تفاوت راهبرد روسیه و امریکا درباره ایران چیست؟
نیکلای پاتروشف رییس جامعه اطلاعاتی روسیه امروز در حالی وارد ایران می شود که به نظر می رسد چیزی در رویکرد راهبردی روسیه نسبت به ایران در حال تغییر است.در ایران به طور مشخص دو دیدگاه درباره روسیه وجود دارد. دیدگاه اول این است که چیزی به نام «راهبرد مستقل روسی» درباره ایران وجود ندارد و روسیه همواره نهایتا به عنوان بخشی از جبهه غرب با ایران تعامل کرده است. طرفداران این نگاه استدلال می کنند بهترین شاهد برای تایید این مدعا این است که هیچ پروژه کلان غربی در سال های گذشته علیه ایران وجود نداشته الا اینکه روسیه و-ولو با کمی تاخیر وغرو لند- در آن مشارکت کرده است. دیدگاه دیگر اما این است که اولا تفاوت هایی میان نگاه روسیه و نگاه غرب به ایران وجود دارد که «همکاری عملی» نباید مانع توجه به آنها شود و ثانیا در ماه های اخیر روسیه به لحاظ راهبردی در حال فاصله گذاری با غرب درباره ایران بوده است.
یک روش برای یافتن فرمولی که بتوان با استفاده از آن میان این دو دیدگاه داوری کرد این است که ببینیم راه روسیه و غرب درباره ایران در چه مواردی و تا چه حد از غرب جداست. آن وقت می توان قضاوت کرد که چیزی در حال تغییر هست یا نه.نخستین تفاوت مهم میان روسیه و امریکا درباره ایران این است که روس ها هرگز به راستی عقیده نداشته اند که ایران در حال ساخت سلاح هسته ای است و این موضوع را همواره به امریکا هم یادآوری کرده اند. بدبینی مفرط غرب به ایران در این باره که هدف برنامه هسته ای ایران تسلیحاتی است، هرگز بخشی از نگاه راهبردی روسیه نبوده است. روسیه عقیده دارد هیچ ارزیابی اطلاعاتی دقیقی که نشان بدهد ایران در حال ساخت سلاح هسته ای است یا در آینده چنین تصمیمی خواهد گرفت، وجود ندارد.ادامه….
تفاوت دوم این است که آنچه روسیه همواره خواهان آن بوده افزایش همکاری ایران و آژانس بوده است و روس ها هرگز درخواست ها و نگرانی های امنیتی غرب را ملاک قضاوت درباره برنامه هسته ای ایران نمی دانسته اند. روس ها حتی زمانی که با تحریم ها موافقت می کردند تاکید داشتند که هدف از تحریم ها «سوق دادن ایران به همکاری بیشتر با آژانس» است و فراتر از این هیچ هدف دیگری وجود ندارد. مهم تر از این، درباره محتوای تحریم ها هم همواره اصرار روس ها این بوده است تحریم ها باید متمرکز بر برنامه هسته ای و دارای جنبه عدم اشاعه باشد و تحریم هایی که با حوزه های کار و زندگی عادی در ایران درگیر شود، نمی تواند در شورای امنیت اعمال شود.
روس ها همواره عقیده داشته اند غربی ها در این باره که نگران ساخت سلاح هسته ای توسط ایران هستند، راست نمی گویند. مقام های روسیه در مذاکرات با غربی ها هم گفته اند که احساس می کنند هدف نهایی غرب از افزایش فشارها براندازی نظام در ایران است اما سعی می کنند این کار را در پوشش متهم کردن ایران به ساخت سلاح انجام بدهند تا بتوانند از اجماع بین المللی علیه ایران برخوردار باشند. روس ها بارها گفته اند که غرب باید تصریح کند هیچ هدفی فراتر از تضمین عدم اشاعه ندارد چرا که طبعا مشارکت در پروژه براندازی نظام ضد غربی در ایران را به نفع خود نمی دانند.
روسیه از ابتدا عقیده داشته است ولو اینکه گاهی تحریم اجتناب ناپذیر باشد تحریم اساسا یک راه حل در مقابل ایران نیست. تحریم حداکثر می تواند فشار اقتصادی بر ایران وارد کند اما نمی تواند محاسبات راهبردی و در نتیجه رفتار ایران در برنامه هسته ای اش را تغییر بدهد چرا که محاسبات راهبردی ایران در مسائل کلان امنیت ملی اساسا از ملاحظات اقتصادی تاثیر نمی پذیرد. به همین دلیل است که روس ها اخیرا بارها گفته اند که نه تنها با تحریم ها جدید موافقت نخواهند کرد بلکه خواستار کاهش تحریم ها قبلی هم هستند.
روس ها همواره با اقدامات یک جانبه علیه ایران مخالف بوده اند. یک دلیل این بوده که تصور می کرده اند اقدامات یک جانبه آنها را از معادله تصمیم گیری حذف می کند و در واقع توسط امریکا دور می خورند و علت دیگر هم این بوده است که معمولا قربانی اقدامات یک جانبه شرکت های کشورهایی مانند روسیه هستند که فعالیت های آنها درون شورای امنیت تحریم نشده است.
مسئله بعدی این است که روسیه همواره به ایران به عنوان یک اهرم برای چانه زنی و گرفتن بیشترین امتیاز با غرب نگاه کرده است. اصلی ترین دلیل که روابط ایران و روسیه تبدیل به روابطی راهبردی نشده همین است. در عین حال، روس ها همواره سعی کرده اند بگویند که تنها کانال برای گفت وگوی رودررو و دقیق با ایران هستند. با این وجود این نکته را نباید فراموش کرد که مواردی میان روسیه و ایران وجود دارد که روسیه آن را قابل معامله با غرب نمی داند. بنا براین روسیه بر سر ایران معامله می کند اما نه بر سر همه چیز آن. مسئله بعدی در همین مورد این است که روس ها تنها زمانی با امریکا وارد معامله درباره ایران می شوند که در ازای آن چیزی دریافت کنند. هیچ وقت هیچ معامله مجانی و بدون ما به ازایی در کار نبوده است. بنابراین اگر روزی امریکایی چیزی برای پراخت به روس ها در ازای فروش برگ ایران نداشته باشند یا نخواهند چنین بهایی را بپردازند، معامله ای صورت نخواهد گرفت. اگر به دنبال یک بیان دقیق باشیم اینطور می توان گفت که راهبرد روسیه در قبال ایران این است که تا جایی که می تواند بر سر ایران معامله می کند و از هر جا که معامله امکانپذیر نبود، مقاومت را آغاز می کند.
مسئله بعدی این است که موضوع ایران فقط یک مسئله در پازل بزرگ روابط امریکا و روسیه است و این تصور کاملا غلطی است که فکر کنیم موضوع ایران تعیین کننده نهایی مناسبات راهبردی روسیه و امریکاست. هم اکنون بویژه ۳ مسئله هست که صرف نظر از اینکه پرونده ایران به چه مسیری برود روابط روسیه و امریکا پس از یک دوره موقت بهبود به بن بست کشانده است: نخست مسئله توسعه ناتو به شرق بویژه عضویت گرجستان و اکراین در ناتو، دوم، موضوع استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در اروپا و سوم، مسئله حقوق بشر. اگر مناسبات غرب درباره این مسائل بغرنج شوند، معامله بر ایران کمکی به باز کردن گره آن نخواهد کرد.
مسئله بعدی این است که روس ها هرگز باور نداشته اند ایران یک تهدید امنیتی برای آنهاست. جالب تر از این، حتی باور نداشته اند که ایران یک تهدید امنیتی برای غرب هم باشد. تحلیل روسیه همواره این بوه است که ایران بسیار منطقی و حسابگرانه عمل می کند.
نکته دیگر این است که برای کشوری مانند چین، ایران صرفا یک مسئله اقتصادی است بر خلاف مثلا کره شمالی که چینی ها به آن نگاه ژئوپلتیکی و راهبردی دارند. چین برای اتخاذ هر تصمیمی درباره ایران به این نگاه می کند که اثر آن تصمیم بر راهبرد توسعه اقتصادی ۲۰۲۰ اش چه خواهد بود. اما روس ها علاوه بر نگاه راهبردی نگاه امنیتی هم به ایران دارند. روس ها می دانند که ایران هرگز از نفوذ خود در آسیای میانه و قفقاز برای تولید دردسر امنیتی برای آنها استفاده نکرده در حالی که قطعا توان این کار را داشته است.
روسیه همواره مخالف هرگونه حمله نظامی به ایران بوده و البته خطر این حمله را هم در مواردی بزرگنمایی کرده است. روسیه آغاز یک درگیری نظامی جدید در منطقه را یک تهدید امنیتی بالفعل برای خود می داند که با گسترش حضور نظامی غرب در منطقه عرصه را بر مسکو تنگ خواهد کرد. به همین دلیل است که روسیه همکاری با ایران برای تسهیل خروج امریکا از عراق و افغانستان را یک فرصت می داند.
روس ها همواره عقیده داشته اند و در متن مذاکرات ایران و ۱+۵ هم تاکید کرده اند که گفت وگو با ایران نباید منحصر به مسئله هسته ای باشد بلکه لااقل دستور کار منطقه ای باید به محتوای مذاکرات افزوده شود. به نظر می رسد روس ها پس از تحولات منطقه خود را در موقعیتی می بینند که بتوانند این حرف را به کرسی بنشانند. طبیعی است که اضافه شدن هر نوع دستور کار جدید به مذاکرات ایران و ۱+۵، مسئله هسته ای را در حاشیه قرار خواهد داد. علاوه براین، یک تفاوت مهم میان روسیه و امریکا این است که روس ها همکاری منطقه با ایران را نه فقط ممکن بلکه مفید می دانند چرا که انطباق منافع منطقه ای آنها با ایران، قابل مقایسه با امریکا نیست.
نکته دیگر این است که روسیه ایجاد التهاب داخلی را هرگز یک گزینه برای افزایش فشار بر ایران ندانسته و در آن مشارکت نکرده است. یک دلیل این است که روس ها نفعی در براندازی نظام در ایران وری کار آمدن غرب گراها ندارند و دلیل دوم هم این است که روسیه احساس می کند این در این مورد با ایران در یک جبهه قرار دارد و نباید مسیر غرب برای مداخله در امور داخلی کشورها را تسهیل و تایید کند.
و نهایتا روس ها اگرچه ایران را در مسئله صادرات انرژی به اروپا رقیب خو می دانند اما اگر ایران حاضر به نوعی تقسیم کار با روس ها در عرصه صادرات انرژی باشد، حاضر به تشکیل نوعی ائتلاف راهبردی خواهند بود.
مجموعه این موارد نشان می دهد روسیه مانند امریکا به ایران نگاه نمی کند بنابراین این امکان که مانند امریکا رفتار نکند هم وجود خواهد داشت. دقیقا همین جاست که چیزی به نام هوشمندی در دیپلماسی مجال عرض اندام می یابد.
منبع: بررسی استراتژیک
نظر شما :