راه دشوار شورای انتقالی لیبی

۰۷ شهریور ۱۳۹۰ | ۱۹:۴۹ کد : ۱۵۸۶۸ آسیا و آفریقا
امیر زیادزاده، کارشناس مسائل آفریقا در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی وضعیت مخالفان قذافی و آینده لیبی می‌پردازد و معتقد است اختلافات در شورای انتقالی لیبی به دو جریان اصلی این شورا یعنی جبهه لیبرال و اسلام گرا مربوط می‌شود.
راه دشوار شورای انتقالی لیبی
دیپلماسی ایرانی: شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که حکومت قذافی به این سرعت فروبپاشد و مخالفان او بتوانند او را از تخت قدرت چهل و دوساله به زیر بکشند. اما این پایان داستان لیبی نیست. از فردای قذافی نگرانی‌ها در مورد آینده لیبی شروع شد. دیپلماسی ایرانی امیر زیادزاده، کارشناس مسائل آفریقا به گفتگو نشست تا ضمن شناخت دقیق تری از مخالفین قذافی به چشم اندازی از آینده لیبی دست یافته شود.

با سقوط طرابلس، شورای ملی انتقالی لیبی از سوی بسیاری از کشورها به عنوان نماینده قانونی این کشور به رسمیت شناخته شد. این شورا چگونه شکل گرفت؟

 

شورای ملی انتقالی لیبی روز یکشنبه برابر با 27 فوریه 2011 (هشتم اسفند 1389) و تنها با گذشت 10 روز از آغاز انقلاب مردم لیبی توسط انقلابیون لیبی تشکیل شد و خواستار سرنگونی رژیم قذافی شد.

بر اساس توافق‌های به عمل آمده میان شوراهای شهرهای آزاد شده در 5 مارس ماه جاری (14 اسفند 1389) "مصطفی عبد الجلیل" وزیر دادگستری سابق رژیم قذافی به سمت رئیس و "عبد الحفیظ عبد القادر غوقه" به عنوان سخنگوی رسمی شورای ملی انتقالی لیبی انتخاب شدند.

شورای ملی انتقالی لیبی متشکل از 30 عضو است که نماینده تمام مناطق و استان‌های لیبی و تمام طبقات و اقشار جامعه هستند و عضویت اعضای جوان در آن بلا مانع است. این شورا از میان اعضای خود رئیس و سخنگوی رسمی و هماهنگ کنندگان امور داخلی و خارجی خود را انتخاب کرده و  مقر دائمی شورا شهر طرابلس پایتخت لیبی است که تا زمان آزادی این شهر مقر شورا در بنغازی بوده و نشست‌های آن در این شهر برگزار می‌شود.

 

به طور کلی مخالفان قذافی چه گروه‌ها و افرادی هستند و از چه عقاید و رویکردهایی برخوردار هستند؟

 

انقلابیون لیبی به طور کلی در دو جبهه قرار دارند. جبهه لیبرال و اسلام گرا. برخی از چهره‌های مهم لیبرال این شورا عبارتند از: عبد الحفیظ عبد القادر، علی العیساوی، محمود جبریل، عبدالرحمن شلقم، احمد الزبیر، مصطفی الغریانی، علی الترهونی  و محمود شمام.

از طرف دیگر گروه‌های تندرو اسلامی‌نظیر گروه جهاد اسلامی‌لیبی نیز در شورای انتقالی حضور دارند. این گروه اسلام گرای افراطی از حدود 10 سال پیش با نیروهای قذافی در نبرد است و بیشتر رهبران این گروه نظامیانی هستند که با نیروهای شوروی سابق از افغانستان مبارزه کرده اند.از زمان آغاز قیام لیبی، گزارش‌ها از عضویت برخی اعضای این گروه در شورای ملی انتقالی لیبی حکایت دارد که بسیاری، آن‌ها را به ارتباط با القاعده محکوم می‌کنند.

 

آیا بین این دو گروه اختلاف وجود دارد؟ این اختلافات بر سر چه مسائلی است؟

 

اختلافات دو جریان اصلی شورای انتقالی لیبی از همان هفته‌های اول شروع درگیری و انقلاب علیه رهبر لیبی و حکومت وی شکل گرفت؛ به طوری که هر کدام از جریان‌ها به دنبال اتخاذ برنامه‌های سیاسی و عقیدتی مختلف و بلکه مغایر با طرف مقابل بود.

