نقش مرموز قطر در انقلاب های عربی
مقدمه:
قطر کشور کوچک حاشیه خلیج فارس با جمعیتی معادل 1.7 میلیون نفر که بخش عمده آن را مهاجران خارجی تشکیل میدهند در سال 1971 استقلال یافت. از سال 1995 که شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی طی یک کودتای بدون خونریزی پدرش خلیفه بن حمد را کنار گذاشت و خود ریاست این امرنشین را بر عهده گرفت، قطر شاهد تحولات چشمگیری در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است به گونهای که در سایه استفاده از منابع نفت و گاز، درآمد سرانه آن کشور به بالاترین حد خود در جهان رسیده و بر اساس برآوردهای موجود در سال 2011 درآمد سرانه آن کشور به 98.867 دلار ارتفا یافته و آن کشور را در جایگاه اول جهان قرار داده است.
از نظر فعالیتهای رسانهای، شبکه الجزیره که متشکل از چند رسانه تلویزیونی است توانسته است نقش اول را در در جذب بیننده در جهان عرب به خود اختصاص دهد. گرچه دولت قطر در زمینه اصلاحات سیاسی در داخل آن کشور توفیق چندانی نداشته و همچنان فاقد یک پارلمان مردمی و آزاد بوده و کلیه تصمیمات توسط شخص امیر قطر اتخاذ میگردد ولی در زمینه سیاست خارجی کوشیده است تا ضمن برقراری روابط تنگاتک با امریکا و غرب از یک سو و برقراری روابط اقتصادی با کشورهای شرق آسیا در تحولات جهان عرب ایفای نقش نماید. نقش دو گانه قطر در مساله فلسطین کاملا مشهود است. مقامات قطری ضمن حمایت از جنبش فلسطین از طریق شبکه الجزیره و دعوت از سران جنبش حماس و دولت خودگردان برای بازدید از قطر با سران رژیم صهیونیستی نیز ارتباط نزدیکی داشته و تاسیس دفتر اقتصادی اسرائیل در قطر و رفتوآمد سران این رژیم با مقامات قطری به خوبی نشانگر سیاست دو گانه آن کشور میباشد. مقامات اسرائیلی بارها در کنفرانسهای بینالمللی در دوحه شرکت کرده و شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی اسرائیل در سال 1385 به طور رسمی از قطر دیدار و امیر قطر و سایر مقامات آن کشور گفتوگو نمود و بهطور علنی در باراز و فروشگاههای دوحه حضور یافت.
همچنانکه حمد بن جاسم، نخستوزیر و وزیر امور قطر در همان سال ضمن سفر به تلآویو، چهار ساعات با مقامهای بلندپایه این رژیم دیدار و در خصوص نشست وزیران خارجه عرب در بیروت و روابط دوحه – تلآویو گفتوگو نمود. شیخ حمد بن خلیفه، امیر قطر در دیدار با شیمون پرز ابراز تاسف نمود که روابط کشورش با اسرائیل از پیشرفت مورد انتظار برخوردار نیست و از دانشجویان اسرائیلی دعوت کرد که در دانشگاه قطر تحصیل کنند!
دولت قطر در عین داشتن روابط نزدیک با مقامات صهیونیستی تلاش کرده است تا رابطه نزدیکی با گروههای فلسطینی اعم از مقامات حکومت خودگردان و یا جنبش حماس و جهاد اسلامی برقرار کند و آخرین اقدام آن کشور برگزرای نشست عربی در دوحه به منظور جلب حمایت بینالمللی از به رسمیت شناختن کشور فلسطین بوده است. خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس نیز چند روز قبل در دوحه با امیر قطر دیدار و در مورد آخرین تحولات در صحنه فلسطین گفتوگو نمود.
