در زمین غرب بازی نکنیم
کارکرد یا تاثیر اول این تحریم ها تاثیر تاخیری آن است. به این معنی که کشور را در دستیابی به برنامه های سیاسی، اقتصادی، نظامی و فناوری دچار تاخیر می کند. در این رابطه می توان به تاخیری اشاره کرد که تحریم ها بر سر راه دستیابی اهداف و برنامه های توسعه ایجاد کرده اند. به عنوان یک نمونه باید اشاره کرد که کشورمان به دلیل تحریم ها در پارس جنوبی سالانه 25 میلیارد دلار به نفع قطر ضرر می کند و ایران نمی تواند پا به پای قطر در این زمینه حرکت کند. و یا بر اساس برنامه پنج ساله دوم صادرات پتروشیمی ما سالانه باید به پنجاه میلیارد می رسد که در حال حاضر ده میلیارد است. این هزینه ای است که به واسطه تحریم ها به تاخیر در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده می انجامد.
کارکرد دوم، تاثیر تضعیفی - تحیلی است. به این معنا که بنیان های کشور به مرور ضعیف می شود و توان کشور تحلیل می رود. این تضعیف و تحلیل را می توان در همه زمینه ها، از کاهش روند توسعه صنعت نفت گرفته تا کاهش گرایش دانشجویان فنی به رشته هسته ای مشاهده کرد. این تضعیف و تحلیل شاید چندان در ظاهر به چشم نیاید و تاثیر آن جدی گرفته نشود ولی نباید فراموش کرد که این روند تدریجی در جایی تاثیر خود را به طور جدی نشان خواهد داد. برای تقریب به ذهن باید به فردی اشاره کرد که با پتک به یک ستون می زند. ممکن است این ضربه ها هر کدام چندان تاثیر در ستون نگذارد ولی به مرور موجب تضعیف ستون می شود و درنهایت منجر می شود که با ضربه صدم یا هزارم ستون فرو بپاشد. ضربه آخر تفاوتی با ضربه های قبل ندارد، آنچه متفاوت شده است تفاوت مقاومت ستون است که زیر ضربه ها به مرور کاهش یافته است. یا مثلا وزنه برداری که وزنه 200 کیلوگرمی را بلند می کند اما اگر یک گرم به بر روی وزنه بگذارید، وزنه را زمین می زند. انگلیسی ها اصطلاحی دارند که به این ضربه آخر یا گرم اضافه "کاه آخر"[1] می گویند. بنابراین نباید بگوییم تاثیر تحریم ها ناچیز است و احساس نمی شود. تاثیر تضعیفی تحلیلی تحریم ها بسیار مهم است و باید در محاسبات در نظر گرفته شود.
کارکرد سوم تحریم ها تاثیر تعطیلی آن است. به هر میزان که کشور در فعالیت هایی وابسته و نیازمند کشورهای دیگر باشد، وقتی مورد تحریم آن کشورها قرار گیرد، آن فعالیت های تعطیل می شوند.
ممکن است که در حال حاضر سومین اثر تحریم ها چندان جدی به نظر نرسد ولی اثر و کارکرد اول و دوم آن در حال حاضر در مورد کشورمان مصداق پیدا کرده است.
وقتی به سابقه و تاریخ تحریم ها در جهان توجه کنیم می بینیم که وقتی تحریم های از سوی سازمان ملل بر کشوری اعمال شده هیچ گاه سازمان ملل از این تحریم ها عقب نشینی نکرده است. یعنی یا کشور مورد تحریم از مواضع خود عقب نشینی کرده است و یا در اثر تحولاتی اساسا صورت مسئله تغییر کرده است. کشورهایی نظیر آفریقای جنوبی، عراق و لیبی از کشورهایی هستند که از سوی سازمان ملل به طور جدی مورد تحریم قرار گرفته اند. درست است که هنوز ما از سوی سازمان ملل مورد تحریم های شدید و سخت قرار نگرفته ایم و تحریم هایی که علیه کشورهای دیگر همچون لیبی و عراق اعمال شده بود بیش از ما بوده است ولی به نظر می رسد از نظر تحریم های منطقه ای و دوجانبه وضعیت کنونی ما کم سابقه و یا شاید بی سابقه باشد. خصوصا تحریم هایی که آمریکا و اروپا در چند ماه اخیر تصویب کرده اند و یا در حال ایجاد مقدمات تصویب آن هستند، تحریم هایی هستند که علیه کمتر کشوری اعمال شده اند. به عنوان مثال در تاریخ انگلیس سابقه ای وجود ندارد که این کشور بانک مرکزی کشوردیگری را مورد تحریم قرار داده باشد ولی دیدم که در مورد کشورمان چنین تحریمی را اعمال کرد.
