تحولات سوریه و آینده مقاومت

۱۶ آذر ۱۳۹۰ | ۱۶:۰۶ کد : ۱۸۶۳۱ نگاه ایرانی
گفتاری از محمدعلی سبحانی،‌ کارشناس مسائل خاورمیانه و سفیر سابق ایران در اردن برای دیپلماسی ایرانی.
تحولات سوریه و آینده مقاومت
دیپلماسی ایرانی: با گذشت هشت ماه و نیم از آغاز اعتراضات ضد حکومتی در سوریه به نظر می‌رسد تحولات این کشور،‌ این روزها شتاب بیشتری گرفته است. یکی از مهم ترین تحولات در زمینه وضعیت نیروهای مخالف بشار اسد، دیدار ریاض الاسعد، فرمانده ارتش آزاد سوریه که به ترکیه پناه برده، با شش تن از اعضای شورای ملی از جمله برهان غلیون رئیس این شورا است. این دیدار می تواند علامتی از این مسئله باشد که شرایط سوریه به نقطه بحرانی تری نزدیک می‌شود.

 در سطح منطقه ای نیز بشار اسد با وضعیت دشواری مواجه است. اتحادیه عرب و ترکیه از دو سو بشار اسد را تحت فشارهای بی سابقه ای قرار داده اند. تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب و تحریم بانک مرکزی این کشور از سوی کشورهای عربی نمونه ای از این فشارها از سوی اتحادیه عرب هستند. این اتحادیه در قاطعانه ترین اقدام خود در برابر یکی از اعضایش، به سوریه تا روز یکشنبه گذشته مهلت داد که پیشنهاد این اتحادیه را اجرا کند و به ناظران خارجی اجازه دهد که وارد آن کشور شوند. اگرچه دولت سوریه اعلام به پذیرش مشروط این پیشنهاد کرده است ولی در روزهای گذشته خشونت‌ها در این کشور ادامه داشته است. روز دوشنبه یکی از خونبارترین روزهای سوریه بود. شمار کشته شدگان در این روز به دست نیروهای امنیتی به ۵۰ نفر رسید. دیده بان حقوق بشر سوریه نیز اعلام کرد تا ظهر روز سه شنبه، دستکم ۲۳ نفر تنها در حمص کشته شدند.

از سوی دیگر وزیر خارجه ترکیه به صراحت می گوید که دولت اسد مشروعیت ندارد و ترکیه تحریم‌های گسترده ای را در کنار اتحادیه عرب علیه سوریه اعمال کرده است. دولت ترکیه هم پیشتر اعلام کرد تمامی دارایی‌های سوریه در آن کشور مسدود شده و فعالیت‌های شورای عالی استراتژیک بین دو کشور «تا سر کار آمدن یک حکومت مشروع در سوریه» به حالت تعلیق در آمده‌است.

در سطح بین المللی نیز تحولات در مورد سوریه با سرعت به پیش می‌رود. رسانه‌ها، اخباری از دیدار هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده، با هفت تن از چهره‌های برجسته اپوزیسون سوریه در ژنو پایتخت سوئیس منتشر کرده اند. هرچند روسیه کماکان به نوعی به حمایت خود از اسد ادامه می دهد، اما کماکان این مسئله وجود دارد که روسها چقدر قابل اعتماد هستند و چقدر توان دارند  که از دولت سوریه حمایت کنند؟ درواقع سوال اصلی این است که در شرایطی که کلیه کشورهای عربی در مقابل سوریه ایستاده اند، چقدر مصالح روسیه اقتضا می کند که همچنان به حمایت از بشار اسد ادامه دهد؟ مشاهده کردیم که وقتی بحث تحریم سوریه در اتحادیه عرب مطرح شد بعضی کشورهای عربی مثل لبنان با آن مخالفت کردند ولی سپس به آن پیوستند. به عنوان مثال در ابتدا وزیر خارجه لبنان گفت که همه تحریم‌ها را اعمال نمی‌کنند ولی بعد وزیر مالی این کشور اعلام کرد که لبنان با تحریم‌های عربی علیه سوریه همراه است. پیوستن لبنان که همسایه سوریه است و بواسطه حضور طرفداران سوریه در آن کشور وضعیت داخلی خاصی دارد، به این تحریم‌ها، نشان دهنده وضعیت بد منطقه ای و بین المللی دولت سوریه است .

در مجامع بین المللی نیز دولت سوریه با قطعنامه‌های پشت سر هم مواجه بوده است. اتحادیه عرب، شورای حقوق بشر، سازمان ملل و اتحادیه اروپا از جمله مجامعی بوده اند که در روزهای گذشته علیه سوریه به تصویب قطعنامه‌هایی اقدام کرده اند. بنابراین با توجه به مجموعه این تحولات به نظر می‌رسد وضعیت سوریه وارد مرحله جدیدی شده است. ولی دولت سوریه بدون توجه به اتفاقات گسترده ای که علیه او رقم می‌خورد، همچنان به شعارها و سخنان سابق ادامه می‌دهد. متاسفانه سوریه از فرصت‌هایی که اتحادیه عرب و کنفرانس اسلامی ایجاد کردند استفاده نکرد و شرایط برای سوریه غیرقابل بازگشت شده است و به نظر می‌رسد باید به آینده سوریه بیشتر دقت کرد.

در رابطه با آینده روابط خارجی سوریه برهان غلیون، رئیس شورای ملی سوریه، اخیرا در گفت‌وگو با نشریه وال‌استریت ژورنال گفته است که اگر دولت بشار اسد سرنگون شود و مخالفانش بر سر کار بیایند، این کشور دیگر روابط ویژه‌ای با ایران نخواهد داشت و رابطه نزدیک کنونی با حزب‌الله هم تغییر می‌کند. در ارتباط با این سخنان و روابط ایران و سوریه باید به چند نکته توجه کرد:‌

1. سیاست خارجی ایران در قبال کشورهای منطقه باید بر پایه سه محور مبتنی باشد. در وهله اول منافع ملی باید تعیین کننده سیاست خارجی ما باشد. دوم، اصل خیرخواهی باید در این سیاست در نظر گرفته شود. یعنی این اصل خیرخواهی باید در سیاست‌های خارجی ما به نحوی واضح باشد که کشورهای منطقه و مردم منطقه احساس کنند که ایران در رفتار خود نسبت به این کشورها صادق و خیرخواه است و هدف سوئی ندارد. سومین مسئله، دفاع از مردم است، که طبق قانون اساسی بخشی از پایه‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. بدیهی است که در میان این محورها، اولویت با منافع ملی است.

2. سابقه تعاملات ایران و سوریه نشان می دهد که دو کشور در بعد روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارای روابط خوبی بوده اند. وجود برخی اماکن مقدسه در سوریه برای مردم ما اهمیت دارد. این رابطه برای ما رابطه ای قابل احترام و اتکاء است و طبیعی است که باید نسبت به تحولات این کشور حساسیت داشته باشیم.

3. در ماههای گذشته در کشور دوست و متحد ما در منطقه تحولاتی در حال وقوع بوده است. طبیعی است که ایران نگران این تحولات بوده و آن را با دقت دنبال کند. مسلما ایران در درجه اول باید به دنبال حفظ مصالح و منافع خود در این کشور باشد. بعضی می گویند حفظ وضع موجود در سوریه به نفع ما و در راستای منافع ملی ما است. ولی این سوال مطرح است که آیا حفظ وضع موجود ممکن است؟ آیا حفظ دولت سوریه با رویه گذشته، با توجه به سرکوب‌های گسترده مردم در ماههای اخیر با اصول دیگر سیاست خارجی ما همخوانی دارد و در تعارض قرار نمی‌گیرد؟

4. طبیعتا ما نگران آینده روابط خود با سوریه هم هستیم و مسئله ای که برهان غلیون مطرح کرده است، ممکن است نگرانی را افزایش دهد. اما آنچه باید توجه داشت این است که سیاست خارجی باید آینده نگر باشد و با اتکا بر اصول، به آینده توجه کند. برای این که یک سیاست خارجی بتواند به خوب آینده را در نظر بگیرد، اولین شرط این است که تحولات را خیلی دقیق رصد و تحلیل کند و با تحولات همراه شود. در غیر این صورت امکان توجه به آینده میسر نمی‌شود. یک سیاست خارجی فعال،‌ باید تحولات منطقه را درک کند و با تحولات همراه شود. درحالی که مشاهده می‌کنیم که در تحولاتی که در منطقه رخ می‌دهد، ترکیه در همه جا حضور دارد ولی ایران تقریبا هیچ جا حضور ندارد. فقط تحرک ایران را در  کنفرانس اسلامی ایران دیدیم که این کنفرانس هم چندان نقش حساسی در تحولات نداشت. ترکیه و دیگر کشورها در تحولات حضور پررنگی دارند و جای ایران خالی است. وقتی ایران غایب است طبیعتا نمی‌تواند تحولات را به درستی تحلیل کند.

علاوه بر این بر طبق اصول فکری ما، حمایت از مظلوم، مردم و دموکراسی باید مورد توجه ما باشد. بر این اساس ما باید از ابتدا از طرفین درگیر می‌خواستیم که به گفتگو با یکدیگر بپردازند و از استفاده از خشونت بپرهیزند. وقتی ما دیدیم که درگیریهای جدی در این کشور آغاز شد بلافاصله باید به این سو حرکت می کردیم که از طرفین درگیر بخواهیم که از خشونت جلوگیری کنند. در آن زمان ما می‌توانستیم نقش آفرینی کنیم و طرفین را به سر میز مذاکره بنشانیم. این کار در همراهی با دیگر کشورهای اثر گذار در منطقه امکان پذیر بود. آنها تلاش‌هایی در این راستا انجام دادند، چه بسا اگر ما هم به این رویکرد ملحق می‌شدیم می‌توانستیم نقش ‌آفرینی بیشتری داشته و شرایط را بهبود ببخشیم.

در حال حاضر نیز، اگرچه فرصت‌های زیادی از دست رفته است، ولی ما باید روابط خودمان را با طرفهای درگیر در سوریه، طرفهای منطقه ای و طرفهای بین المللی حفظ کنیم تا بتوانیم دیدگاههای خود را در مورد آینده سوریه برای آنها تشریح کرده و منافع خود را دنبال کنیم. امروز می‌بینیم که حجم و تراکم تحولات در مورد سوریه کم نیست و تعاملات دیپلماتیک در این زمینه بسیار گسترده است ولی ما در هیچ کدام از آنها حضور فعالی نداریم. علی رغم این که زمان از دست رفته است، ما باید سیاست خود را اصلاح کنیم و به سمت این رویکرد حرکت کنیم.

متاسفانه ایران تا کنون در این چارچوب عمل نکرده است و فقط حمایت از دولت فعلی سوریه را محور اصلی سیاست خود قرار داده است. این مواضع یکطرفه، سبب تخریب وجهه ما در نزد افکار سوریه و افکارعمومی‌عربی شده است، به این دلیل که نیروی سرکوب دولت بشار اسد تعداد زیادی از مردم را به قتل رسانده است. ناوی پیلای، مسئول کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، جمعه گذشته در آخرین گزارش خود اعلام کرد که شمار کشته شدگان در ناآرامی‌های هشت ماه و نیم سوریه، از مرز ۴ هزار نفر گذشت. این مسئله چیزی نیست که افکار عمومی عربی و سوری ‌آن را نادیده بگیرند و این حجم از خشونت‌ها، بخش گسترده ای از افکاری سوریه و بخش عمده ای از افکار عمومی‌عربی و جهانی را آزرده کرده است. لزومی ندارد که ایران با حمایت از بشار اسد خود را در خشونت‌های دولت سوریه شریک کند و موضعی اتخاذ کند که در این سرکوب‌ها مقصر جلوه کند.

5. در رابطه با اظهارات برهان غلیون در مورد آینده روابط خارجی سوریه، احساس می‌کنم که این سخنان ناشی از تازه کاری سیاسی مخالفین در سوریه است و نباید جدی گرفته شود. شخصا معتقد نیستم که این اظهار نظر جدی است و منعکس کننده دیدگاه کل نیروهای معارض بشار اسد است. چرا که هر اتفاقی در سوریه بیفتند و هر دولتی در آینده سوریه بر سر کار بیاید،‌ دولت سوریه با توجه به شرایطی که در آن قرار دارد به رابطه با ایران و حزب الله نیاز دارد و چنین روابطی جزو ضرورت‌های سیاست خارجی این دولت خواهد بود.

در مورد مسئله مقاومت که برهان غلیون به آن اشاره کرده است، سابقه حرکت‌های جهان عرب نشان می دهد که سمت و سو و جهت گیری این حرکت‌ها به شکلی نیست که سوریه و دیگر کشورهای عربی بتوانند موضوع مقاومت را فراموش کنند. ممکن است تاکتیک‌ها بر اساس شرایط تغییر کند اما ما شاهد بوده ایم که دموکراسی در منطقه باعث انزوای اسرائیل و تقویت مقاومت شده است. اگر در مصر امروز شاهد هستیم که قدرت بیشتر به دست گروههایی افتاده که پیش از این قابل تصور نبود، به یمن برقراری دموکراسی در این کشور است. شاید هیچ وقت درمخیله گروهی مثل اسلام گرایان سلفی نمی‌گنجید که روزی بتوانند در مصر 20 درصد آرا را به خود اختصاص دهند. یا اسلام گرایان معتدل و اخوان الملسین که توانستند 40 درصد آرا را به خود اختصاص دهند،‌ هیچ گاه نمی‌توانستند چنین روزی را تصور کنند. بنابراین دموکراسی به نفع این دست گروهها بوده است و در نتیجه امروز اسرائیل بیش از هر کسی نگران این تحولات است. در واقع باید گفت اسرائیل بازنده اصلی این تحولات است. در نتیجه صحبت برهان غلیون سخن قابل اتکایی نیست و نباید جدی گرفته شود. چون تحولات مردمی در هر کشور عربی رخ دهد و اگر به دموکراسی منجر شود، ترکیب سیاسی به هرصورت که باشد برعلیه اشغالگری خواهد بود و آینده در جهت انزوای بیشتر اسرائیل و تقویت بیشتر جبهه مقاومت به پیش خواهد رفت. 

 

نظر شما :