ترکیه در عراق به دنبال چیست؟
قدرت بخشی به اهل تسنن،مهار کردهای معارض
سیاست ترکیه در ارتباط با عراق
عراق یکی از مهمترین همسایههای ترکیه است که روند تحولات عراق همواره برای ترکیه حساس بوده است. یعنی اگر به دهه 1990 بازگردیم در منطقه کردستان عراق یعنی شمال این کشور منطقهای ایجاد شد به نام منطقه خودمختار کردستان عراق که ازهمان زمان خود عراق و شمال این کشور برای ترکیه اهمیت بیشتری پیدا کرد. از یک سو مساله کردها، چشم انداز و آینده اداره محلی کردستان عراق و همچنین سیستم سیاسی که در این منطقه به وجود آمد و از سوی دیگر نوع منافع و ملاحظاتی که ترکیه در عراق و کردستان عراق تعریف کرده بود، سبب شد تا این کشور همسایه برای ترکیه از اهمیت ویژهای برخوردار شود.
حمایت از اقلیت ترکمن در شمال عراق، مساله حساس کرکوک و آینده این منطقه و چگونگی افزایش همکاریهای اقتصادی با کردستان عراق و عراق از جمله مسایلی بود که پس از سرنگونی رژیم صدام و تغییر بافت و نظامی سیاسی در این کشور درنوع دید ترکیه نسبت به عراق تغییراتی ایجاد کرد. اینبار روند تحولات عراق از زاویه دید ترکیه متفاوت از دهه 1990 بود. حساسیتها و منافع دولت ترکیه در مورد عراق متفاوت شده بود.
در سالهای اخیر یعنی در سالهای اولیه پس از سرنگونی رژیم صدام بیشتر ترکیه تعقیبکننده روند تحولات بود تا زمانیکه نظام عراق تثبیت پیدا کرد و از همان آغاز دولت اردوغان یکی از گرههای استراتژیک در روابط امریکا و ترکیه بر سر مساله عراق قابل استناد است. این گره استراتژیک همان مخالفت مجلس ترکیه با حمله امریکا به عراق از طریق خاک ترکیه بود که در همان دوران پل ولفویتز معاون وزیر دفاع امریکا گفت ترکیه دچار خطای استراتژیک شده است و سبب شد ترکیه ناوهایی که در اسکندر بود را به سمت خلیج فارس برده و در برنامه حمله امریکا تغییراتی ایجاد شد.
پس از اشغال عراق توسط امریکا، ترکیه در ابتدا سعی کرد تنها نظارهگر تحولات باشد، اما مقامهای ترکیه به تدریج پی به این امر بردند که آینده سیاسی عراق، نظام حکومتی و آینده سیاسی کردستان عراق بر محیط امنیتی و سیاسی و اجتماعی ترکیه نیز تاثیرگذار است. به دلیل آنکه سیستم سیاسی جدید در عراق میتواند تبعاتی بر محیط درونی ترکیه به ویژه در زمینه ایجاد نظام فدرالی و آینده کردها داشته باشد،. در نتیجه ترکیه اینبار به ویژه از سال 2007 به بعد یعنی دوره دوم حکومت اردوغان سعی کرد سیاست درگیرانهای در ارتباط با عراق داشته باشد. این سیاست مبتنی بر سه محور بود:
1. نزدیک کردن دیدگاه های خود به عراق و تلاش برای روند سیاسی در این کشور
2. نوعی نظارت بر روند تحولات بر کردستان عراق و به ویژه تلاشهایی که از سوی رهبران کرد عراقی برای روشن شدن آینده اداری کرکوک ایجاد میشود و همچنین حساسیتهای امنیتی که ترکیه در ارتباط با حضور عوامل حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) در کردستان عراق و کوهستانهای قندیل نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.
3. چگونگی بهرهگیری از فرصتهای اقتصادی، تجاری و سرمایه گذاری در عراق که بر همین اساس سیاست خارجی ترکیه به دنبال استفاده از فرصتها درعراق بوده است. شرکتهای سرمایهگذاری، مقاطعکاران ترکیه حضور بسیار پرنفوذی در کردستان عراق دارند و ترکیه تلاش دارد که به شریک اول کردستان عراق تبدیل شود که این امر میتواند فرصت تجاری را از دیگر همسایگان بزداید. بنابراین ترکیه در حوزه تجارت و اقتصاد عراق با برنامه حرکت میکند.
