مذاکره با ایران انتخابات آمریکا را به کدام سو سوق می دهد؟
از جنگ طلبی جمهوری خواهان تا محافظه کاری باراک اوباما
با توجه به مثبت بودن مذاکرات اخیر با ایران، شاهد بودیم که جمهوریخواهان که همیشه در مورد مسایل ایران با اوباما ساز مخالف میزدند، اینبار به صراحت اعلام موضع نکردند، شما جو داخلی امریکا را چگونه میبینید؟
آنچه که مسلم است سیاست آقای اوباما بر این بوده که از طریق دیپلماسی بتواند حداکثر خواستههای خود را تامین کرده و اصرار دولت دموکرات موجود بر این بوده است که سایر کشورهای 1+5 و به اصطلاح جامعه حهانی را متقاعد کرده که بهترین گزینه برای حل پرونده هستهای ایران گزینه دیپلماسی است. بالتبع متقابلا جمهوریخواهان این دعوی را داشتند که دیپلماسی تا به امروز در مقابل ایران پاسخ نداده و ایران در لوای دیپلماسی به فعالیتهای غیرصلحآمیز خودش ادامه میدهد. بدین معنا که این مساله به نوعی دوران تنفس و زمانی است که ایران برای چرخه فعالیتهای هستهای غیرصلحآمیز خودش از آن استفاده میکند. این مواضع کاملا مشابه آن دیدگاهی است که دولت نتانیاهو و اسراییل دارد. بنابراین طبیعی است که اگر دستاورد و یا موافقتی و یا نظرات طرفین به همدیگر نزدیکتر شده باشد، این پیروزی و موفقیت برای سیاست آقای اوباما تلقی میشود که معتقد است دیپلماسی پاسخگوست و اگر برای دولت و سیاستهای دولت دموکرات موفقیتی حاصل شود، قطعا جمهوریخواهان از آن استقبال نمیکنند. به عبارت دیگر از آنچه موجب شود که نکته مثبت در کارنامه آقای اوباما برای انتخابات تلقی شود، استقبال نخواهد شد. در مسایل هستهای ایران و بسیاری از مسایل مربوط به ایران و حتی مسایل داخلی امریکا نیز بر سر هر موضوعی که اعتباری برای هر یک از طرفین باشد، سعی بر آن دارند که بر آن خدشه وارد کرده و آن را نفی کنند. دلیل دیگر آن است که امروزه یکی از تکیهگاههای اصلی فعالیتهای انتخاباتی جمهوری خواهان حول محور جریانات اسراییلی و یهودیهای امریکاست که تامین کننده و منابع خوبی برای انتخابات هستند که افکارعمومی را شکل میدهند. از سوی دیگر مواضع جمهوریخواهان به مواضع اسراییل نزدیکتر است. با چنین رویکردی است که جمهوریخواهان اگر این موضوع را نفی نمیکنند، اما از سوی دیگر هیچ اعتباری برای این دستاورد آقای اوباما و گروه 1+5 قایل نشدند.
با توجه به همین فضای انتخاباتی آیا امکان تفاهم بیشتر با ایران وجود دارد و یا اینکه ممکن است اوباما رویکرد تندتری را نسبت به ایران اتخاذ کند؟
به نظر میرسد آقای اوباما سیاست دوگانهای را در قبال مساله هستهای ایران دنبال میکند. دیشب هم در مصاحبه آقای اوباما درکلمبیا احساس میشد که زبان تهدیدی که ایران بایداز آخرین فرصتاش استفاده کند، وجود داشت. اگرچه محافل سیاسی این اظهارات آقای اوباما را در مقابل اظهارات آقای نتانیاهو تفسیر کردهاند، اما در مجموعه فضای حاکم به نظر میرسد که هنوز حالتهای تهدیدآمیز درلحن آقای اوباما وجود دارد. از سوی دیگر در مذاکرات و یا در لایحه دیگری که میتواند جنبه مطبوعاتی و یا غیرتبلیغی داشته باشد، تاکید بیشتر بر آن است که امریکا و 1+5 رویکرد جدیدی در قبال برنامه هستهای ایران انتخاب کردهاند که این رویکرد موضوع غنیسازی ایران را در حد متعارف پذیرفته و آنچه که موجب نگرانی آنهاست غنیسازی بالای 5 درصد است که آن را در چارچوب و قالب مذاکرات آتی در بغداد تعیین خواهند کرد. یقینا هرکدام از طرفین دستورالعملی را ارائه خواهند داد که بر اساس آن باتوافقی که در استامبول شده، آنها به شکل گام به گام با یکدیگر به تفاهم خواهند رسید. بنابراین به باور من این رویکرد دوگانهای است که زمان و فرصت برای پیشبرد مذاکرات داده شود و سعی بر آن داشته باشند که فضای ایجاد شده را تخریب نکنند و از طرف دیگر به لحاظ جو تبلیغاتی و موانعی که الان به شدت علیه فضای موجود به وجود آمده (همانند جمهوریخواهان و اسراییلیها) آقای اوباما باید در عرصه فضای تبلیغاتی مواضعی جهت خنثی کردن مواضع آنها داشته باشد.
