بازی دو سرباخت غرب با تهران
به 5 دلیل حمله به ایران اشتباه است
ایالات متحده در حال حاضر درگیر دو مورد از طولانی ترین جنگهای تاریخ خود است و همچنان هزاران نیرو در خاک دو کشور مسلمان دارد و بهتر است رو راست باشیم: آمریکا در این جنگها برنده نیست
دیپلماسی ایرانی : گزارش آژانس بین المللی انرژی هسته ای در خصوص فعالیت های هسته ای ایران منتشر شد. باز هم سیلی از اما و اگرها،شایدها و بایدها و نبایدها در رسانه های بین المللی به راه افتاده است.همگان از تحلیل گران ایران تا کارشناسان مسائل خاورمیانه برای ایران و غربی ها نسخه می پیچند. اینکه بهتر است ایران در این فضا دست به چه اقداماتی بزند و یا توصیه هایی به غرب و امریکا برای مواجهه با برنامه تسلیحاتی تهران.
نشریه فارین پالیسی در نوشتاری به قلم آرون دیوید میلر به دلایلی اشاره کرده است که امرکیا و رژیم صهیونیستی باید با استدلال به آن از حمله به تهران یا تاسیسات هسته ای این کشور سرباز بزنند:بار دیگر ضربالمثل تیک تاک در محافل دیپلماتیک و رسانهها شروع شد: آیا آمریکا از جنگ اسرائیل علیه ایران در آیندهای نه چندان دور حمایت میکند؟
شاید بخش عمدهای از افشاگریها و جنجال رسانه ای اسرائیل در مورد حمله به ایران برای استفاده از گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی به منظور ایجاد انگیزه در جامعه بینالمللی برای پرداختن بیشتر به برنامه هستهای ایران باشد و یا در غیر این صورت برای هشدار دادن در مورد عواقب احتمالی آن.
در حال حاضر چین و روسیه خواستار مخفی ماندن شواهد موجود در این گزارش شدهاند، بنابراین این شرط خوبی است برای این که حدس زد آنها هرگونه پیشنهاد در رابطه با اقدام نظامی و شاید حتی تحریمهای بیشتر علیه ایران در سازمان ملل را بلوکه خواهند کرد. اسرائیلیها ممکن است زمانی، به هر دلیلی تصمیم به حمله نظامی بگیرند و ممکن است رئیس جمهور آمریکا در موقعیتی نباشد که بتواند آنها را منصرف کند.
با اینهمه حداقل می توان به پنج دلیل مهمی اشاره کرد که چرا تل اویو نباید تهران را هدف قرار دهد:
۱.وضعیت نهایی خوبی در پیش نخواهد بود
حمله به سایت هستهای ایران مثل چمن زدن است. مگر اینکه حمله به ایران منجر به بازداشتن دائمی ایران از تولید تسلیحاتی مواد شکاف پذیر شود، در غیر این صورت چمن دوباره رشد خواهد کرد و هیچ حملهای نمیتواند این نتیجه را بدهد. سایتهای مجهز ایران، امکانات زیاد و مکانهای مخفی موانع قابل توجهی برای یک حمله موفق را نشان میدهد.
حتی در بهترین حالت، حملهای که برنامه هستهای ایران را دو تا سه سال عقب اندازد، در نهایت ایران بار دیگر با نوعی مشروعیت و فوریت که تنها در اثر حمله یک قدرت خارجی بوجود آمده، برنامه هستهای خود را از سر میگیرد. دفاع از خود یک قاعده برای برنامه هستهای ایران خواهد شد و انعکاس عظیمی در سراسر خاورمیانه و محافل بینالمللی خواهد داشت. و متقابلا اسرائیل هر چند وقت یک بار به ایران حمله خواهد کرد. اما این وضعیت توجیه پذیر نیست و ایران و اسرائیل را در وضعیت دائمی کشمکش قرار میدهد و برای سالهای آینده منطقه در آتش سوزان خواهد بود.
۲.هیچ کس نمیتواند از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری کند
به جز ایران. واقعیت این است که هند، پاکستان، کرهشمالی و حتی اسرائیل همگی به طور مخفیانه به سلاح هستهای دست یافته اند. عراق و سوریه هم راه آنها را در پیش گرفتند. ایران هم در زمان شاه متعهد به برنامه هستهای بود و ممکن است در طی زمان برای دستیابی به سلاح هستهای تلاش کردهباشد.
اما جلوگیری ایران از دستیابی به سلاح هستهای بیش از گرفتن ملعبه از دست آنها است. این به معنی تغییر برآورد ملی و انگیزه قدرتی است که از لحاظ تاریخی خود را به عنوان ملتی بزرگ تصور میکند. حتی اگر ایران به یک دموکراسی تبدیل شود، تصور منطقهای و جاهطلبیاش ممکن است همچنان آن را به داشتن فناوری هستهای سوق دهد.
۳.هزینههای جدی برای ایالات متحده وجود دارد
زمانی که کشورها اقداماتی انجام دهند که خطر و شک و شبهه در بر دارد، دو پرسش مطرح میشود. اول، آیا انجام شدنیاست؟ دوم، هزینه آن چیست؟
این واقعیت که اسرائیل با تهدیدی حقیقی مواجه است، ممکن است موجب به بیاهمیت جلوه دادن هزینهها به دیگران به ویژه ایالات متحده شود. بههرحال برای ایالات متحده که هزاران مایل دورتر زندگی میکند آسان است که ایران را بازیگری منطقی فرض کند که به دلیل انتظار نابودی خود توسط اسرائیل و آمریکا، هرگز از سلاح هستهای علیه اسرائیل استفاده نخواهد کرد. البته اسرائیل مدعیست کهتهدید به انتقام، بازدارنده قابلقبولی نیست و اینکه این کشور اول منافع خود را در نظر دارد.
اما اجازه دهید ببینیم که حمله اسرائیل چه منافعی برای آمریکا و اقتصادی که همچنان در رکود و بحران است دارد. حتی اگر ایرانیها میتوانستند به طور موقت حمل و نقل در تنگه هرمز که 40 درصد از نفت عبوری از دریا از آن عبور میکند را متوقف کنند، قیمت نفت تصاعدی بالا خواهد رفت، که بیشتر باعث تضعیف و تخریب بازارهای جهانی و آسیبهای بزرگ برای بهبود اقتصاد ایالات متحده خواهد شد. این سرگشتگی اقتصادی و مالی میتواند فاجعهبار و جهانی شود.
در همین زمان ایران قطعا فشار علیه نیروهای آمریکا در افغانستان و عراق را بالا میبرد که موجب تشدید اوضاع امنیتی شکننده بین دو کشور خواهد شد. با ظهور مجدد القاعده (به عنوان یک تهدید از طرف سنیها) در عراق، نیروهای آمریکا با شیعهها نیز مواجه خواهند شد. در زمان معین که نیروهای ایالات متحده متعهد به خروج از عراق هستند، میتوانند مجبور به ماندن شوند. ایران احتمالا با دشمنان در سراسر منطقه، از جمله خلیج فارس به خصوص در جایی مانند بحرین، درگیر خواهد شد. ممکن است توانایی ایران برای حمله به ایالات متحده محدود باشد، اما تواناییاش در رهبری جنگ مخفیانه علیه آمریکا و اسرائیل در سراسر خاورمیانه به مراتب نیرومندتر خواهد بود.
۴. این کار ایران را در خاورمیانه محبوب و موجه جلوه میدهد
ممکن است تحریمها هرگز ایران را از دستیابی به سلاح اتمی منصرف نکند، اما تاثیراتی خواهد داشت و ایران تا حد زیادی گوشه گیر خواهد شد. حمله اسرائیل میتواند تمام موفقیتهای سودمند به خصوص جنبش بهار عرب امسال را تضعیف میکند. حمله اسرائیل احتمالا توسط حاکمان برخی از کشورهای خاورمیانه مورد استقبال قرار خواهد گرفت، اما این امر از دید توده اعراب یک مثال دیگر از تجاوز اسرائیل و استاندارد دوگانه آمریکا خواهد بود. اعراب مشتاق هستند که شاهد خوار کردن کشورهای دیگر از جانبایران باشند اما دخالت اسرائیل موجب پیچیده شدن فضای بعد از جنگ و به طور قطع تضعیف هرگونه تلاش اسرائیل برای پاکسازی آنچه باقی مانده خواهد شد.
۵. اگر اسرائیل حمله کند، خواهناخواه آمریکا نیز درگیر خواهد بود
امکان ندارد که حمله اسرائیل بدون دردسرهای عمده و عکسالعمل نظامی علیه منافع ایالات متحده همراه باشد. بدیهی است که برداشت تهران این خواهد بود که حمله اسرائیل با هماهنگی آمریکا انجام شده است، واکنشهای احتمالی عبارتند از: تلاش برای متوقف کردن حمل و نقل دریایی از طریق تنگه هرمز و حملات به تاسیسات نظامی و سفارتخانههای ایالات متحده.