در نتیجه روابط عراق با ترکیه گرمتر و نزدیکتر شد. سفر مقامهای ترکیه به عراق از جمله دیدارهای که رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، از عراق انجام داد و پیمانهای اقتصادی که با دولت عراق امضا کرد و همچنین سفرهایی که مقام های وزارتخارجه ترکیه به کردستان عراق داشتند، نشان داد هم کردستان عراق و هم عراق جدید برای ترکیه بسیار مهم است.
بخشی از سیاست تنش صفر با همسایگان داوود اوغولو، وزیر خارجه ترکیه، نیز با عراق بود. اما رویکرد سالهای اخیر ترکیه در ارتباط با مساله پ. ک. ک و حضور آنها در عراق عمدتا رویکردی مبتنی بر مشت آهنین و یا مبتنی بر رویکرد نظامی بوده است. گرچه در یک سال اخیر تلاشهایی به منظور رایزنی و حتی انجام گفتگو با پ. ک. ک و بازیگرانی که میتوانند دراین زمینه موثر باشند هم اتخاذ شده است.
در سیاست خارجی ترکیه در قبال عراق در دو سال اخیر یعنی از سال 2010 به بعد تغییرات محسوسی ایجاد شده است. این تغییرات مبتنی بر این اصل است که ترکیه همراه با عربستان و قطر تلاش کردند تا بتوانند در روند سیاسی عراق مبتنی بر حمایت از جناحهای اهل سنت ایفای نقش کنند. بر همین اساس در جریان انتخابات پارلمانی عراق در سال 2010 ترکیه جانب فهرست العراقیه را گرفت؛ فهرستی که هم عیاد علای رهبر آن است و هم آقای طارق الهاشمی به آن پیوسته است. این فهرست عمدتا شیعه-سنی با غلبه رهبران پرنفوذ اهل سنت و ارتباطی است که آنها با کشورهای عربی و ترکیه و امریکا داشتند. این مساله نشان داد که ترکیه در صدد است به عنوان بازیگری که بتواند خطوط سیاسی در عراق را تعیین کند نیز حضور پرنفوذی داشته باشد و هدف عمده آنها کاهش نفوذ ایران در عراق بوده است.
درهمین چارچوب در دو سال اخیر ترکیه تلاش کرده در رایزنیهایی که برای بازکردن گرههای سیاسی در عراق انجام میشود به شکلی جانب گروههای اهل سنت را بگیرد. گرچه رهبران شیعه نیز همانند مجلس اعلی به ترکیه سفر میکنند. اما این نکته در سیاست جدید ترکیه در عراق پررنگ است. به همین دلیل در ماههای اخیر که عراق دستخوش بحران سیاسی بر سر پرونده طارق الهاشمی شده ترکیه نیز به یک بازیگر بیرونی فعال و دارای نقش در ارتباط با عراق تبدیل شده است.
بر این اساس مواضع ماههای اخیر آقای رجب طیب اردوغان درارتباط با عراق و شخص نوری المالکی،نخست وزیر عراق، قابل تامل است. بدین مفهوم که مقامهای ترکیه حریمهای موضعگیریهای خود را در ارتباط با عراق کنار گذاشتند و به شکل آشکارتری مواضع خود را اعلام کردند. دو روز پیش رجب طیب اردوغان،نوری المالکی را به دامن زدن به اختلافهای مذهبی، فرقهای و قومی در عراق متهم کرد و این رویکرد مالکی به شعلهور کردن تنش میان اهل سنت، شیعیان و کردها منجر شده و هدف مالکی هم انحصار در قدرت است. اگرچه برای اولین بار نیست که این سخنان را از اردوغان شنیدهایم همانطورکه حدود دو ماه پیش نیز انتقادهایی ازمالکی کرده بود. این رویکرد همان بعد حمایتگرانه ترکیه از جریان خاص در عراق را به نمایش میگذارد به ویژه آنکه اخیرا طارق الهاشمی معاون رییس جمهوری عراق که متهم به دست داشتن در اقدامات یا رهبری اعمال تروریستی است، به قطر ،عربستان و ترکیه سفر کرده است و هم اکنون نیز در ترکیه به سر میبرد. صحبتهایی که طارق الهاشمی علیه نوری المالکی کرده است، به سخنان اردوغان بسیار نزدیک است. طارق الهاشمی هم اعلام کرده که نوری المالکی در صدد تمرکز قدرت در اختیار خود است و به شیوه مذهب گرایانه نیز عمل میکند. وی بر این باور است که این اقدام مالکی به جنگ مذهبی درعراق منجر میشود. این دیدگاه طارق الهاشمی به اندازهای به دیدگاه اردوغان نزدیک است که کاملا مشهود است رویکرد ترکیه در ارتباط با عراق چیست.
