تعارض ایران و عربستان درد تولد خاورمیانه جدید است

۳۱ تیر ۱۳۹۰ | ۲۱:۴۶ کد : ۱۴۷۸۱ اخبار اصلی
با سفر آصف علی زرداری به عربستان و پیش از او سفر احمد داود اوغلو به این کشور، گمانه زنی‌ها درباره احتمال میانجیگری ترکیه و پاکستان برای بهبود روابط ایران و عربستان بالا گرفته است. دیپلماسی ایرانی در گفت و گو با دکتر علی اکبر اسدی، به بررسی امکان به نتیجه رسیدن چنین میانجیگری‌هایی پرداخته است,
تعارض ایران و عربستان درد تولد خاورمیانه جدید است
دیپلماسی ایرانی: با سفر آصف علی زرداری به عربستان و پیش از او سفر احمد داود اوغلو به این کشور، گمانه زنی‌ها درباره احتمال میانجیگری ترکیه و پاکستان برای بهبود روابط ایران و عربستان بالا گرفته است. دیپلماسی ایرانی در گفت و گو با دکتر علی اکبر اسدی، پژوهشگر مرکز تحقیقات استراتژیک و کارشناس مسائل خاورمیانه به بررسی امکان به نتیجه رسیدن چنین میانجیگری‌هایی پرداخته است:

 

آیا ماهیت تنشی که میان ایران و عربستان وجود دارد، به گونه ای هست که با میانجیگری کشورهایی مانند ترکیه یا پاکستان حل و فصل شود؟

 

تنش‌های میان ایران و عربستان در مقطع کنونی از یک مسائل و رقابت‌های متنوع منطقه ای ناشی می‌شود که از جمله آن‌ها می‌توان به مسئله بحرین و سوریه اشاره کرد.

در مورد احتمال حل تنش‌ها دو دیدگاه مشخص وجود دارد. یک دیدگاه معتقد است می‌توان با یک سری تعاملات دیپلماتیک و میانجیگری‌ها و اقدامات سیاسی می‌توان این تنش‌ها را کاهش داد و به توافقات یا راه حل‌هایی برای رفع بحران‌های منطقه ای میان ایران و عربستان نائل شد.

دیدگاه مقابل معتقد است ایران و عربستان سعودی در شرایط جاری در مورد مسائل منطقه ای تا حدی با یکدیگر تعارض دارند که حل این تعارضات بسیار دشوار است.

به نظر می‌رسد که دیدگاه دوم به واقعیت نزدیک تر است. چرا که در واقع ایران و عربستان در حال حاضر دو تعریف کاملا متفاوت از نظم منطقه ای دارند و تعارض اهداف و منافع آن‌ها در بحران‌های منطقه ای و حوزه‌های مختلف منطقه به گونه ای نیست که با یک سری تعاملات دیپلماتیک بتوان آن را حل و فصل کرد. البته ممکن است در کوتاه مدت بتوان تا حدی سطح تنش‌ها را پایین آورد. اما این که بتوان به راه حل‌های اصولی رسید و گام‌های اساسی در بهبود روابط ایران و عربستان سعودی برداشت، بسیار بعید به نظر می‌رسد.

مثلا در بحرین ایران منافع و اهداف خود را طوری تعریف می‌کند که بر اساس آن باید یک تحول دموکراتیک در آن جا به وقوع بپیوندد و گروه‌های مخالف بتوانند به حقوق خود دست پیدا کنند و در واقع نوعی تقسیم قدرت صورت گیرد. اما این چیزی نیست که مورد توافق و پذیرش عربستان سعودی واقع شود. چرا که عربستان منافع و اهداف کاملا متفاوت و متعارض با خواسته ایران را در بحرین دنبال می‌کند و به هیچ وجه حاضر نیست اصلاحات یا تقسیم قدرتی در بحرین صورت بگیرد. بنابراین رایزنی‌های دیپلماتیک در چنین مسائلی نمی‌تواند به یک راه حل میان ایران و عربستان منجر شود.

در مورد بحران سوریه هم اوضاع به همین منوال است. ایران خواستار تداوم ساختار قدرت موجود است اما عربستان در مقابل خواستار آن است که گروه‌های سلفی و اخوان المسلمین در سوریه روی کار آیند. در این حوزه‌ها به نظر نمی‌رسد که هیچ کدام از طرفین بخواهند از مواضع خود کوتاه آیند.

