ایران دست اوباما را پس زد

۱۴ آبان ۱۳۹۰ | ۱۲:۴۹ کد : ۱۷۶۲۰ سرخط اخبار
خبرآنلاین: نام کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری جورج بوش جمهوری خواه در چند هفته اخیر به دو دلیل بر سر زبان ها افتاد. نخست حمله به لیبی و کشف آلبوم شخصی قذافی بود که مملو از عکس های کاندولیزا رایس بود و پرده از علاقه عمیق سرهنگ به این زن سیاه پوست برمی داشت و دوم کتاب خاطرات کاندی که در صف انتشار است و در آن خانم وزیر از برخی اسرار کاخ سفید در هشت سال حضور در کابینه بوش پرده برمی دارد. فارین پالیسی به بهانه دوباره در راس قرار گرفتن نام رایس با وی مصاحبه ای انجام داده که بخشی از آن را در زیر می خوانید:


بسیاری برای تشریح سیاست خارجی باراک اوباما عبارت" رهبری از پشت پرده" را به کار می برند. آیا این عبارت به درستی مصداق عملکردی است که در این سه سال دیده ایم؟
امیدوارم که اینگونه نباشد. من هیچ گاه در این مدت هم منظور از این عبارت را به درستی متوجه نشدم. اگر منظور هدایت مسائل بین المللی با ابزار ارتباط گرفتن با دیگران است که پدیده ای نو نبوده و نیست. امریکا همواره در سطح جهانی متحدانی داشته است. من به خوبی شرایط سخت امروز را درک می کنم و می دانم که در حوزه سیاست داخلی هم مسائل بسیاری نظیر مهاجرت ، آموزش و کمبود بودجه است که به خودی دردسر ساز است. می دانم چرا امریکایی های امروز حس خوبی نسبت به تحولات جهانی ندارند. تا زمانی که نتوانیم از پس مشکلات داخلی خود برآییم بی شک رسیدگی به مسائل بین المللی سخت تر خواهد شد. با اینهمه نمی توانیم به نقش نشستن در حاشیه بسنده کنیم. این مساله یا خالق ناآرامی های جدی می شود و یا جای ما را به قدرتی دیگر در سطح بین المللی می بخشد.


آیا حمله به لیبی را در قالب همین عبارت " رهبری از پشت پرده " می بینید؟
بهتر است چندان به این عبارت توجه نکنیم . به نظر من هیچ ایرادی در واگذاری بخشی از مسئولیت به فرانسه یا انگلیس وجود ندارد. حتی می توان نقش رهبری را در جهانی که اروپایی ها نیز در آن منافعی دارند به انها سپرد. با اینهمه در این ماجرا هم نشان داده شد که اروپایی ها به حضور امریکا در اینچنین نبردهایی نیاز دارند. زمانی که از ناتو سخن می گوئید باید بدانید که بخش اعظمی از قدرت ناتو از حضور ایالات متحده است . زمانی که امریکا مشروعیت شورای انتقالی در لیبی را به رسمیت شناخت نگاه جهان به ماجرای جاری در لیبی تغییر کرد.


برخی از عملکرد اوباما در مواجهه با بهار عربی انتقاد می کنند و اعتقاد دارند که دولت در این حوزه استراتژی خاصی را دنبال نمی کرد. نظر شما در این خصوص چیست؟

من هم اعتقاد دارم که دولت از ماجراهای جاری در بهار عربی شوکه شد و در عکس العمل نشان دادن هم بسیار کند عمل کرد. همین نقد را من به دولت اوباما در خصوص واکنش نشان دادن به ماجراهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 2009 هم دارم. البته در نهایت دولت در مسیر درست قرار گرفت. مساله اینجاست که ما همواره باید اصول را مدنظر داشته باشیم و اصل حاضر در این تحولات هم این بود که هیچ کس نباید در سایه دیکتاتوری زندگی کند!


برخی اوباما را به بی توجهی به بحث حقوق بشر متهم می کنند. این طیف اعتقاد دارند که اوباما در مواجهه با چین و روسیه بحث حقوق بشر را به دغدغه ای در پشت درهای بسته تبدیل کرده و در عیان از آن انتقاد نمی کند. نظر شما چیست؟
ما باید هر دو این سیاست ها را همزمان پیش ببریم. من در زمان حضور در دولت برخی مسائل موردی را به شکل خصوصی با همتاهای چینی و روسی درمیان می گذاشتم . با اینهمه اعتقاد دارم که واشنگتن نباید در برابر نقض حقوق بشر در هیچ کشوری سکوت اختیار کند. کشورهایی هم که اقدام به نقض حقوق بشر می کنند در حقیقت در طرف اشتباه تاریخ ایستاده اند.