حضور نظامی امریکا در پایگاه العدید قطر نشانه بارزی از عمق روابط در کشور بوده همچنانکه امریکا به گفته نخستوزیر قطر شریک اول تجاری آن کشور بوده و حجم روابط اقتصادی دو کشور در سالهای اخیر به بالاترین حد خود رسیده است. رابطه قطر با اتحادیه اروپا بویژه فرانسه و انگلیس رابطهای ممتاز به میآید و دیدارهای مکرر امیر قطر با سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه نشانه هماهنگی با غرب در سیاست خارجی آن کشور میباشد.
مجموعه امکانات مادی، ثروت سرشار ناشی از فروش نفت و گاز، بهرهگیری از غول رسانهای الجزیره و روابط گسترده خارجی این کشور کوچک خلیج فارس، امکان بلندپروازی و جاهطلبی زیادی را برای آن کشور فراهم ساخته است. به گونهای که دولت قطر با برگزاری کنفرانسهای بینالمللی در دوحه، میانجیگری بین گروههای مختلف لبنانی، فلسطینی، میانجیگری بین دولت سودان و گروههای مسلح دارفور، میانجیگری بین دولت یمن و حوثیهای آن کشور و تلاش برای میانجیگری بین رژیم صهیونیستی و گروههای فلسطینی ایفای نقش نموده است.
نقش قطر در تحولات جهان عرب:
به گزارش میدلایست آنلاین، در فوریه سال 2006 کنفرانسی تحت عنوان "همایش آینده" با شرکت جمعی از شخصیتهای سیاسی و اقتصادی کشورهای مختلف از سوی امریکا و قطر در دوحه برگزار شد. در اولین جلسه این کنفرانس دکتر عبدالعزیز الدخیل، اقتصاددان سعودی که یک ناسینونالیست عرب میباشد خشمگینانه از سالن کنفرانس خارج شد و با سرعت به هتل محل اقامت خود شتافت تا با اولین پرواز به ریاض بازگردد. وی دلیل خشم خود را چنین بیان میکند: این همایش صرفا به منظور برنامهریزی و توطئه از سوی دستگاههای اطلاعاتی امریکا برای بر هم زدن اوضاع در جهان عرب برگزار شده است.
نویسنده گزارش که خود از شخصیتهای شرکت کننده در اجلاس میباشد، مینویسد: من نیز احساس کردم طرح مشترکی از سوی امریکا و قطر آماده شده که محور اصلی آن ایجاد اصلاحات دموکراتیک در جهان عرب و تقویت نقش نهادهای مدنی و سازمانهای غیر دولتی میباشد. جملاتی از قبیل دموکراسی، ایجاد تغییر، آموزش جوانان و حمایت از جریانهای برانداز در پشت درهای بسته به کرات تکرار میشد. بیل کلینتون، رئیس جمهوری اسبق امریکا و دخترش به اتاقهای مختلف رفتوآمد داشتند و با شرکتکنندگان گفتوگو میکردند.
در اجلاس بعدی «همایش آینده» کوندالیزا رایس، وزیر امور خارجه سابق امریکا نیز مشارکت داشت و مشخص گردید که ایالات متحده امریکا و دولت قطر مشترکا طرح ایجاد تغییر در دنیای عرب را بر عهده گرفتهاند و بر اساس تقسیم کار انجام شده قطر از نفوذ خود در بین اسلامگرایان استفاده کرده و امریکا با جوانان لیبرال دنیای عرب ارتباط برقرار خواهد نمود. قطر این ماموریت را با استفاده از شخصیتهای نزدیک به اخوان المسلمین از جمله شیخ یوسف قرضاوی، دانشمند مصری مقیم قطر و تاسیس موسسهای به نام «آکادمی تغییر» آغاز نموده و با استفاده از شبکه اینترنت به آموزش جوانان عرب پرداخت. اخوان المسلمین با استفاده از بانک اسلامی قطر برای نقل و انتقال پول و نیز با