برهمین اساس برخی از تحلیلگران معتقدند که اقدامات ترکیه نوعی دخالت در روند سیاسی عراق بوده،که آقای نوری المالکی هم این عبارت را بکار برده است.
به نظر می رسد همزمان با اعمالی که ترکیه انجام داده،نزدیکی ترکیه به مسعود بارزانی رییس منطقه کردستان، قابل تامل است. به نظر میرسد که ترکیه با دو برگ در عراق بازی میکند:
1. برگ طارق الهاشمی
2. برگ مسعود بارزانی و کردستان
هدف ترکیه این است که بتواند بر روند و کارکردهای سیاسی در عراق تاثیرگذار باشد. به همین دلیل اگر عوامل و بازیگران بیرونی همچون عربستان و ترکیه قصد داشته باشند چنین نقشی را برای دخالت در عراق پررنگتر کنند، این احتمال که عراق دستخوش بحران دورنی شود بسیار زیاد است. این روزها بحث در ارتباط با طرحهای مربوط به تقسیم عراق به سه منطقه هم مطرح میشود و در محافل سیاسی و رسانهای ترکیه و کنفرانسهای مطبوعاتی که برای طارق الهاشمی و مسعود بارزانی در ترکیه گذاشته شده این خط را پررنگتر نشان می دهد.
بنابراین ترکیه در اینجا دچار پارادوکس است: 1. هر گونه جداسازی عراق به مناطق قومی مذهبی ممکن است بر امنیت و منافع ملی ترکیه هم تاثیربگذارد که این مساله در نقطه تقابل ملاحظات ترکیه است. 2. حمایت ترکیه از یک جناح خاص در عراق ممکن است به فرصتها در این کشور برای برهم زدن چینش سیاسی و ساختاری که ایجاد شده، کمک کند.
بنابراین اینکه طارق الهاشمی گفته است عراق به سمت بحران پیش میرود و اردوغان نیز همین دیدگاه را دارد، برگرفته از همین نوع نگاهی است که در ترکیه نسبت به عراق ایجاد شده است و به نظر میرسد که اکنون ترکیه از جلد یک همسایه کمک کننده به روند سیاسی عراق بیشتر در قالب یک بازیگر تاثیرگذار بر فضای سیاسی عراق ایفای نقش میکند. این مساله نیز همان مسالهای است که مقامهای عراقی را نگران کرده است.
به نظر میرسد ترکیه در عراق دو هدف را تعقیب میکند:
1. تقویت جایگاه اهل سنت درعراق به منظور مشارکت بیشتر در روند سیاسی و یا تقویت جایگاه ایاد علاوی
2. راضی کردن مسعود بارزانی به اتخاذ موضعی جدید در خصوص پ. ک. ک که منجر به کاهش دامنه نگرانیهای امنیتی ترکیه در ارتباط با فعالیت پ. ک. ک در کردستان عراق شود. به همین دلیل است که مسعود بارزانی در گفتگوهای خودش در رابطه با ترکیه بحث از میانجیگری میکند و اعلام کرده است که راهحل مساله کردها از طریق سیاسی امکانپذیر است و گفته است ترکیه تا کنون با ما در رابطه با کوهستان قندیل صحبت نکرده است. به نظر میرسد که این مسوولت به عهده مسعود بارزانی گذاشته شده که در ارتباط با بحث پ. ک. ک فعالتر عمل کند. رویکرد ترکیه نیز در مورد پ. ک. ک تغییر کرده و سعی کرده است تا ضریب امنیتی خود را بالا ببرد، اگرچه این موضوع دشوار و سختی به نظر میرسد.
به طور کلی پیچیدگی شرایط در عراق تاثیرات منفی نیز بر محیط پیرامون و همسایگانش میتواند داشته باشد و داخل عراق نیز هر اندازه فضای سیاسی دستخوش التهاب میان جناحها و دستهبندیهای سیاسی باشد، به همان میزان ثبات سیاسی کم و فرصت برای برهم خوردن اوضاع امنیتی یا فرصتسازی عاملان نا امن کننده فراهم خواهدشد. به همین دلیل است که راه برونرفت عراق از بحران پیشرو و بحرانی که در ماههای اخیر بر سر موضوع الهاشمی پیش آمده و مجموعه این شرایط، اجماع سیاسی گروهها و تمرکز آنها بر مصلحت و منافع ملی عراق است. بنابراین سهمخواهیها و جناحبندیهای یکسویه در ارتباط با مسایل پیش آمده در این کشور میتواند اوضاع را ملتهب و یا پیچیدهتر کند./14
نظر شما :