به نظر می رسد غرب در حال حاضر به مرور از تحریم به معنای مجازات آن[2] به تحریم به معنای ممنوعیت خرید[3] نزدیک می شود. یعنی اروپایی ها با تصمیمی که در حال اتخاذ آن هستند خرید نفت از ایران را ممنوع می کنند. در این شرایط ما نمی توانیم اعتراض و شکایتی کنیم. آنها با توافقی که با کشورهای عربی خصوصا عربستان و امارات انجام داده اند، به دنبال این هستند که خرید نفت را از ما متوقف کنند. پید اکردن مشتری جدید برای نفت در شرایط جدید راحت نیست، چرا که بسیاری از مشتری ها به دنبال امنیت تامین نفت هستند. حتی آنها که مشتری سنتی ما هستند به سمت کشورهایی می روند که خیالشان راحت باشد و تامین نفت توسط آن کشورها در اثر معادلات سیاسی متوقف نشود. لذا به نظر می رسد ما در فروش نفت با مشکلاتی مواجه شویم و این موضوع بر درآمد نفتی ما تاثیر خواهد گذاشت. غرب اگر ببیند که این تحریم جواب داد ممکن است شوک بعدی را هم وارد کنند و تحریم های شدیدتری اعمال کنند.
در حال حاضر ما چیزی حدود 2.5 درصد بازار نفت دنیا را تامین می کنیم و روزانه بین 500 تا 800 هزار بشکه به اروپا می فروشیم. از آنجایی که حداقل تا دور بعدی اجلاس شورای حکام و گزارش بعدی مدیرکل آژانس، زمینه تحریم جدیدی در شورای امنیت علیه ایران وجود ندارد غرب به طور یکجانبه به سراغ تحریم نفت ایران رفته اند. البته این مسئله به سود برخی کشورها هم می شود چرا که پول نفتی که را که به آنها می دهیم نمی دهند و برخی دیگر پول آن را مسدود کنند. به هر حال میزان صادرات نفت ما به اروپا چندان زیاد نیست و اروپا خصوصا در توافق با کشورهای عربی می تواند آن را تامین کند.
اما در واکنش به این اقدامات چه باید کرد؟ شاهد بودیم که بعد از این که بحث تصویب این تحریم ها جدی شد، در روزهای گذشته برخی از مقامات نظامی و نمایندگان مجلس تهدید به بستن تنگه هرمز سخن گفته اند. به نظر می رسد که کسانی که این اظهار نظر را می کنند چندان به نتایج حرف خود آگاه نیستند. بستن تنگه هرمز ما را خواه ناخواه وارد درگیری جدیدی حتی با دوستانمان می کند. چرا که اولا بر اساس حقوق دریاها چنین بحثی قابل دفاع نیست، ثانیا چنین اقدامی تجاوز به آب های سرزمینی عمان است. چرا که حجم عمده ای از نفت کش های بزرگ از دریای سرزمینی عمان عبور و مرور می کنند، اگر ما جلوی عبور و مرور این کشتی ها را بگیرید عملا با عمان درگیر خواهیم شد.
علاوه بر این نباید فراموش کرد که بیش از 70 تا 80 درصد نفتی که از این تنگه خارج می شود برای کشورهای آسیایی مثل ژاپن، هند و چین می رود یعنی اساسا بخش عمده این نفت برای اروپا نمی رود که ما با بستن این تنگه بخواهیم به اروپایی ها گوشمالی بدهیم. بنابراین با این اقدام ما با همان وارد کنندگان آسیایی نفت خلیج فارس درگیر می شویم. البته کشورهای خلیج فارس را هم نباید نادیده گرفت که آنها هم به این اقدام واکنش نشان می دهند و مجددا جنگ نفتکش ها به راه می افتد. در زمان جنگ که جنگ نفتکش ها به راه افتاد ما توجیه می کردیم که در حال جنگیم و به نفتکش های ما حمله می شود و ما نیز متقابلا نفتکش ها را مورد هدف قرار می دهیم. بنابراین طرح بستن تنگه هرمز مسئله ای نیست که چندان قابل دفاع باشد. حتی تهدید کردن به این اقدام نیز برای نظام هزینه های زیادی ایجاد می کند. چنین کاری یعنی بازی کردن در زمینی که خود غربی ها می خواهند. با چنین رفتارها و مواضعی غربیها بهتر می توانند در دنیا تبلیغ کنند که ایران منشاء تهدید است و نمی توان به آن اعتماد کرد. آنها با استناد به این حرف می گویند که ایران هرجا که بتواند و توانایی داشته باشد خلاف قوانین بین المللی عمل می کند. ما سالهاست که اعلام می کنیم که استفاده از سلاح هسته ای را حرام می دانیم. اما با چنین مواضعی غرب می تواند علیه ایران این فضا را ایجاد کند که اگر ایران به سلاح هسته ای دست یابد همانند بستن تنگه هرمز خلاف مقررات بین المللی رفتار می کند. بنابراین باید از اتخاذ چنین مواضعی خودداری کرد و تلاش کرد آرامش را به فضای سیاست خارجی بازگرداند و با درایت تلاش کرد که تهدیدها و فشارهای کنونی را برطرف کرد.
نظر شما :