ایران هستهای و سناریوهای رژیم صهیونیستی
ملت آنلاین : تلاشهای ایران و گروه ۱+۵ برای خروج از بنبست موجود و رسیدن به تفاهم دوسویه با طرح گام به گام روسها وارد مرحله جدیدی شده است، گرچه ایران از کلیت جدید طرح روسها استقبال کرد و سفرهایی هم از سوی مقامات دو کشور برای رایزنی و تبیین دقیق موضوع انجام گرفته است با این وجود رژیم صهیونیستی همچنان نگران افزایش توانمندیهای هستهای ایران در عرصه منطقهای و تضعیف موقعیت هرچه بیشتر خویش در زمینه بازدارندگی دفاعی است.
این در حالی است که این رژیم پس از بهار عربی و سرنگونی دیکتاتورهایی نظیر بن علی و مبارک در تونس و مصر در انزوای سیاسی فرو رفته است. با این وجود جدالهای سیاسی در داخل تلآویو برای چگونگی برخورد با ایران در منطقه و ممانعت از پیشرفت در عرصه نهادی هستهای ادامه دارد. جدا از بحثهای رسانههای رژیم صهیونیستی و تلاش همهجانبه مقامات این رژیم برای امنیتی جلوه دادن فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران در منطقه، شاهد تلاشهای مضاعف برای به بنبست رساندن این فعالیتها میباشیم.شاید اشاره به کنار آمدن با ایران هستهای یکی از سناریوهای برنامهریزی شده رژیم صهیونیستی برای باز داشتن کشورمان از فعالیتهای صلحآمیز هستهای باشد. رژیم صهیونیستی به دلایل سیاسی، امنیتی و ایدئولوژیکی بیشترین نگرانی را نسبت به برنامههای هستهای ایران ابراز داشته و اکنون در داخل رژیم صهیونیستی بحث بر سر این موضوع نیست که آیا ایران به توانمندی ساخت بمب هستهای رسیده یا نه، بلکه بحث بر سر چگونگی مقابله با خطر هستهای ایران است.
طبق راهبرد رژیم صهیونیستی در منطقه تسلیحات هستهای نقش بازدارندگی را در مقابله با تهدیدات رو به گسترش در منطقه بازی میکند و از این رو نباید هیچ کشوری به توانمندی هستهای دست یابد. چراکه دستیابی کشورهای دیگر ضمن بر هم زدن اصل بازدارندگی، برتری نظامی این رژیم را باطل میسازد. اکنون ایران به یک نقطه بازگشتناپذیر در حوزه هستهای رسیده است. ایران اسلامی توانسته است با بومیسازی فناوری هستهای خط بطلانی بر برتری نظامی این رژیم در منطقه بکشد.
در مقابله با توانمندیهای هستهای، مقامات رژیم صهیونیستی سناریوهای مختلفی را مطرح میسازند که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد. تکرار حادثه تموز (رآکتور اتمی عراق و حمله پیشدستانه): در سال ۱۹۸۱ رژیم صهیونیستی در یک اقدام غافلگیرانه، رآکتور اتمی اسیراک عراق (تموز) در نزدیکی بغداد را با حمله هوایی با خاک یکسان کرد و مانع از تداوم فعالیتهای هستهای رژیم بعثی صدام شد.
مقامات صهیونیستی این اقدام را در راستای بازدارندگی خود در منطقه اعلام داشتند و این حمله با توجه به ارتباط نزدیک تلآویو و واشنگتن و اتحادیه اروپا به آن شکل ممکن رسانهای نشد. این رژیم با تجربهاندوزی از گذشته بارها آمادگی خویش را برای حمله به تاسیسات اتمی ایران عنوان کرده است. البته این امر بیشتر به یک خودکشی سیاسی شباهت دارد.
چراکه تاسیسات هستهای ایران اولا متمرکز نیستند و ثانیا توانمندی ایران در پاسخ به تهدیدات و وارد کردن ضربه دوم امری کاملا مشهود است. بنابراین در صورت هرگونه بیخردی از سوی مقامات رژیم صهیونیستی، ایران با استفاده از توانمندی موشکی و حتی استفاده از حزبالله لبنان نابودی رژیم صهیونیستی را قطعی خواهد ساخت.از این رو به نظر میرسد با وجود جنگ رسانهای رژیم صهیونیستی، گزینه اول این رژیم حمله به تاسیسات اتمی ایران نباشد و در صورت قطعیت این موضوع رژیم صهیونیستی علاقهمند است توانمندی امریکا در حمله به ایران را به کار گیرد.
سناریوی دومی که امروزه بیشتر از سوی مقامات رژیم صهیونیستی برای مقابله با فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران پیگیری میشود خرابکاری و ایجاد وقفه در تداوم فعالیتهاست. بر اساس این سناریو، تیمهای جاسوسی رژیم صهیونیستی با پیگیری دامنهدار فعالیتهای ایران و اطلاعرسانی به مقامات امنیتی این رژیم و تلاشهای خویش را برای تخریب و بمبگذاری برای بازداشتن ایران از فعالیتها دوچندان کردند.
در این راستا، اخیرا برخی از مقامات امنیتی با اذعان به نقش داشتن در پروژه استاکس نت (آلوده ساختن رآکتور اتمی بوشهر با ویروس) از اقدامات خرابکارانه خویش برای آسیب رساندن به فعالیتهای هستهای رآکتور اتمی بوشهر خبر دادند.گرچه توانمندی ایران در جنگ سایبری و خنثی کردن اقدامات خرابکارانه امری اساسی است با این وجود جنگ سایبری رژیم صهیونیستی علیه ایران در حوزه هستهای ادامه خواهد داشت.
غیر عملی بودن گزینه نظامی به دلیل واقعیتهای موجود در منطقه و بیاثر گشتن اقدامات خرابکارانه برای بازداشتن ایران از فعالیتهای صلحآمیز هستهای مقامات رژیم صهیونیستی را به این نکته مهم رسانیده است که در شرایط موجود تنها گزینه محتمل برای مقابله با ایران تداوم فشارهای دیپلماتیک و ایجاد اجماع بینالمللی برای تشدید تحریمهای اقتصادی و سیاسی علیه کشورمان است.
در این مسیر لابی صهیونیستی (آپیک) در کنگره و کاخ سفید امریکا نقش اول را بازی میکند. بنابراین مقامات رژیم صهیونیستی علاقهمندند که با ابزار شورای امنیت و مکانیزمهای تحریمی تداوم فعالیتهای هستهای ایران را غیرممکن سازند. البته پایداری ایران بر مواضع اصولی خویش و استناد به حقوق حقه خویش (بند ۴ پیمان NPT) از یک سو تلاشهای همهجانبه داخلی برای رسیدن به خودکفایی در عرصههای مختلف از دیگر سو از اثرات تهدیدات و تحریمها کاسته است.
رویارویی با سناریوهای تدوینیافته رژیم صهیونیستی، نیازمند عزم ملی و اجماع داخلی بر سر حفظ مواضع هستهای مقتدر در عرصه بینالمللی است. بنابراین تصمیمگیریها در حوزه هستهای باید ورای رقابتهای سیاسی داخلی و با نظر به منافع ملی کشور تدوین شود.
این در حالی است که این رژیم پس از بهار عربی و سرنگونی دیکتاتورهایی نظیر بن علی و مبارک در تونس و مصر در انزوای سیاسی فرو رفته است. با این وجود جدالهای سیاسی در داخل تلآویو برای چگونگی برخورد با ایران در منطقه و ممانعت از پیشرفت در عرصه نهادی هستهای ادامه دارد. جدا از بحثهای رسانههای رژیم صهیونیستی و تلاش همهجانبه مقامات این رژیم برای امنیتی جلوه دادن فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران در منطقه، شاهد تلاشهای مضاعف برای به بنبست رساندن این فعالیتها میباشیم.شاید اشاره به کنار آمدن با ایران هستهای یکی از سناریوهای برنامهریزی شده رژیم صهیونیستی برای باز داشتن کشورمان از فعالیتهای صلحآمیز هستهای باشد. رژیم صهیونیستی به دلایل سیاسی، امنیتی و ایدئولوژیکی بیشترین نگرانی را نسبت به برنامههای هستهای ایران ابراز داشته و اکنون در داخل رژیم صهیونیستی بحث بر سر این موضوع نیست که آیا ایران به توانمندی ساخت بمب هستهای رسیده یا نه، بلکه بحث بر سر چگونگی مقابله با خطر هستهای ایران است.
طبق راهبرد رژیم صهیونیستی در منطقه تسلیحات هستهای نقش بازدارندگی را در مقابله با تهدیدات رو به گسترش در منطقه بازی میکند و از این رو نباید هیچ کشوری به توانمندی هستهای دست یابد. چراکه دستیابی کشورهای دیگر ضمن بر هم زدن اصل بازدارندگی، برتری نظامی این رژیم را باطل میسازد. اکنون ایران به یک نقطه بازگشتناپذیر در حوزه هستهای رسیده است. ایران اسلامی توانسته است با بومیسازی فناوری هستهای خط بطلانی بر برتری نظامی این رژیم در منطقه بکشد.
در مقابله با توانمندیهای هستهای، مقامات رژیم صهیونیستی سناریوهای مختلفی را مطرح میسازند که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد. تکرار حادثه تموز (رآکتور اتمی عراق و حمله پیشدستانه): در سال ۱۹۸۱ رژیم صهیونیستی در یک اقدام غافلگیرانه، رآکتور اتمی اسیراک عراق (تموز) در نزدیکی بغداد را با حمله هوایی با خاک یکسان کرد و مانع از تداوم فعالیتهای هستهای رژیم بعثی صدام شد.
مقامات صهیونیستی این اقدام را در راستای بازدارندگی خود در منطقه اعلام داشتند و این حمله با توجه به ارتباط نزدیک تلآویو و واشنگتن و اتحادیه اروپا به آن شکل ممکن رسانهای نشد. این رژیم با تجربهاندوزی از گذشته بارها آمادگی خویش را برای حمله به تاسیسات اتمی ایران عنوان کرده است. البته این امر بیشتر به یک خودکشی سیاسی شباهت دارد.
چراکه تاسیسات هستهای ایران اولا متمرکز نیستند و ثانیا توانمندی ایران در پاسخ به تهدیدات و وارد کردن ضربه دوم امری کاملا مشهود است. بنابراین در صورت هرگونه بیخردی از سوی مقامات رژیم صهیونیستی، ایران با استفاده از توانمندی موشکی و حتی استفاده از حزبالله لبنان نابودی رژیم صهیونیستی را قطعی خواهد ساخت.از این رو به نظر میرسد با وجود جنگ رسانهای رژیم صهیونیستی، گزینه اول این رژیم حمله به تاسیسات اتمی ایران نباشد و در صورت قطعیت این موضوع رژیم صهیونیستی علاقهمند است توانمندی امریکا در حمله به ایران را به کار گیرد.
سناریوی دومی که امروزه بیشتر از سوی مقامات رژیم صهیونیستی برای مقابله با فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران پیگیری میشود خرابکاری و ایجاد وقفه در تداوم فعالیتهاست. بر اساس این سناریو، تیمهای جاسوسی رژیم صهیونیستی با پیگیری دامنهدار فعالیتهای ایران و اطلاعرسانی به مقامات امنیتی این رژیم و تلاشهای خویش را برای تخریب و بمبگذاری برای بازداشتن ایران از فعالیتها دوچندان کردند.
در این راستا، اخیرا برخی از مقامات امنیتی با اذعان به نقش داشتن در پروژه استاکس نت (آلوده ساختن رآکتور اتمی بوشهر با ویروس) از اقدامات خرابکارانه خویش برای آسیب رساندن به فعالیتهای هستهای رآکتور اتمی بوشهر خبر دادند.گرچه توانمندی ایران در جنگ سایبری و خنثی کردن اقدامات خرابکارانه امری اساسی است با این وجود جنگ سایبری رژیم صهیونیستی علیه ایران در حوزه هستهای ادامه خواهد داشت.
غیر عملی بودن گزینه نظامی به دلیل واقعیتهای موجود در منطقه و بیاثر گشتن اقدامات خرابکارانه برای بازداشتن ایران از فعالیتهای صلحآمیز هستهای مقامات رژیم صهیونیستی را به این نکته مهم رسانیده است که در شرایط موجود تنها گزینه محتمل برای مقابله با ایران تداوم فشارهای دیپلماتیک و ایجاد اجماع بینالمللی برای تشدید تحریمهای اقتصادی و سیاسی علیه کشورمان است.
در این مسیر لابی صهیونیستی (آپیک) در کنگره و کاخ سفید امریکا نقش اول را بازی میکند. بنابراین مقامات رژیم صهیونیستی علاقهمندند که با ابزار شورای امنیت و مکانیزمهای تحریمی تداوم فعالیتهای هستهای ایران را غیرممکن سازند. البته پایداری ایران بر مواضع اصولی خویش و استناد به حقوق حقه خویش (بند ۴ پیمان NPT) از یک سو تلاشهای همهجانبه داخلی برای رسیدن به خودکفایی در عرصههای مختلف از دیگر سو از اثرات تهدیدات و تحریمها کاسته است.
رویارویی با سناریوهای تدوینیافته رژیم صهیونیستی، نیازمند عزم ملی و اجماع داخلی بر سر حفظ مواضع هستهای مقتدر در عرصه بینالمللی است. بنابراین تصمیمگیریها در حوزه هستهای باید ورای رقابتهای سیاسی داخلی و با نظر به منافع ملی کشور تدوین شود.
نظر شما :