ایجاد اردوگاهی در قطر به آموزش جوانان کشورهای عربی پرداختند. همچنان که از شبکه الجزیره و سایتهای اسلامآنلاین، الجزیره تاک و شبکه تلویزیونی الدلیل به این منظور بهره گرفتند. جالب آن که در میزگردی که به صورت در بسته در یکی از دانشگاههای انگلیس برگزار شد یکی از شرکتکنندگان پرسید چرا رسانههای عربی به نقش قطر در دامن زدن به انقلابهای عربی نپرداختند در حالی که کاملا روشن است که شبکه الجزیره نقش موثری در سرنگونی رژیمهای عربی داشته است. در آن سوی تالار یکی دیگر از شرکتکنندگان اظهار داشت: قطریها نه تنها از شبکه الجزیره استفاده کردند بلکه در برخی از موارد این جریانها و اعتراضهای مردمی را اداره میکردند! وی افزود: در سال 2006 مرکزی تحت عنوان «آکادمی تغییر» در انگلیس تاسیس گردید که ماموریت آن آزادسازی ملتهای عرب و کمک به آنها برای ایجاد تغییر از طریق آموزش کادرها و فعالان سیاسی و تقویت نهادهای مدنی است و این یکی از ابزارهای دولت قطر برای ایجاد ناآرامی و براندازی رژیمهای عربی میباشد. این آکادمی شعبهای نیز در قطر دارد که بسیاری از فعالان سیاسی کشورهای عربی از سال 2009 تا کنون به صورت چراغ خاموش در آن آموزش میبینند. این آکادمی فعالیتهای خود را در سه گروه انقلاب افکار و اندیشهها، ابزارهای تغییر و انقلاب طرحها سازماندهی کرده و کیفیت برگزاری تظاهرات و مدیریت اعتراضات مردمی را طی نوشتارهای مختلف آموزش میدهد. همچنین از اینترنت و یوتیوب در جهت آموزش کادرهای جوان استفاده میکند. این آکادمی را یک انگلیسی مصری تبار به نام هشام مرسی که داماد شیخ یوسف قرضاوی عالم مصری مقیم قطر میباشد اداره میکند. وی در 31 ژانویه گذشته در میدان تحریر قاهره دستگیر شد ولی به دلیل فشار شدید دولت انگلیس آزاد گردید. بر اساس توافق قطر با ایالات متحده امریکا، قطریها از امریکا خواستند که تعدادی از جوانان 6 آوریل مصر و فعالان سیاسی عرب مقیم واشنگتن را مورد حمایت قرار دهد و به دنبال آن شرکتهای بزرگی همچون گوگل، فیسبوک و چند شبکه تلویزیونی امریکا امکانات خود را در اختیار آنان قرار دادند. گوگل و تویتر با اختصاص چند خط تلفن رایگان به انعکاس مطالب تظاهرکنندگان پرداختند.
اقدامات عملی دولت قطر در چند کشور ناآرام عرب از جمله لیبی، یمن و سوریه کاملا مشهود است. هفتهنامه فلسطینی المنار در شماره اخیر خود نوشت: قطریها دلارهای خود را به سمت سوریه سرازیر کردهاند تا رژیم حاکم در این کشور را سرنگون سازند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. بر اساس این گزارش، منابع دیپلماتیک اروپایی از رایزنی گسترده قطر با این کشورها برای طرح پرونده سوریه در شورای امنیت پرده برداشتند. پیش از این نیز آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه با بیان این موضوع تاکید کرده بود که قطریها به پاریس فشار میآورند تا پرونده سوریه هر چه سریعتر به شورای امنیت رفته و طرح حمله به آن کشور از سوی ناتو مطرح شود و در این مسیر قطر حاضر است همه هزنیههای جنگ احتمالی را هم پرداخت کند.