حتی اگر آمریکا به طور موثر و فعال در حمله دخالت نداشته باشد، احتمالا برای کمک و حمایت از اسرائیل در برابر حملات حزبالله و حماس با استفاده از سلاحهای پیشرفته، فرا خوانده خواهد شد. اعتبار واشنگتن که در پایین ترین سطح بینالمللی قرار دارد نیز بیشتر تضعیف خواهد شد. ایالات متحده در حال حاضر در دو تا از طولانی ترین جنگهای تاریخ درگیر است و همچنان هزاران نیرو در خاک دو کشور مسلمان دارد و بهتر است رو راست باشیم، آمریکا در این جنگها برنده نیست.
آخرین چیزی که نیاز دارد جنگ با کشور مسلمان دیگریست، که پایداری و اثربخشیاش - هرچند به شکل نامتقارن-، به آمریکا ضربه میزند، که نباید دست کم گرفته شود.
تمام این ابراز نگرانیها برای آگاهی کامل از این موضوع است که دستیابی ایران به سلاح هستهای مشکلی بزرگ برای ایالات متحده، اسرائیل و جامعه جهانی خواهد بود. حتی ممکن است که نتیجه نهایی را کاملا تغییر دهد. احتمالا گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی نتیجهگیری خواهد کرد که ایران در دستیابی به چنین سلاحهایی مصمم است. همچنین به وضوح دیگران را متقاعد کرده و ثابت شده که نه تحریم و نه دیپلماسی در متوقف کردن ایران موثر است. هیچکس نباید عواقب ناشی از دستیابی ایران به بمب اتمی را کم اهمیت قلمداد کند. نمیتوانیم خودمان را کنار بکشیم و همینطور نمیتوانیم کنترل خود را از دست دهیم.
اگر احتمال یا پیشبینی مستدلی وجود داشت که حمله اسرائیل موجب از بین رفتن توان فنآوری هستهای ایران میشد، آنگاه در دفاع از آن، استدلال قانعکنندهتری ایجاد خواهد شد. اما چنین چیزی وجود ندارد و این ما را در نقطهای دشوار قرار میدهد.
برای لحظهای در جایی بین دو انتخاب که به یک اندازه نامطلوب هستند، قرامی گیریم: اقدام نظامی فاجعهبار، و یا دریافتن و زیستن با ایرانی که بمب اتمی در اختیار دارد و تعادل قدرت در خاورمیانه را به شکل چشمگیری تغییر دهد.
نشریه فارین پالیسی در نوشتاری به قلم آرون دیوید میلر به دلایلی اشاره کرده است که امرکیا و رژیم صهیونیستی باید با استدلال به آن از حمله به تهران یا تاسیسات هسته ای این کشور سرباز بزنند:بار دیگر ضربالمثل تیک تاک در محافل دیپلماتیک و رسانهها شروع شد: آیا آمریکا از جنگ اسرائیل علیه ایران در آیندهای نه چندان دور حمایت میکند؟
شاید بخش عمدهای از افشاگریها و جنجال رسانه ای اسرائیل در مورد حمله به ایران برای استفاده از گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی به منظور ایجاد انگیزه در جامعه بینالمللی برای پرداختن بیشتر به برنامه هستهای ایران باشد و یا در غیر این صورت برای هشدار دادن در مورد عواقب احتمالی آن.
در حال حاضر چین و روسیه خواستار مخفی ماندن شواهد موجود در این گزارش شدهاند، بنابراین این شرط خوبی است برای این که حدس زد آنها هرگونه پیشنهاد در رابطه با اقدام نظامی و شاید حتی تحریمهای بیشتر علیه ایران در سازمان ملل را بلوکه خواهند کرد. اسرائیلیها ممکن است زمانی، به هر دلیلی تصمیم به حمله نظامی بگیرند و ممکن است رئیس جمهور آمریکا در موقعیتی نباشد که بتواند آنها را منصرف کند.
