سقوط مرموز طرابلس
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ایلاف، برخی از تحلیلگران ترور عبدالفتاح یونس، فرمانده نظامی انقلابیون را که به طور اسرارآمیزی ترور شد، در پیشروی انقلابیون موثر میدانند. داستان ترور او زمانی اسرارآمیز میشود که در کمال تعجب شاهدیم که کسی درباره چگونگی و دلایل ترور او چیزی نمیگوید و منابع خبری نیز حرفی از او نمیزنند. این در حالی است که شورای انتقالی نیز به رغم وعدهای که داده بود تا کنون هیچ خبری از نتایج تحقیقاتش منتشر نکرده است. از سویی برخی از دست اندرکاران تحولات لیبی دست داشتن غیر مستقیم شورای انتقالی در ترور عبدالفتاح یونس را نیز مطرح کردهاند و سکوت مطلق آنها را هم به این دلیل میدانند که خودشان خوب میدانند پشت پرده چه خبر است و چه شد که یونس ترور شد.
با بررسی اوضاع جاری در لیبی در مییابیم که ترور یونس به این سادگیها امکانپذیر نبود و یک جریان نزدیک به او در ترورش دخالت مستقیم داشته است. از این رو بسیاری پیشبینی میکنند ظرف روزهای آینده که کمی از تب و تاب سقوط طرابلس بگذرد موضوع ترور وی دوباره در صدر اخبار لیبی قرار بگیرد.
نکتهای که کسی به آن شک ندارد این است که وقتی یونس به انقلابیون پیوست و مسئولیت رهبری نیروهای نظامی آنها را بر عهده گرفت در کمال تعجب دید که خیل عظیمی از کسانی که در این ارتش حضور دارند جریانهای اسلامگرایی هستند که با اندیشههای او کاملا مخالفند. بر خلاف انتظارش از انضمام او به انقلاب نیز به هیچ وجه حمایت نکردند. به ویژه مصطفی عبدالجلیل، رئیس شورای انتقالی که او را اسلامگرای معتدل توصیف میکنند.
به موازت همین اتفاقها اوضاع بر روی زمین در حال تغییر بود و قذافی توانسته بود به دستاوردهای تازهای برسد اگر چه به طور خیلی کمی نیز نسبت به انقلابیون منعطف شده بود. در این میان ناتو نیز بیدلیل بسیاری از شهروندان عادی را در طرابلس کشته بود تا به آن جا که بسیاری از جمله یونس نسبت به نیت اصلی ناتو در عملیات جاری به شک افتادند و ناتو را متهم کردند که از عمد قصد دارد جنگ را طولانی کند. کسانی که این سناریو را مطرح میکنند همچنین میگویند که به همین دلیل یونس تصمیم گرفت به طور مخفی با قذافی دست به همکاری بزند. مسئلهای که انقلابیون به سرعت آن را دریافتند و یونس را که در بریقه به سر میبرد به بنغازی احظار کردند تا تحقیقات تازهای بر روی او انجام دهند. او در حالی که در راه آمدن به بنغازی بود به همراه دو نفر از همراهانش ترور و اجسادشان نیز سوزانده شد. عبدالجلیل نیز هنگامی که خواست خبر کشته شدنش را بدهد، گفت: "او کشته شد." در حالی که از او انتظار میرفت او را "شهید" اعلام کند. پس از آن نیز گفت که دستور بررسی ترورش را صادر کرده و به زودی نتایج آن اعلام میشود ولی تا کنون هیچ چیز اعلام نشده است.
اما قصه دومی نیز وجود دارد که بیش از همه اکنون از سوی دست اندرکاران تحولات لیبی پذیرفته شده است. بر اساس این قصه یونس عمدا توسط برخی جوانان اسلامگرای اسلامی انقلابی ترور شد. عاملان ترور او همان کسانی بودند که یونس در زمانی که وزیر کشور قذافی بود دستور به زندانی و شکنجه کردن آنها داده بود. ناظران میگویند که او فقط قربانی ترور خشم نهفته این جوانان بوده و هیچ برنامه از پیش تعیین شدهای وجود نداشته است. اگر این قصه درست باشد آن گاه این پرسش به وجود میآید که آیا انقلاب از دست شورای انتقالی خارج شده و به دست انقلابیون اسلامگرا افتاده است؟ چرا که ترور فردی در حد و اندازههای یونس نیاز به یک مقدمهچینیهایی دارد که اثبات این مقدمات نشان میدهد که امور از دست انقلابیون خارج شده است. در حالی که میبینیم انقلاب پیروز شده و لیبی به طور کامل در مشت انقلابیون است. دلیل آن هم تهدیدهای دو روز پیش عبدالجلیل است که دائما تهدید میکرد که اگر کسی بخواهد دست به انتقامجویی بزند فورا از سمتش استعفا خواهد داد. اگر اسلامگرایان واقعا قدرت را در اختیار داشتند با توجه به روحیه و آمادگی که برای انتقام گرفتن از طرفداران قذافی دارند، به تهدیدهای عبدالجلیل بیاعتنا میماندند و انتقامگیری را آغاز میکردند.
فهد الشلیمی، کارشناس مسائل نظامی لیبی در این باره میگوید: «عوامل بسیاری در سرعت بخشیدن به تحرکات انقلابیون تاثیر داشته است. وقتی قرار است جریان از وضعیت مدنی به وضعیت نظامی برسد نیازمند زمان است. اگر به وضعیت انقلابیون نظری بیندازیم میبینیم که آنها در ابتدا هزینههای بسیاری را پرداختند چرا که رهبری یکپارچه نظامی نداشتند. ولی با گذشت زمان و استفاده از اهالی خبره نظامی توانستند یک گارد نظامی شبه حرفهای ایجاد کنند، این مسئله باعث شد وقتی که وارد طرابلس شدند نظم ویژهای را در شهر پیاده کنند و جای ارتش را بگیرند.»
وی تاکید میکند، به رغم کاستیهای بسیار نمیتوان نقش ناتو را که از راه هوا حمایتهای نظامی خود را انجام میداد در پیروزی انقلابیون نادیده گرفت. آنها با بمباران مداوم جایگاههای کتایب قذافی و پایگاههای وابسته به او باعث شدند تا انقلابیون بتوانند به سرعت پیشروی کنند. تقریبا روشن است که فرانسه و بریتانیا نقشی مستقیم و تاثیرگذار در تجهیز انقلابیون دارند، حمایت آنها باعث شد تا گره از عملیات نظامی نبرد با طرفداران قذافی باز شود. مثلا ورود نیروهای انقلابی از راه دریا همگی ساخته و پرداخته کارشناسان فرانسوی و بریتانیایی بود.
از لحاظ سیاسی نیز بسیاری از ناظران مسائل لیبی وجود چهره معتدل و منصف مصطفی عبدالجیلیل را در حفظ آرامش نزد انقلابیون بسیار اثرگذار میدانند. او توانست با توزیع عادلانه پستها در میان همه طرفهای فکری و قبیلهای لیبی رضایت آنها را به طور کامل جلب کند.
نظر شما :