جنگجوترین رئیس جمهور را بشناسید

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ | ۱۳:۴۳ کد : ۱۹۰۰۶۲۶ سرخط اخبار
خبرآنلاین: رئیس جمهوری که جایزه صلح نوبل را تنها نه ماه پس از تکیه زدن بر کرسی ریاست در کاخ سفید به خود اختصاص داد یکی از جنگجوترین رهبران امریکایی در دهه های گذشته شد. زمانی که باراک اوباما پا به رقابت های ریاست جمهوری گذاشت لیبرال ها به کمک او شتافتند چرا که وی از مخالفین جنگ عراق بود و بی شک این طیف در چهار سال گذشته چندان هم به موفقیت های نظامی باراک افتخار نکرده اند. این باراک اوباما بود که رهبر القاعده را نیست و نابود کرد. این باراک اوباما بود که با حمله نظامی معمر قذافی را از کاربرکنار کرد. این اوبامای سیه چرده بود که مجوز حملات بی امان جنگنده های بدون سرنشین به پاکستان را صادر کرد. این چهل و چهارمین رئیس جمهوری آمریکا بود که دستور جنگ های پوششی در سومالی و یمن را به پنتاگون داد و البته باز هم این اوباما بود که بر شمار نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان افزود. اوباما نخستین رئیس جمهوری بود که دستور کشتن یک تبعه امریکایی در یمن را که رهبر القاعده این کشور بود صادر کرد. البته فراموش نکنیم که نیروهای دریایی امریکا بودند که در خاک پاکستان اسامه بن لادن را از پا درآوردند.


حقیقت این است که باراک اوباما از فرصتی که کمیته صلح نوبل در اختیار او قرار داد برای زیبا سخن گفتن در باب جنگ استفاده کرد.او در این سخنان به صراحت اعلام کرد که مخالفت او با جنگ عراق به معنای ترجیح صلح بر جنگ در تمامی شرایط و بازه های زمانی نیست. نیویورک تایمز در نوشتار خود که بیشتر رنگ و بوی انتخاباتی دارد می نویسد : شاید سخنان اوباما در مراسم دریافت جایزه صلح نوبل را چپ های امریکایی نیز شنیدند اما طبیعتا دقتی در معنای آن نشد. چپ هایی که شکنجه های جورج بوش در گوآنتانامو را تقبیح کرده بودند زمانی که باراک اوباما مجوز حملات جنگنده های بدون سرنشین بر خاک پاکستان را صادر کرد سکوت اختیار کردند. در سال 2009 تعداد این حملات 250 مورد بود و در جریان آنها 1400 نفر کشته شدند.
تمایل باراک اوباما برای توسل به زور چندان مورد توجه راست ها قرار نگرفت. با وجود مدارک مستدل در خصوص فعالیت های نظامی دولت باراک اوباما ، منتقدان او که از طیف محافظه کار امریکایی هم هستند، مرام و مسلک وی را به نوعی صلح طلبی تعبیر می کنند. بر اساس نظرسنجی های انجام گرفته در امریکا نه در طیف دموکرات و نه در جمهوری خواه کسی باراک اوباما را رئیس جمهور مدافع جنگ نمی داند.


نخستین تجربه نظامی گری دولت باراک اوباما در ابتدایی ترین ماه های ورود او به کاخ سفید انجام گرفت. سه ماه پس از مراسم تحلیف ریاست جمهوری بود که دزدان دریایی ریچارد فیلیپ از کاپیتان های نیروی دریایی امریکا را گروگان گرفتند. اوباما مجوز توسل به زور را در صورت در خطر بودن جان کاپیتان صادر کرد. در نهایت تیراندازی های شبانه به کشته شدن دزدان دریایی و نجات جان کاپیتان منتهی شد. ویلیام مک راون دریادار ناظر بر این عملیات نجات که ماه ها بعد در مراسم کشتن اسامه بن لادن در پاکستان نیز ماموریت ویژه داشت از سوی اوباما مورد تقدیر قرار گرفت.


چند ماه پس از روی کار آمدن بود که آقای رئیس جمهور تعبیر جدیدی از مبارزه با تروریسم را ارائه داد. لیبرال ها به دنبال تبدیل مبارزه با تروریسم به قانونی جهانی بودند تا جای جنگ را بگیرد. اوباما این رویه را انتخاب نکرد و به جای آن جنگ با القاعده و متحدانش را علنی کرد. اوباما مانند جورج بوش جنگی نامحدود با پدیده ای به اسم تروریسم را انتخاب نکرد بلکه به جنگ مشخص با افراطیون مشخص پرداخت. می توانید میزان استفاده جورج بوش از حمله با جنگنده های بدون سرنشین را با چهار سال نخست ریاست جمهوری باراک اوباما مقایسه کنید. در زمان بوش جمهوری خواه هر 43 روز یک بار این حملات انجام می گرفت و این در حالیست که در دو سال نخست ریاست جمهوری اوباما هر چهار روز یک بار این حملات اتجام شد. تنها دو سال از انتخاب اوباما گذشته بود که آقای رئیس جمهور و برنده جایزه صلح نوبل در شش تنش جدی در کشورهای مسلمان اجازه ورود تمام قد نظامیان را داد: عراق، افغانستان، پاکستان،سومالی، یمن و لیبی. مردی که با عنوان پرطمطراق " ضد جنگ " به کاخ سفید رفت از جیمی کارتر و تدی روزولت جنگجوتر بود.


این رفتارها نباید کسانی را که نطق های انتخاباتی اوباما را پیش از راهیابی به کاخ سفید شنیده بودند، شوکه کند. در آگوست 2007 وی در سخنرانی با محوریت امنیت ملی، به جهان و جامعه امریکا هشدار داد: اگر سرویس های اطلاعاتی ما خبری در خصوص اهداف تروریست ها داشته باشند و پرویز مشرف رئیس جمهوری ( وقت ) پاکستان در خصوص آن اقدام نکند، شخصا وارد میدان خواهیم شد. من از توسل به زور در برابر کسانی که امنیت امریکا را زیر سوال ببرند ابایی نخواهم داشت.
نویسنده این مطلب براینیویورک تایمز در نهایت می نویسد: چگونه می توان میان سخنان اوباما و رفتارهای حامی نظامی گری او وجه تشابهی قایل شد؟ آیا این رفتار به جا مانده از روزهای جدال درون حزبی با هیلاری کلینتون است که در آنها وی اوباما را متهم به رابطه گیری با کوبا و ایران می کرد؟ آیا این موضع گیری ها تحت تاثیر مخالفت اولیه او با جنگ عراق است؟ دلیل این حرکت ها هرآنچه که باشد بسیاری همچنان اوباما را مصالحه کننده ای نشسته در راس کاخ سفید می بینند حال آنکه او جنگجویی جدی است .

 

( ۱ )

نظر شما :