با اینهمه حداقل می توان به پنج دلیل مهمی اشاره کرد که چرا تل اویو نباید تهران را هدف قرار دهد:
۱.وضعیت نهایی خوبی در پیش نخواهد بود
حمله به سایت هستهای ایران مثل چمن زدن است. مگر اینکه حمله به ایران منجر به بازداشتن دائمی ایران از تولید تسلیحاتی مواد شکاف پذیر شود، در غیر این صورت چمن دوباره رشد خواهد کرد و هیچ حملهای نمیتواند این نتیجه را بدهد. سایتهای مجهز ایران، امکانات زیاد و مکانهای مخفی موانع قابل توجهی برای یک حمله موفق را نشان میدهد.
حتی در بهترین حالت، حملهای که برنامه هستهای ایران را دو تا سه سال عقب اندازد، در نهایت ایران بار دیگر با نوعی مشروعیت و فوریت که تنها در اثر حمله یک قدرت خارجی بوجود آمده، برنامه هستهای خود را از سر میگیرد. دفاع از خود یک قاعده برای برنامه هستهای ایران خواهد شد و انعکاس عظیمی در سراسر خاورمیانه و محافل بینالمللی خواهد داشت. و متقابلا اسرائیل هر چند وقت یک بار به ایران حمله خواهد کرد. اما این وضعیت توجیه پذیر نیست و ایران و اسرائیل را در وضعیت دائمی کشمکش قرار میدهد و برای سالهای آینده منطقه در آتش سوزان خواهد بود.
۲.هیچ کس نمیتواند از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری کند
به جز ایران. واقعیت این است که هند، پاکستان، کرهشمالی و حتی اسرائیل همگی به طور مخفیانه به سلاح هستهای دست یافته اند. عراق و سوریه هم راه آنها را در پیش گرفتند. ایران هم در زمان شاه متعهد به برنامه هستهای بود و ممکن است در طی زمان برای دستیابی به سلاح هستهای تلاش کردهباشد.
اما جلوگیری ایران از دستیابی به سلاح هستهای بیش از گرفتن ملعبه از دست آنها است. این به معنی تغییر برآورد ملی و انگیزه قدرتی است که از لحاظ تاریخی خود را به عنوان ملتی بزرگ تصور میکند. حتی اگر ایران به یک دموکراسی تبدیل شود، تصور منطقهای و جاهطلبیاش ممکن است همچنان آن را به داشتن فناوری هستهای سوق دهد.
۳.هزینههای جدی برای ایالات متحده وجود دارد
زمانی که کشورها اقداماتی انجام دهند که خطر و شک و شبهه در بر دارد، دو پرسش مطرح میشود. اول، آیا انجام شدنیاست؟ دوم، هزینه آن چیست؟
این واقعیت که اسرائیل با تهدیدی حقیقی مواجه است، ممکن است موجب به بیاهمیت جلوه دادن هزینهها به دیگران به ویژه ایالات متحده شود. بههرحال برای ایالات متحده که هزاران مایل دورتر زندگی میکند آسان است که ایران را بازیگری منطقی فرض کند که به دلیل انتظار نابودی خود توسط اسرائیل و آمریکا، هرگز از سلاح هستهای علیه اسرائیل استفاده نخواهد کرد. البته اسرائیل مدعیست کهتهدید به انتقام، بازدارنده قابلقبولی نیست و اینکه این کشور اول منافع خود را در نظر دارد.
اما اجازه دهید ببینیم که حمله اسرائیل چه منافعی برای آمریکا و اقتصادی که همچنان در رکود و بحران است دارد. حتی اگر ایرانیها میتوانستند به طور موقت حمل و نقل در تنگه هرمز که 40 درصد از نفت عبوری از دریا از آن عبور میکند را متوقف کنند، قیمت نفت تصاعدی بالا خواهد رفت، که بیشتر باعث تضعیف و تخریب بازارهای جهانی و آسیبهای بزرگ برای بهبود اقتصاد ایالات متحده خواهد شد. این سرگشتگی اقتصادی و مالی میتواند فاجعهبار و جهانی شود.
در همین زمان ایران قطعا فشار علیه نیروهای آمریکا در افغانستان و عراق را بالا میبرد که موجب تشدید اوضاع امنیتی شکننده بین دو کشور خواهد شد. با ظهور مجدد القاعده (به عنوان یک تهدید از طرف سنیها) در عراق، نیروهای آمریکا با شیعهها نیز مواجه خواهند شد. در زمان معین که نیروهای ایالات متحده متعهد به خروج از عراق هستند، میتوانند مجبور به ماندن شوند. ایران احتمالا با دشمنان در سراسر منطقه، از جمله خلیج فارس به خصوص در جایی مانند بحرین، درگیر خواهد شد. ممکن است توانایی ایران برای حمله به ایالات متحده محدود باشد، اما تواناییاش در رهبری جنگ مخفیانه علیه آمریکا و اسرائیل در سراسر خاورمیانه به مراتب نیرومندتر خواهد بود.