میت رامنی کاندیدای جمهوریخواهان خواهد بود، به نظر شما در این رقابت تا چه اندازه جمهوری خواهان در بحث سیاست خارجی از موضوع ایران به صراحت استفاده خواهند کرد؟
رامنی یقینا کاندیدای جمهوریخواهان شد و حزب جمهوریخواه امریکا انتخابات داخلی خودش را نهایی کرده که آقای سنتروم شکست را پذیرفت و آقای رامنی به عنوان کاندیدای جمهوریخواهان قطعی معرفی شد. درباره این مساله که تا چه اندازه موضوعات سیاست خارجی در انتخابات گذشته و آینده امریکا دخالت داشته و دارد باید گفت قطعا دخالت داشته و نقش بسیار مهمی ایفا کرده است. در موضوع بحث عراق در دوران بوش زمانی که امریکا درگیر آن بود و همچنین در مورد مساله افغانستان و در طول این 30 سال ایران همواره پارامتر بسیار مهم و اثرگذار میان دو حزب و رقبای آنها بوده است. به طور یقین درشرایط جدید که بحث هستهای ایران به موضوعی بینالمللی تبدیل شده و همه به نوعی با آن درگیرند و دولتها آینده سیاسی خود را در آن میبینند که چگونه باید با موضوع هستهای ایران برخورد کنند، طرفین به میزان مواضعی که نسبت به مساله هستهای ایران دارند، سعی بر آن دارند که طرف مقابل را در حاشیه قرار دهند. جمهوریخواهان نیز همین نقش را دارند و در بحث سیاست خارجی بر این نکته تاکید دارند که مذاکرات هستهای فرصت ایران برای تکمیل حلقههای فعالیت هستهای با رویکرد غیرصلحآمیز بوده است. آقای اوباما نیز در سخنرانی که پس از سفر آقای نتانیاهو به واشنگتن داشت، اظهار کرد رویکردهایی که به طبل جنگ میکوبند معنای جنگ را درک نمیکنند و این موضوع را درنظر نمی گیرند که جنگ تا چه اندازه میتواند برای امریکا، جامعه جهانی و منطقه مضر باشد. رویکرد آقای اوباما با رویکرد جمهوریخواهان کاملا متفاوت است و قطعا آنها در تبلیغات برای جذب افکارعمومی نسبت به این دو نگرش سعی میکنند از یکدیگر امتیاز لازم را نه تنها درمورد بحث هستهای ایران بلکه درارتباط با کل مسایل اختلافهای ایران و امریکا از آنها استفاده حداکثری کنند.
بغداد پیشنهاد میانجیگری میان ایران و امریکا را داده است، به نظر شما تا چه اندازه فضا برای انجام چنین میانجیگریهایی وجود دارد؟
من بارها در مصاحبههای گذشته هم تاکید کردهام که مسایل ایران و امریکا به اندازهای متنوع و پیچیده است که یک کشور به تنهایی قادر نیست تا نقش میانجیگری را در مسایل ایران و امریکا ایفا کند. این مسال روندی دارد و میان دو کشور ملزوماتی است که باید فراهم شود. بحث عدم اعتماد مهمترین مساله است که باید حل شود. کشورها سعی میکنند با توجه به فراخور سیاسی و اجتماعی خود را وارد این ماجرا کنند، کشور عراق نه اولین و نه آخرین کشوری است که چنین پیشنهادی را داده، بلکه ما شاهد حضور کشورهای متفاوتی همچون ترکیه، عمان و سوئیس و دیگر کشورهای اروپایی بودیم که قصد وارد شدن به این عرصه را داشتند، شاید در کوتاه مدت توانستند تحرکاتی هم ایجاد کنند و طرفین هم استقبال کردهاند،اما مساله روابط ایران و امریکا بستگی به دو کشور دارد و اینکه هر دو طرف به این جمعبندی رسیده باشند که زمان برای حل مسایل اساسی دو کشور در یک رویکرد جدید فرارسیده است. این مساله که دور بعدی مذاکرات در بغداد انجام شود، خواست ایران بوده، اما به طور یقین بعید به نظر میرسد که عراق بتواند نقش بیشتری از ترکیه ایفا کند. /14
نظر شما :