهم و اساسی مصر بستگی دارد مشکلاتی از قبیل اقتصاد، امنیت و سیاست خارجی آنقدر بزرگ هستند که دولت اسلامگرای محمد مرسی را در بوته آزمایشی بزرگ قرار دهد و فرصتهای بیشتری را به نیروی سوم عطا کند تا از خطاها و سوءتدبیرهای آنان بهره جسته و فرصتهای آینده را از آن خود سازند.
نظر شما :