۴. این کار ایران را در خاورمیانه محبوب و موجه جلوه میدهد
ممکن است تحریمها هرگز ایران را از دستیابی به سلاح اتمی منصرف نکند، اما تاثیراتی خواهد داشت و ایران تا حد زیادی گوشه گیر خواهد شد. حمله اسرائیل میتواند تمام موفقیتهای سودمند به خصوص جنبش بهار عرب امسال را تضعیف میکند. حمله اسرائیل احتمالا توسط حاکمان برخی از کشورهای خاورمیانه مورد استقبال قرار خواهد گرفت، اما این امر از دید توده اعراب یک مثال دیگر از تجاوز اسرائیل و استاندارد دوگانه آمریکا خواهد بود. اعراب مشتاق هستند که شاهد خوار کردن کشورهای دیگر از جانبایران باشند اما دخالت اسرائیل موجب پیچیده شدن فضای بعد از جنگ و به طور قطع تضعیف هرگونه تلاش اسرائیل برای پاکسازی آنچه باقی مانده خواهد شد.
۵. اگر اسرائیل حمله کند، خواهناخواه آمریکا نیز درگیر خواهد بود
امکان ندارد که حمله اسرائیل بدون دردسرهای عمده و عکسالعمل نظامی علیه منافع ایالات متحده همراه باشد. بدیهی است که برداشت تهران این خواهد بود که حمله اسرائیل با هماهنگی آمریکا انجام شده است، واکنشهای احتمالی عبارتند از: تلاش برای متوقف کردن حمل و نقل دریایی از طریق تنگه هرمز و حملات به تاسیسات نظامی و سفارتخانههای ایالات متحده.
حتی اگر آمریکا به طور موثر و فعال در حمله دخالت نداشته باشد، احتمالا برای کمک و حمایت از اسرائیل در برابر حملات حزبالله و حماس با استفاده از سلاحهای پیشرفته، فرا خوانده خواهد شد. اعتبار واشنگتن که در پایین ترین سطح بینالمللی قرار دارد نیز بیشتر تضعیف خواهد شد. ایالات متحده در حال حاضر در دو تا از طولانی ترین جنگهای تاریخ درگیر است و همچنان هزاران نیرو در خاک دو کشور مسلمان دارد و بهتر است رو راست باشیم، آمریکا در این جنگها برنده نیست.
آخرین چیزی که نیاز دارد جنگ با کشور مسلمان دیگریست، که پایداری و اثربخشیاش - هرچند به شکل نامتقارن-، به آمریکا ضربه میزند، که نباید دست کم گرفته شود.
تمام این ابراز نگرانیها برای آگاهی کامل از این موضوع است که دستیابی ایران به سلاح هستهای مشکلی بزرگ برای ایالات متحده، اسرائیل و جامعه جهانی خواهد بود. حتی ممکن است که نتیجه نهایی را کاملا تغییر دهد. احتمالا گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی نتیجهگیری خواهد کرد که ایران در دستیابی به چنین سلاحهایی مصمم است. همچنین به وضوح دیگران را متقاعد کرده و ثابت شده که نه تحریم و نه دیپلماسی در متوقف کردن ایران موثر است. هیچکس نباید عواقب ناشی از دستیابی ایران به بمب اتمی را کم اهمیت قلمداد کند. نمیتوانیم خودمان را کنار بکشیم و همینطور نمیتوانیم کنترل خود را از دست دهیم.
اگر احتمال یا پیشبینی مستدلی وجود داشت که حمله اسرائیل موجب از بین رفتن توان فنآوری هستهای ایران میشد، آنگاه در دفاع از آن، استدلال قانعکنندهتری ایجاد خواهد شد. اما چنین چیزی وجود ندارد و این ما را در نقطهای دشوار قرار میدهد.
برای لحظهای در جایی بین دو انتخاب که به یک اندازه نامطلوب هستند، قرامی گیریم: اقدام نظامی فاجعهبار، و یا دریافتن و زیستن با ایرانی که بمب اتمی در اختیار دارد و تعادل قدرت در خاورمیانه را به شکل چشمگیری تغییر دهد.
نظر شما :