روزهای سخت پاکستان

۰۳ مهر ۱۳۹۰ | ۱۴:۰۴ کد : ۱۶۴۳۴ آسیا و آفریقا
بررسی آخرین وضعیت روابط پاکستان و امریکا در گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه قاره.
روزهای سخت پاکستان
دیپلماسی ایرانی:  تنش در روابط امریکا و پاکستان از آن زمان بالا گرفت که نیروهای امریکایی توانستند اسامه بن لادن، رهبر سازمان القاعده را در خاک پاکستان دستگیر کنند و ادعای پاکستانی‌ها مبنی بر عدم حضور رهبران القاعده و طالبان در خاک این کشور را باطل کنند. اما این تنش به همین جا ختم نشد. در روزهای گذشته امریکا فشار زیادی را به دولت پاکستان وارد کرده است که ارتباط خود را با شبکه حقانی قطع نماید. دیپلماسی ایرانی این مسئله را در گفت و گو با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه قاره بررسی کرده است:

 

شبکه حقانی چه فعالیت‌هایی دارد و آیا رابطه ای با القاعده دارد؟

 

سراج الدین حقانی یکی از مجاهدین سابق بود که در زمان شوروی در افغانستان می‌جنگید. بعد از درگیری‌های داخل افغانستان، او گروهی را درست کرد که امروزه به نام شبکه حقانی شناخته می‌شود. شبکه حقانی گروهی است که اکثر صاحب نظران معتقدند که در کنار طالبان به وسیله آژانس اطلاعات محرمانه پاکستان به وجود آمده است و ارتباطات تنگاتنگی را با آی اس آی دارد. در همین حال از نظر دیدگاهی و ارتباطاتی که از قبل سراج الدین حقانی با شبکه القاعده و بن لادن داشت، بسیاری فکر می‌کنند که یکی از گروه‌های زیر مجموعه سازمان القاعده است. اما خود شبکه حقانی این مسئله را تایید نمی‌کنند. آن‌ها می‌گویند ما یک گروه مستقل هستیم، الان هم در خاک پاکستان حضور نداریم، مدتی در کوه‌های مرزی افغانستان و پاکستان بوده ایم ولی الان در داخل افغانستان عملیات انجام می‌دهیم.

شبکه حقانی با طالبان متحد است اما اتحادش، اتحادی تاکتیکی است. چرا که شبکه حقانی گروه نسبت به بدنه طالبان افراطی تر است. یعنی یک گروه منسجم است و ارتباطات نزدیکی با پاکستانی‌ها دارد و مراکز آموزشی این شبکه هم در اختیار آن‌ها است. گفته می‌شود بیش از ده هزار نیروی آموزش دیده جنگجو و مراکز آموزشی متعددی در منطقه وزیرستان شمالی در اختیار دارد.

یکی از دلایلی که ارتش پاکستان به رغم فشارهایی که امریکا برای حمله به وزیرستان شمالی وارد می‌کند، این کار را نکرده است، این است که در وزیرستان شمالی شبکه حقانی فعال است و شبکه حقانی با ارتش پاکستان مرتبط است.

 

حملات به سفارت امریکا در افغانستان هم به این گروه نسبت داده شده است. هدف از این اقدامات چه بوده است؟

 

شبکه حقانی مسئولیت این حملات را پذیرفته است. در حال حاضر سه گروه علیه دولت در افغانستان در حال جنگ هستند،‌ یکی گروه طالبان است،‌ دیگری حزب اسلامی‌حکمتیار است و گروه سوم هم شبکه حقانی است. این سه گروه در واقع هم با یکدیگر توافقاتی دارند برای این که با دولت کابل بجنگند و خواهان این هستند که نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان خارج شوند، ولی در نقاطی هم اختلاف نظر میان این گروه‌ها وجود دارد که بیشتر مربوط به بحث قدرت است.

گروه حقانی در مناطق شرقی افغانستان مانند پکتیکا و پکتیا و خوست نفوذ دارد و بیشتر در این مناطق عملیات انجام می‌دهد. اما اخیرا عملیات خود را به کابل هم رسانده و مسئولیت حمله ای که به سفارت امریکا شد را پذیرفت. این نشان می‌دهد که عملیات آن‌ها از مناطق شرقی کشور به طرف مرکز در حال گسترش است.

اما بحث اصلی این است که چون صحبت مذاکره با طالبان و این که ممکن است راه حلی برای شریک کردن طالبان در قدرت پیدا شود، مطرح شده است، الان هم حزب اسلامی‌حکمتیار فعال شده و اخیرا دو نماینده برای مذاکره به کابل فرستاد و هم شبکه حقانی فعال شده و دست به عملیات زده برای این که اثبات کند تنها طالبان نیستند که امریکا باید با آن‌ها مذاکره کند و باید شبکه حقانی هم در محاسبات بیاید.

 

شما اشاره ای کردید که یکی از دلایلی که پاکستان به وزیرستان حمله نمی‌کند، ‌حضور شبکه حقانی در این منطقه است. دولت پاکستان از این که شبکه حقانی علیه دولت پاکستان هم وارد عمل شود نگران است؟

 

شبکه حقانی علیه دولت پاکستان وارد عمل نمی‌شود اما وقتی ارتش به وزیرستان حمله کند، به ناچار گروه‌هایی که در آن جا حضور دارند با تحریک طالبان واکنش نشان می‌دهند و تحت فشار قرار می‌گیرند که مقاومت کنند و در این صورت معلوم نیست که گروه حقانی هم وارد جنگ با ارتش پاکستان نشود. اما چون شبکه حقانی وابسته به ارتش پاکستان است، با ارتش درگیر نخواهد شد،‌بلکه با گروه‌های دیگر درگیر می‌شود که علیه ارتش پاکستان وارد جنگ شدند. در این صورت گروه‌های محلی علیه شبکه حقانی عمل می‌کنند و ممکن است به ضرر پاکستان تمام شود. چون شبکه حقانی گروه قدرتمندی در مقابل تحریک طالبان و سازمان القاعده نیست.

در این منطقه گروه‌های قوی ای وجود دارد که تا زمانی که احساس کنند شبکه حقانی علیه دولت کابل و نیروهای امریکایی و ناتو می‌جنگد، هم پیمانی را می‌پذیرند اما وقتی ببینند این گروه علیه خود آن‌ها وارد عمل می‌شود، طبیعتا به آن حمله می‌کنند.

بنابراین به نظر می‌رسد احتیاطی که ارتش پاکستان در مورد وزیرستان به خرج می‌دهد، بیشتر از این بابت است که نمی‌خواهد این گونه تلقی شود که تحت فشار امریکا در حال گسترش جنگ است و اگر جنگ گسترش پیدا کند،‌ ممکن است تمام عشایر پشتون منطقه وزیرستان علیه ارتش پاکستان وارد عمل شوند. لذا از این باب خطر جنگ داخلی هم برای پاکستانی‌ها وجود دارد. چنین تجربه ای در دره سوات دیده شده است.

 

فشاری که دولت امریکا به پاکستان می‌آورد تا ارتباط خود را با شبکه حقانی قطع کند و بحرانی که تحت تاثیر این مسئله در روابط امریکا و پاکستان به وجود آمده باید مستقلا مورد دقت قرار گیرد یا از تبعات کشته شدن بن لادن است؟

 

حقیقت این است که پاکستانی‌ها در تمام مدت قبل از قتل بن لادن، مدعی بودند که رهبران طالبان و القاعده در پاکستان حضور ندارند. هند و افغانستان مرتبا این مسئله را تکرار می‌کردند که رهبران القاعده و طالبان در پاکستان زندگی می‌کنند. امریکایی‌ها هم ضمن این که می‌دانستند ممکن است واقعا رهبران القاعده و طالبان در پاکستان زندگی کنند، اما علنا این موضوع را مطرح نمی‌کردند چون در این صورت در واقع موضع هند و افغانستان را تایید می‌کردند.

اما بعد از این که کشف شد مقری که بن لادن در آن زندگی می‌کند در نزدیکی یک پادگان نظامی‌مهم در پاکستان است و بنابراین یک منطقه نظامی‌است،‌ و بعد از این که امریکایی‌ها پاکستانی‌ها را دور زدند و به خانه بن لادن حمله کردند و او را کشتند، دیگر پاکستان در موضع ضعف قرار گرفته و دیگر نمی‌تواند مدعی باشد که این افراد در پاکستان حضور ندارند. حداقل نمی‌تواند با قاطعیتی که قبلا داشت این مسئله را مطرح کند. موضع پاکستان در این مورد در حال حاضر این است که ممکن است این افراد در مناطقی باشند که دولت به آن‌ها دسترسی ندارد و یا منطقه قبیله ای است که در آن جا کسی نیست که این افراد را شناسایی و معرفی کند.

اما حقیقت این است که پاکستان در حال حاضر دیگر نمی‌تواند مثل سابق حضور رهبران القاعده و طالبان را انکار کند و به همین دلیل شرایط بسیار سختی را سپری می‌کند. در این شرایط سخت است که هم امریکا و هم هند و هم افغانستان امیدوار است که پاکستانی‌ها مجبور شوند با طالبان برخورد کنند و رهبرانشان را دستگیر کنند یا شرایطی به وجود بیاید که پاکستانی‌ها نتوانند به سیاست دوگانه گذشته خود ادامه دهند.

اما به هر حال باید این را در نظر داشت که پاکستان هم منافع خود را دنبال می‌کند. پاکستان در ارتباط با گروه حقانی یا طالبان یا سازمان القاعده منافعی دارد که اجازه نمی‌دهد به سادگی با آن‌ها برخورد کند. چون برخورد با این گروه‌ها به دلیل نفوذ آن‌ها در میان مردم، ممکن است به جنگ داخلی در پاکستان منجر شود. لذا به نظر می‌رسد باید راهی پیدا شود تا از طریق سازش یا مصالحه ای که از طریق غیرنظامی‌به وجود آید، مسئله حل شود. در غیر این صورت پاکستان بازنده خواهد بود.

 

( ۱ )

نظر شما :