از زمان شروع جنبش در تونس، شبکه الجزیره به صورت 24 ساعته در خدمت مخالفان رژیمهای حاکم عربی قرار گرفته و ضمن برقراری تماس تقسیم با معترضان در صحنه میکوشد به اعتراضات عمومی دامن بزند. همچنان که نقش این کشور در دامن زدن به جنبشهای مردمی در یمن و لیبی کاملا مشهود است. دولت قطر از آغاز شروع اعتراضات در لیبی ضمن برقراری ارتباط با مخالفان قذافی در منطقه آزاده شده بنغازی حضور یافت و با امضای یک توافقنامه با شورای انتقالی برای بازاریابی در صدور نفت خام لیبی به نفع انقلابیون اقدام نمود و جزء اولین کشورهایی بود که تشکیلات سیاسی مخالفان قذافی را به عنوان دولت قانونی آن کشور به رسمیت شناخت. همچنین قطر اولین کشور عربی بود که در اجرای قطعنامه 1973 شورای امنیت به صورت نمادین تعدادی از هواپیماهای خود را برای شرکت در اجرای برنامه منطقه پرواز ممنوع در اختیار نیروهای ناتو قرار داد. در اعتراضات یمن نیز دولت قطر ضمن برقراری ارتباط با گروههای مختلف سیاسی یمن کلیه امکانات شبکه الجزیره را در اختیار آنان قرار داده و در دامن زدن به اعتراضات عمومی نقش موثری ایفا میکند بویژه آن که در رقابت با عربستان سعودی تلاش میکند رژیم عبدالله صالح را رژیمی فاسد و نامشروع معرفی و دامنه اعتراضات را گستردهتر نماید.
در خصوص جنبش بحرین نیز علیرغم برخورد دو گانه دولت قطر که عمدتا ناشی از تعهدات آن کشور در درون شورای همکاری خلیج فارس میباشد و عدم انعکاس وقایع آن کشور موجب استعفای تنی چند از گزارشگران شبکه الجزیره گردید نهایتا با پخش یک گزارش در مورد نقض حقوق بشر در بحرین و شکنجه معترضان توسط نیروهای پلیس و سازمان امنیت بحرین تا سر حد قطع رابطه سیاسی با آن کشور پیش رفت.
نتیجهگیری:
گرچه در گزارش میدلایست آنلاین سعی شده است تا وانمود شود جنبشهای عربی محصول تلاش و برنامهریزی مشترک امریکا و دولت قطر برای ایجاد تغییر در آن کشورها بوده است ولی بدون شک انباشت مطالبات مردمی، فساد رژیمهای حاکم در کشورهای عربی، سرسپردگی و وابستگی آنان به امریکا و غرب، فقر و فاصله طبقاتی و نارضایتی عمومی از همکاری نزدیک و تنگاتنگ برخی از رژیمهای عرب با اسرائیل موجب خشم عمومی و اعتراضات مردمی گردیده است. ایالات متحده امریکا از زمان روی کار آمدن دموکراتها و پس از آن در دوران ریاست جمهوری بوش با طرح خاورمیانه بزرگ به دنبال برخی اصلاحات سیاسی در جهان عرب بوده ولی قطعا خواهان تغییر رژیمهایی مانند رژیم مبارک در مصر که رکن اصلی امنیت اسرائیل محسوب میگردد، نبود.
با آغاز جنبشهای مردمی در تونس و مصر، امریکا تلاش نمود تا بر موج نارضایتی عمومی سوار شده و از بروز یک انقلاب حقیقی که منافع امریکا و اسرائیل را تهدید نماید، جلوگیری کند. همچنان که هماکنون ارتش وابسته به امریکا در مصر سکاندار ایفای این نقش گردیده است. دولت قطر نیز در هماهنگی با امریکا کوشیده است با بهرهگیری از جریانات اسلامگرا همچون اخوانالمسلمین در مصر، سوریه و اردن و استفاده از امکانات رسانهای و شبکههای اجتماعی در اینترنت به این اعتراضات دامن بزند. ریشههای این امر را باید در بلندپروازیها و جاهطلبیهای حاکمان قطر و نیز وابستگی و سرسپردگی آنان به امریکا و غرب جستجو نمود. در عین حال آینده روشن خواهد ساخت که چگونه دامنه اصلاحات سیاسی جهان عرب به حوزه کشورهای عربی خلیج فارس نیز که حکومتهای فردی بر سرنوشت ملتهای منطقه تسلط یافتهاند، کشیده خواهد شد.
نظر شما :