بنابراین ایران و عربستان با توجه به تعریفی که خودشان از نظم منطقه ای دارند و اهداف و منافعی که دنبال می‌کنند، جهت گیری‌های سیاست خارجی خود را به گونه ای تعریف می‌کنند که ایجاد تعامل مثبت و توافق پایدار میان آن‌ها بسیار دشوار به نظر می‌رسد. هرچند همان طور که اشاره شد، می‌توان با برخی تعاملات سطح تنش‌ها را پایین آورد.

 

تا چه حد می‌توان گفت در صورتی که این تلاش‌های دیپلماتیک در مدیریت بحران‌های منطقه ای موفق باشند، خواهند توانست در روابط ایران و عربستان نیز موثر باشند؟ به عبارت دیگر نقش غیرمستقیم این تلاش‌ها تا چه حد است؟

 

به نظر من بسیار بعید است که این تلاش‌ها بتواند کمکی به حل بحران‌ها کند. مثلا در بحران بحرین به نظر نمی‌رسد که عربستان از خواسته خود کوتاه آید و بخواهد امتیازی بدهد. چون حکومت آل خلیفه در بحرین را به عنوان خط قرمز خود تعریف می‌کند و معتقد است که اگر آل خلیفه در بحرین امتیازی دهد و تحول دموکراتیکی به وقوع بپیوندد، اعتراضات می‌تواند به مناطق شرقی عربستان کشیده شود. بنابراین مسئله بحرین مسئله ای است که با بقای نظام سیاسی حکومت سعودی در ارتباط است و به نظر نمی‌رسد که رایزنی‌ها چندان بتواند کمکی به حل این مشکل کند.

در مورد سوریه هم به نظر نمی‌رسد راه حلی که توانایی راضی کردن همه طرف‌ها را داشته باشد قابل حصول باشد. به نظر می‌رسد تحولات در سوریه به سمتی می‌رود که هم دولت از توان و انسجام لازم برای ایستادگی در مقابل مخالفان برخوردار است و هم مخالفان نشان داده اند که حاضر به مصالحه و عقب نشینی نیستند.

بنابراین شرایط در این حوزه‌ها به سوی تداوم بی ثباتی است و به نظر نمی‌رسد میانجیگری‌ها بتواند کاری از پیش ببرد. علاوه بر این میانجیگری کشوری مانند ترکیه در راستای منافع خود این کشور تعریف می‌شود. مثلا در حوزه سوریه در صورتی که تحولات به سمت بی ثباتی و جنگ داخلی رود، مشکلات جدی ای برای ترکیه ایجاد می‌شود و بر این اساس ترکیه تلاش می‌کند با تلاش‌های دیپلماتیک بتواند مصالحه ای ایجاد کند. اما امکان مصالحه و توافق بسیار دشوار است.

 

با توجه به این مسائل به نظر نمی‌رسد راه حل بینابینی برای بحران وجود داشته باشد و هیچ کدام از طرفین هم کوتاه نخواهند آمد. به نظر شما آیا باید منتظر تنشی طولانی مدت در منطقه باشیم یا به نحوی مسئله حل خواهد شد؟

 

من فکر نمی‌کنم که تنش‌ها در کوتاه مدت قابل حل باشد و ما باید منتظر باشیم که حداقل تنش‌ها و بی ثباتی‌هایی را در میان مدت شاهد باشیم. چون الان نظم سنتی در منطقه در حال دگرگون شدن است و نظم جدیدی در حال شکل گیری است که این دگرگونی با یک سری ناامنی‌ها، بی ثباتی‌ها و دردهایی همراه است که خاورمیانه جدید را متولد خواهد کرد.

البته هر طرف اهداف خود را دنبال می‌کند. مثلا عربستان سعودی سعی می‌کند یک جبهه ضد انقلابی متشکل از حکومت‌های پادشاهی تشکیل دهد تا با انقلاب‌ها مقابله کند. از طرف دیگر ایران در اغلب حوزه‌ها سعی می‌کند حمایت خود را از مردم و اعتراضات مردمی‌اعلام کند و خاورمیانه جدید را یک خاورمیانه اسلامی‌و بومی‌و مبتنی بر اراده مردم تعریف می‌کند.

بر این اساس به نظر می‌رسد که حداقل در میان مدت شاهد تداوم تنش میان کشورها، تعارض منافع و بی ثباتی در منطقه باشیم.

 

نظر شما :