اختلاف در موضع گیری‌ها زمانی به اوج خود رسید که گروه اسلامی‌تندرو ((یگان ابو عبیده جراح)) سرتیپ "عبدالفتاح یونس العبیدی" فرمانده نظامی‌انقلابیون لیبی را به قتل رساند و جسد او را آتش زد، آن‌ها این اقدام را به خاطر گرفتن انتقام از او انجام دادند چراکه او از 40 سال پیش یکی از برجسته ترین رجال دولتی "قذافی" بوده و در هنگام بروز قتل عام در زندان "بوسلیم" که حدود 1200 نفر از مسلمانان سلفی کشته شدند، منصب وزیر کشور وقت لیبی را بر عهده داشته است.

اسلام گراها به لیبرال‌های عضو شورای انتقالی که اکثرا در گذشته در کشورهای اروپایی و آمریکایی زندگی کرده اند، به دید شک و تردید می‌نگرند، این شک وتردیدها زمانی به اوج خود رسید که لیبرال‌ها از یک قانون اساسی جدید مطابق با قانون‌های اساسی غربی خبر دادند که برخی از بندهای آن مغایر با شریعت‌های اسلامی‌می‌باشد.

مهم تر از همه این‌ها، این که اکثر افراد مبارز در صفوف انقلابیون جزو اسلام گراهای تندرو هستند، در حالی که لیبرال‌ها در اکثر اوقات به دنبال برقراری روابط بین‌المللی و جذب هوادار برای شورای انتقالی و همچنین به رسمیت شناخته شدن آن توسط کشورهای دنیا می‌باشند.

این اختلاف تا به جایی رسید که در اواخر مرداد ماه "مصطفی عبدالجلیل" رییس شورای ملی انتقالی لیبی حکم انحلال دفتر اجرایی خود را که "محمود جبرئیل" ریاست آن را بر عهده داشت، صادر نمود. اکثر اعضای دفتر اجرایی شورای انتقالی، لیبرال‌هایی بودند که از تبعیدگاه‌های آمریکا و اروپا وارد خاک لیبی شده و مناصب اصلی را در دست داشتند.

جبرییل و ترهونی در پاسخ به بروز اختلاف در شورای انتقالی اعتراف نمودند که در شورای انتقالی تمام طیف‌های مخالف قذافی در لیبی از جمله اعضایی از جماعت‌ها و شبه نظامیان تندرو وجود دارند، ولی آن‌ها همگی تحت پرچم شورای انتقالی قرار دارند. این جماعت‌ها و شبه نظامیان در موقعیتی هستند که شورای انتقالی به آن‌ها اجازه نمی دهد پس از برکناری قذافی درباره هر گونه سیاست داخلی و یا خارجی تصمیم بگیرند.

در چنین شرایطی "علی زیدان" عضو انجمن حقوق بشر لیبی و سخنگوی شورای انتقالی لیبی در اروپا به همراه "منصور سیف النصر" از مخالفان دولت قذافی که در حال حاضر در تبعیدگاه خود در ایالات متحده به سر می‌برد، از تشکیل دولتی سکولار و دموکراتیک در آینده پس از قذافی خبر دادند. این دو تن اگر چه عضور رسمی‌شورای انتقالی لیبی محسوب نمی‌شوند، اما از طرف این شورا در خارج از کشور ماموریت دارند.

 

 موانع پیش روی شورای انتقالی برای سامان دادن به اوضاع در لیبی چیست؟

 

در حال حاضر اصلی ترین مسئله در آینده لیبی، تشکیل دولت انتقالی و ائتلافی به منظور ایجاد ثبات در کشور است اما تشکیل چنین دولتی با توجه به شرایط موجود در لیبی، با چالش‌های فراوانی روبرو است که مهم ترین آن‌ها عبارتند از:

1-   ایجاد امنیت

مهم ترین مسئله امروز لیبی، ایجاد امنیت در کشور در دوره مابعد قذافی است، مسئله ای که حدود شش ماه است از این کشور رخت بر بسته و همه نگاه‌ها را به خود جلب کرده است. می‌توان گفت که ایجاد امنیت در لیبی در حال حاضر حتی از سرو سامان دادن به اقتصاد ویران شده کشور نیز مهم تر است چرا که در صورت عدم توجه کافی به مسئله امنیت، شاهد بروز تبعات بسیار منفی در میان مردم لیبی و دیگر کشورهای منطقه خواهیم بود و انقلاب مردم لیبی به ثمر نخواهد نشست.

به نظر می‌رسد برای رسیدن به امنیت مناسب در لیبی، شورای انتقالی می‌بایست هرچه سریع تر نیروی ارتش و پلیس خود را به منظور ساماندهی به اوضاع آشوب زده کشور سازمان دهد تا بتواند امنیت لازم را در منطقه ایجاد نماید.

2-   وجود اختلاف در میان انقلابیون

از ابتدای تشکیل شورای انتقالی شاهد بروز اختلاف میان اعضای این شورا و دیگر انقلابیون لیبی از شرق تا غرب کشور بوده ایم.

