آنا هزاره گاندی نیست
در اینکه بتوان آقای آنا هزاره را به گاندی شبیه دانست، تا اندازهای شک وجود دارد. هم به دلیل اهدافی که دنبال میکند و هم به دلیل تاکتیکهایی که استفاده میکند. بنابراین باید چند مبحث مورد بررسی قرار گیرد تا به این نتیجه برسیم که آیا میتوان این فرد را گاندی دوم نامید یا خیر.
1. هدف اعلام شده آقای آنا هزاره
2. نیروهای حامی
3. نتیجه حرکت
در توضیح باید گفت که هدف اعلام شده آقای هزاره مبارزه با فساد است، اما راهکاری که وی ارائه داده، راهکاری است که نهادی قدرتمند در کنار دولت ایجاد شود و در قالب فرادولتی عمل کند. نیروهای چپ (به دلیل آنکه هنوز در هند نیروهای چپ و راست داریم که ضد آزادسازی اقتصادی، ضد ادغام در بازارهای جهانی هستند و نیروهایی که گرایشهای سوسیالیتی سابق را همچنان حفظ کرده اند) بیشتر منتقد آقای هزراه هستند و معتقدند که اگر چنین نهادی در کشور هند ایجاد شود با دو معضل روبرو خواهند شد، یکی معضل دیوانسالاری و بروکراسی موجود است و دیگری معضل جدیدی که با ایجاد نهاد جدید بوجود خواهد آمد و چه بسا این دیو فاسدتر از دیو اولی هم باشد. بنابراین به این راهکار انتقاد دارند.
دولت نیز به طور طبیعی نسبت به این راهکار انتقاد داشت و آن را نپذیرفت که منجر به اعتصاب غذای آقای هزاره شد.
اما اهداف واقعی آقای هزاره را با توجه به مطالبی که در سایت ها و جراید هند وجود دارد اینگونه میتوان تعریف کرد.
آقای هزاره برای مطرح کردن خود ازتاکتیکی استفاده کرد که گاندی در آن دوران استفاده کرده بود، اما مطرح میشود که آقای هزاره اهداف دیگری را نیز دنبال میکند که بیشتر اهداف حامیان اوست. لازم به ذکر است نیروهای حامی آقای هزاره را دو نیروی عمده میدانند:1. نیروهای افراطی دینی 2. ملیگرایان افراطی که میتوان از واژه شوونیستی هم برای آنها استفاده کرد.
برای بررسی این امر که آیا ملیگرایان و مذهبیون افراطی حامیان واقعی آقای هزاره هستند باید به عکسالعمل نیروهای متفاوت نگاه و بررسی کنیم که آنها از چه زاویهای به حرکت این فرد نگاه میکنند.
مرکز اسلامی موسوم به دارالعلوم در شهر دیوبند هند منتقد آقای هزاره میباشد. در دیوبند نقدی که به آقای هزاره داشتند، این بود که این حرکت یک حرکت ضدسکولاریستی است. همانطور که میدانید طبق قانون اساسی هند، نظام سیاسی این کشور سکولار است. زمانی که با این دید در دیوبند حرکت آقای هزاره را نقد میکنند، بدین معناست که افراطیون هندو پشت این ماجرا هستند. در نتیجه نهایتا این حرکت آقای هزاره منجر به تضعیف پایههای سکولارسیم در هند خواهد شد و ممکن است جمعیتمسلمین به خاطر تقویت حرکت هندویسم افراطی ضربه بخورد. این موضع را دارالعلوم دیوبند گرفته و حرکت آقای هزاره را از این زاویه نقد کرده است.
در کنار این موضع، بایستی نیم نگاهی به مواضع گروه های چپگرا که مارک دیگری به حرکت آقای هزاره زدند بیاندازیم. نیروهای چپ هند این حرکت را حرکت ناسیونالیسم پرخاشگر میخوانند. با توجه به اینکه در ناسیونالیسم پرخاشگر نهایتا هم نیروهای چپ و هم نیروهای دیگر هدف قرار خواهند گرفت، به نتیجه این حرکت خیلی خوشبین نیستند. یعنی حتی اگر این حرکت درست هم باشد اما با توجه به نیروهایی که آن را حمایت میکنند و ناسیونالیسم پرخاشگری که از آن حمایت می کند، در نهایت نتیجه سالمی از آن حاصل نخواهد شد و به احتمال زیاد باعث تقویت نیروهای حامی که اهداف خاص خود را دنبال میکنندخواهد شد.
طبق قانون اساسی هند نافرمانی مدنی جزء حقوق اساسی شهروندان است. اگر آقای هزاره نوعی نافرمانی مدنی را با اعتصاب غذا آغاز کرده است، نیروهای چپ این را حق مسلم او میدانند اما یک انتقاد اساسی درمورد اعتصاب غذا به او دارند که تفاوت او با گاندی را مشخص میکند. نیروهای چپ استدلال میکنند که هزاره با دولتی میجنگد که تابستان دو سال پیش با انتخابات برسر کار آمده است، اما گاندی با دولت استعمارگری میجنگید که تمام کشور را اشغال کرده بود و برای آزادی کشورش از تاکتیک نافرمانی مدنی استفاده میکرد.
بنابراین با توجه به این مسایل یعنی نیروهای حامی، عکسالعمل نیروهای دیگر، همچنین اهدافی که اعلام شد، باید در اعطای عنوان گاندی دوم به آقای هزاره کمی احتیاط کرد. از طرف دیگر مبارزه با فساد نیز موضوعی است که نخستوزیر و مجلس هند در دستور خود قرار داده اند و باید به این نکته نیز توجه داشت که دولت فعلی در کشوری انتخاب شده که به عنوان بزرگترین دموکراسی دنیا معروف است و انتخاباتهای این کشور زیر نظر یک کمیسر انتخاباتی کاملا مستقل برگزار میشود.
نظر شما :