تمایلات نو و کهن: امریکا در آستانه 2012
در مجموع ما با سه تمایل و خواست در جامعه داخلی امریکا و در جامعه بین المللی مواجه هستیم که واکنش دولت امریکا و نهادهای حاکم به آنها قابل توجه است. این تمایلات عبارتند از تمایل به دگرگونی در داخل امریکا؛ تمایل به دگرگونی در جهان وتمایل به حفظ وضع موجود توسط نهادهای حاکم. البته در هرکدام از این عناوین انبانی از موارد قابل ذکر است که توجه به آنها در جای خود ضروری است اما نگاه کلان به این تمایلات در این نوشتار در کانون توجه میباشد.
تمایل به دگرگونی در داخل امریکا
آن چه در امریکا گذشت، نشان دهنده تمایل به تغییر و دگرگونی وسیع و همه جانبه در جامعه و سیاست امریکا در سال 2011 بود. از جنبش موسوم به وال استریت که انعکاس بین المللی قابل ملاحظه ای پیدا کرد تا سایر تمایلاتی که مانند وال استریت جنبه جنبشی نداشته اند و به صورت کلاسیک یا بعضا غیر کلاسیک میل به دگرگونی را به نمایش گذاشته اند میتوان استنباط کرد که جامعه امریکا عمیقا متمایل به دگرگونی است. جنبش وال استریت به دگرگونی در نهادهای مالی، پولی و بانکی در امریکا علاقمند است و در پی تغییر در رفتارها و روشهای این نهادها است.
اما این صرفا تنها تمایل دگرگونی در جامعه امریکا نیست. جان گرفتن و تا حدودی ساختاری شدن جنبش موسوم به تی پارتی و ادامه حیات آن نیز از تمایل به دگرگونی در جامعه امریکا سخن میگوید. حتی مجموعه نخبگان حاکم و منتفعین از نظام سیاسی، از قفل شدن و گره خوردن سیاست در واشنگتن Political Gridlock سخن میگویند و لزوم تغییر فرهنگ سیاسی در واشنگتن را یادآور میشوند. این بن بست و قفل سیاسی در واشنگتن در سال گذشته چندین بار خود را مخصوصا در زمانهایی که بودجه باید به تصویب میرسید، نشان داد و در پدیده موسوم به بسته شدن دولت Government Shut Down متجلی شد. این پدیده نشان دهنده سختی دیدگاههای سیاسی جمهوری خواهان و دموکراتها از یک طرف و باز بودن فضا و امکان مانور قانونی برای تمایلات سیاسی به حد به بن بست رساندن تصمیم گیریهای سیاسی است. تمایل به تغییر این فرهنگ و وضعیت نیز بسیار قابل توجه است.
علاوه بر این تمایل طبقات اجتماعی به دگرگونی در هنجارها و ارزشها نیز باید مد توجه قرار گیرد. دگرگونی در ساختار اجتماعی و بر آمدن طبقات جدید و مهاجرانی که موقعیت جدیدی در ایالات متحده امریکا پیدا کرده اند نسبت به ساکنان کهن این سرزمین نیز باید در این تمایل به دگرگونی مد نظر قرار گیرد. اما این تمایل به دگرگونی که در اواخر سال 2011 خود را در مراحل آغازین مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا نشان داد، به نحو قابل توجهی در سال 2012 مطرح خواهد شد و این تمایل ترکیبی که بخشی از آن تمایل کهن و بخشی از آن تمایل نوین است، یکی از ویژگیهای برجسته امریکا در سال گذشته میلادی بود و بی تردید یکی از ویژگیهای سیاست در سال 2012 خواهد بود.
اما این تمایل منحصر به دگرگونی در داخل امریکا نیست. در خارج از امریکا نیز تمایل به دگرگونی قابل ملاحظه است.
تمایلات به دگرگونی در سطح جهان
آن چه در سال 2011 قابل مشاهده بود، تمایل به دگرگونی مخصوصا در خاورمیانه عربی در تداوم حرکت بهار عربی و بیداری اسلامیدر سر تا سر کشورهای عربی از یک سو و تمایل به دگرگونی در اروپا در قالب تظاهرات مردمیو بر همین منوال تمایل به دگرگونی در سیاستهای اقتصادی در بین نخبگان حاکم در کشورهای عمده اروپایی قابل مشاهده است. اما این تمایل به دگرگونی منحصر به این دو پدیده نبوده است. تمایل به دگرگونی در سایر نقاط جهان من جمله برآمدن چین و به تدریج قدرت یافتن جهانی آن، همراه با برآمدن قدرتهای منطقه ای و باز شدن فضای عمل آنها در پی تحولات ساختاری در نظام بین الملل نیز قابل مشاهده است.