دیدار اوباما با دالایی لاما درست بود؟
چینی ها هیچ گاه در این حوزه با ما همراه نخواهند شد. بنابراین شاید بهترین راه این باشد که امریکایی ها به دیدارهای خود با وی ادامه دهند و مطمئن باشند که پس از گذشت مدتی چینی ها هم این ماجرا را فراموش می کنند . این رویه در تاریخ میان دو کشور عادی شده است .


جمهوری خواهان باراک اوباما را متهم می کنند که بیشتر به فکر ارتباط گیری با مخالفانی است که ما آنها را دشمن می خوانیم و چندان متحدان را درنیافته است. نظر شما در این خصوص ؟

در ابتدا استراتژی دراز کردن دست دوستی به سمت مخالفان رویه راه دولت بود. مخالفانی که گفته می شد دولت می تواند با آنها کنار آمده و کار کند. نمونه آن هم ایرانی ها بود که دست اوباما را پس زدند. پس از مدتی این استراتژی دوستی با مخالفان رنگ خود را از دست داد و امریکا به این قطعیت رسیده است که با این مخالفان باید رودررو برخورد کند.


ولادیمیر پوتین برای بازگشت به قدرت مهیا است. وضعیت دموکراسی در روسیه را چگونه ارزیابی می کنید؟
من از شنیدن این خبر ناامید شدم. زنجیره این اتفاقات بسیار ناخوشایند بود. روس ها تظاهر به به برقرار کردن روش دموکراتیک چرخش قدرت کردند. تنها حسن این مساله هم خلق اندکی پویایی در میان روس ها بود. من تفکر دمیتری مدودف را می پسندم حتی اگر او توان لازم برای عملی کردن آن را نداشته باشد. این تفکر که روسیه روزی اقتصادی بر پایه علم را تجربه کند و نه تنها اقتصادی که ابزار آن نفت، گاز و مواد معدنی باشد. روسیه ای که به حاکمیت قانون تن دهد و البته اجماع و همراهی بین المللی.


فکر می کنید رقابتی واقعی میان پوتین و مدودف در جریان است؟
خیر. من همواره اعتقاد داشتم که پوتین قدرت لازم برای انجام هرکاری را دارد. البته امیدوار بودم که مدودف بتواند قانون مداری را در میان روس ها باب کند که در دنیای جدید زندگی می کنند و نمی خواهند که روسیه کشوری با حکومتی خودمختار و خودمدار باشد.


آیا با عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی موافق هستید؟
رسالت این سازمان هماهنگ کردن قوانین اقتصاد بین الملل است و روسیه هم اکنون برای این همکاری مهیا است.


در توافقنامه سال 2008 میان امریکا و عراق چه گذشت؟ گمان من این بود که برای بقای بیشتر نیروهای امریکایی در عراق توافق مجددی انجام می گیرد. آیا اینگونه بود؟

بله در همان زمان هم انتظار می رفت که ما بر سر بقای نیروهای امریکایی در قالب نیروی اموزشی با هم به توافق برسیم. قرار بود حق مصونیت سربازان امریکایی را که مورد قبول عراقی ها و امریکایی ها بود در اختیار ما قرار دهند. نمی دانم که جزئیات این مذاکرات چگونه بود. شاید همه اعتقاد دارند که حضور نیروهای منطقه ای بهتر باشد. در نبود ما شاید ارائه راهکاری منطقه ای فکر چندان بدی هم نباشد. عراق نیروهای مسلح خوبی دارد و آنها تسلیحات بسیاری را از ما خریداری کرده اند. می توانند از عهده دفاع از خود برآیند. در مبارزه با تروریسم همچنان به کمک نیاز دارند و این می تواند پیام خوبی هم برای ایران باشد. در خصوص رابطه میان ایران و عراق همواره اغراق شده و به نظر من این رابطه بسیار سست است!


عضویت فلسطین در یونسکو ما را با بحرانی جدی روبه رو کرده است. برای فرار از گسترش این بحران چه باید کرد؟

اگر دیگر نهادهای سازمان ملل هم می خواهند در این مسیر حرکت کنند بهتر است منتشر بمانیم و ببینیم چگونه بدون حمایت واشنگتن کار خود را پیش می برند. من هیچ گونه همفکری با سازمان یونسکو و یا هر نهاد دیگری که بخواهد از بالای سر ما به فلسطین استقلال ببخشد ندارم. ما اشتباهاتی در این مناقشه داشتیم. شاید بهتر بود که دولت باراک اوباما هم داستان را با تاکید بر توقف کامل شهرک سازی های اسرائیل اغاز نمی کرد چرا که هیچ نخست وزیری نمی تواند با این پروسه کنار بیاید. شاید بهتر باشد امریکا به سازمان ملل در خصوص عدم برخورداری از حمایت خود در این مسیر هشدار دهد.



نظر شما :