از طرفی در آینده ای بسیار نزدیک شاهد سهم خواهی سران قبایل مختلف لیبی از جمله قبایل غرب کشور خواهیم بود چرا که قبایل غربی تا به امروز نقشی اساسی در لیبی به عهده داشتند، از این رو به هیچ عنوان نمی‌پذیرند که نقشی کمتر از قبایل شرقی در آینده داشته باشند و این به معنای بروز اختلاف در میان انقلابیون خواهد بود.

از طرف دیگر این سوال نیز مطرح می‌شود که آیا قبایل موجود در غرب لیبی با حضور گسترده قبایل شرقی در غرب کشور کنار می‌آیند؟ آیا اتحاد و همدلی میان آن‌ها برقرار خواهد شد؟

3-   دستگیری قذافی و مهره‌های اصلی او

نکته دیگر این است که تا زمانی که شخص قذافی و مهره‌های اصلی او همچون سیف الاسلام دستگیر و یا حتی کشته نشده اند، تصور ایجاد آرامش در لیبی تصوری اشتباه است؛ از این رو انقلابیون، دولت انتقالی، مردم، سازمان‌های اطلاعاتی غرب و ... همه به دنبال دستگیری و یا حداقل کشتن قذافی خواهند بود.

علاوه بر این امروز هر شخص و گروهی که بتواند موفق به انجام چنین عملی شود به عنوان یک قهرمان در ذهن بسیاری از مردم لیبی جای خواهد گرفت. این نکته به معنای رقابت همه گروه‌ها برای رسیدن به این هدف است از جمله غرب؛ چراکه غرب با چنین عملی می‌تواند چهره خود در منطقه را بهبود بخشیده و تا حدی از تبعات جنگ‌های افغانستان و عراق بکاهد. از این رو بعید به نظر نمی‌رسد که غرب با ورود نیروهایی کماندویی مخصوص به دنبال دستگیری و کشتن قذافی باشد همان طور که زمزمه‌هایی از این تصمیم غرب به گوش می‌رسد.

 

امکان همراهی سازمان‌ها و کشورهای خارجی با شورای انتقالی برای حل مشکلات جاری در این کشور چیست؟

 

مشکل دیگری که دولت انتقالی و حتی دولت آینده با آن روبرو خواهد بود، سهم خواهی غرب از آینده لیبی است، چرا که به هر حال غرب و در راس آن ناتو خود را در این پیروزی مردم شریک می‌داند و این مسئله می‌تواند با استقلال مردم لیبی در تضاد باشد.

به نظر می‌رسد غرب با بهانه‌های مختلف از جمله ایجاد امنیت در لیبی، تحت عناوینی همچون نیروهای حافظ صلح سازمان ملل به دنبال آوردن نیرویی نظامی‌در این کشور است تا از این طریق بتواند تاثیری مستقیم بر دولت انتقالی و به تبع، دولت آینده لیبی داشته باشد.

این مسئله در ابتدای امر از سوی مردم مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت ولی در صورت تشدید ناامنی در کشور و ناتوانی دولت انتقالی در ایجاد امنیت، مردم لیبی چاره ای جز پذیرش ورود نیرویی خارجی به کشور خود نخواهند داشت؛ از این رو اصلا بعید به نظر نمی‌رسد که غرب به دنبال تشدید ناامنی در لیبی و ایجاد اختلاف در میان انقلابیون و مردم باشد.

 

با توجه به این مسائل تا چه حد می‌توان به آینده لیبی خوش بین بود؟

 

 هنوز انقلابیون نتوانسته اند تمام کشور را از زیر سلطه قذافی و نیروهای وی خارج نمایند و درگیری در شهرهایی همچون سرت و سبها ادامه دارد و این به معنای ادامه آشوب در کشور و فعالیت دوباره قذافی است. علاوه بر این قذافی با کشاندن ناامنی به خارج از لیبی می‌تواند ناامنی در لیبی را به عنوان یک مسئله منطقه ای مطرح نماید که این مسئله نیز تبعات خاص خود را خواهد داشت.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که حفظ وضع موجود توسط انقلابیون بسیار سخت تر از رسیدن آنان به این مرحله است، چراکه در شش ماه گذشته هدف همه یک چیز و آن سقوط قذافی بود و با رسیدن به این هدف، تعیین هدفی به منظور ایجاد اتحاد مشکل خواهد بود.

علاوه بر این در این مدت، غرب همه توان خود را برای سرنگونی قذافی و نظام وی به کار بست تا جایی که شاهد فروپاشی نظام قذافی از درون بودیم و این نکته یکی از کلیدهای سقوط نظام قذافی، سقوط طرابلس در عرض چند روز و دلیل سهم خواهی غرب در آینده لیبی است.

 

نظر شما :