در همین رابطه مسئله ایران و جایگاه منطقه ای آن قابل توجه است. مسئله ترکیه و مناسبات منطقه ای این کشور قابل ملاحظه است. دگرگونی در وضعیت منطقه رژیم صهیونیستی و منازعه اعراب و اسرائیل نیز قابل ذکر است و بر همین منوال توجه به پدیدههای ماوراء سرزمینی یعنی پدیدههای جهانی مانند تغییر آب و هوا، مسئله بهداشت در سطح جهان، مسئله ناامنی خرد و گسترده در سطح جهان همگی نیاز به دگرگونی در سطح جهان را به نمایش میگذارد. به طور کلی سال 2011 سالی بود که نشانهها و نمادهای دگرگونی چه در قالب تمایل به دگرگونی در سطح مردمیو هم چنین تمایل به دگرگونی در سطح نخبگان و گروههای حاکم در کشورهای مختلف مطرح بود و در این میان جالب این که در قالب این تمایلات، امریکا بخشی از معادله و چارچوبها بود. به این صورت که سیاستهای امریکا مورد نقد قرار میگرفت، لزوم به تغیر رفتار و نگرش امریکا مخصوصا در خاورمیانه و به ویژه در سیاستهای جانبدارانه از رژیم صهیونیستی متجلی شد. بر همین منوال مسئله تحولات عراق و افغانستان را باید در نظر داشت که تمایل به دگرگونی از وضعیت حضور نظامیامریکا به وضعیت جدیدی که در آن صرفا حضور نظامیامریکا تعیین کننده مناسبات درونی این کشورها نباشد قابل ذکر است.
اما در مقابل این تمایل به دگرگونی باید دید که امریکا چه سیاستهایی را در پیش گرفته است. در مقابل تمایل به دگرگونی در داخل و تمایل به دگرگونی در خارج، آن چه که از دولت اوباما و نخبگان حاکم در امریکا مشاهده شد، تمایل به حفظ وضع موجود بود.
تمایل به حفظ وضع موجود در نهادهای حاکم در امریکا
اوباما که رئیس جمهوری با دستورالعمل تغییر بود و در پی نیاز به تغییر به قدرت رسید در سال ،2011 بیش از هر چیز نشان داد که رئیس جمهوری اهل حفظ وضع موجود و علاقمند به حفظ چارچوبهای موجود است. در مورد مسائل داخلی امریکا آن چه اوباما انجام داد عملا پیگیری سیاستهای کلاسیک دموکراتها و حتی در مواردی سرپوش گذاشتن بر بسیاری از مشکلات بود تا شرایط موجود حفظ گردد. البته باید در این زمینه گفت که کارنامه اوباما در حفظ وضع موجود با توجه به معیارهای امریکایی چندان بد نیست. در سال 2011 اقتصاد امریکا بدتر نشد و موقعیت جهانی امریکا با چالشهای ساختار شکنانه ای روبه رو نگردید و در تمام موارد سیاستهای دولت اوباما با تمسک به سه اصل لیبرالیسم اخلاقی، دولت گرایی اقتصادی و چند جانبه گرایی بین المللی در جهت حفظ وضع موجود پیش رفتند.
بارز ترین تمایل به حفظ وضع موجود در روابط امریکا و اسرائیل دیده میشود که علی رغم برخی از اشارات اولیه اوباما در سال اول پیروزی، در سال 2011 این وضعیت به سمت بسیار سنتی و کهن خود رفت. اوباما مخصوصا با سخنرانیهایی که در ایپک کرد، تمایل خود را به حفظ ساختارهای سنتی در روابط امریکا و اسرائیل نشان داد. در مورد خاورمیانه عربی نیز امریکا سعی در کنترل و حفظ وضع موجود با ایجاد تغییرات اندک و نمایشی داد که بارز ترین نمود آن را در مسئله مصر مشاهده میکنیم که در مرحله اول دولت اوباما سعی در حفظ رژیم مبارک کرد؛ بعد که دید این مسئله امکان پذیر نیست سعی کرد ساختار سیاسی مصر را حفظ و مبارک را از آن حذف کند که خود این منجر به ناآرامیهایی در ماههای اخیر در قاهره شده است. در رابطه با ایران هم باید گفت که اوباما به جای پذیرش دگرگونی سعی بر رو آوردن به سیاستهای کهن و کلاسیک و تشدید مهار کرد. تمام آن چه که اوباما در سال 2011 در عرصه روابط بین المللی نشان داد حفظ هژمونی امریکا و کنترل تهدیدات در جهت حفظ وضع موجود بود.
آیا در سال 2012دولت اوباما میتواند این تمایل به دگرگونی را با مکانیزمهای کهن و تمایلات کهنه پیوند بزند و آنها را مهار کند؟ به نظر میرسد کار چندان راحتی نیست چون در سال 2012 مبارزات انتخاباتی در امریکا بسیار تند و شدید خواهد شد و پیوند بین مسائل داخلی و خارجی امریکا گسترده تر خواهد شد و یک حادثه ساده و یک اتفاق میتواند تمام معادلات و مناسبات را دگرگون کند. هر چه که هست تردیدی نیست که اوباما برای دوباره انتخاب شدن سعی دارد در کنار توجه به تمایلات جدید تا حد امکان از ابزارهای کهن و سنتی برای بقا استفاده کند.
تهیه کننده: تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :