نگرانی مشترک امریکا و عربستان از ایران

۰۶ تیر ۱۳۹۰ | ۱۴:۴۳ کد : ۱۴۱۲۰ سرخط اخبار
 عربستان و آمریکا نگرانی‌های مشترکی در زمینه مقابله با ایران دارند و هر دو کشور می‌خواهند از تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته‌ای و در حقیقت رقیبی جهانی جلوگیری کنند.

به گزارش فارس، "کریستوفر بروکک "، مقاله نویس بنیاد "کارنگی " مقاله ای در باب همین موضوع به رشته تحریر درآورده و با برشمردن منافع آمریکا در منطقه و با اذعان به یکطرفه بودن روابط عربستان - آمریکا به نفع یانکی‌ها، خواستار توجه دولت آمریکا به منافع عربستان و جلوگیری از فروپاشی یکی دیگر از دولت‌های متحد آمریکا در منطقه شده است.

* انقلاب‌های عربی، پاییز روابط دو کشور

آمریکا و عربستان رویکردی کاملاً متفاوت و حتی مخالف یکدیگر در برابر "بهار عربی " داشته‌اند. عربستان خواهان حفظ وضعیت موجود در منطقه است و می‌ترسد که دولت آمریکا برای ایجاد منطقه ای امن، باثبات و همسو با منافع دراز مدت این دولت، به گزینه اصلاحات سیاسی روی آورده باشد. ولی در آخر کار، روابط دو کشور همچنان مستحکم باقی می‌ماند و دولتمردان هر دو طرف بر منافع مشترک، یعنی مقابله با ایران و تروریسم، تثبیت قیمت نفت و حمایت از روند صلح با رژیم صهیونیستی تأکید می‌کنند. دولت آمریکا نیز می‌بایست از هر فرصت ممکن برای همکاری در حوزه منافع مشترک با عربستان بهره برداری کند.

بهار عربی پدیده ای بود که از بسیاری جهات، پا را از خطوط قرمز عربستان فراتر نهاد و این وضعیت بهیچ وجه با منافع عربستان در حوزه سیاست خارجی سازگاری نداشت. عربستان خواستار ثبات و در حقیقت حفظ وضعیت موجود در منطقه است. در این روزها، دوستان منطقه‌ای عربستان در کشورهایی مثل تونس، مصر و بحرین در وضعیت مناسبی قرار ندارند؛ دوستان دیروز عربستان در حال حاضر یا به دولتمردان فراری تبدیل شده‌اند یا در کاخ‌های خود به شدت تحت فشار جنبش‌های مردمی هستند.

البته در این میان استثنائاتی مانند سرهنگ قذافی پیدا می‌شود؛ دولتی که عربستان خیلی برای سرنگونی‌اش متأسف نخواهد شد. ولی با همه این اوصاف، باز هم روند رو به گسترش بی ثباتی در کشورهایی مثل بحرین، یمن و سوریه بهیچ وجه به نفع عربستان نیست.

*دلائل ریاض برای مقابله با خواست‌های دموکراتیک جوامع عرب

از همان روزهای ابتدایی وزش بادهای "بهار عربی "، دستگاه سیاست خارجی عربستان به حمایت از دوستان و متحدان منطقه ای خود افتاد، چه در مصر قبل و بعد از مبارک و چه در دیگر کشورهای شاه‌نشین شورای همکاری خلیج فارس. در بحرین نیز شاهد حضور نیروهای نظامی آل سعود برای حمایت از دوست قدیمی یعنی خاندان آل خلیفه هستیم. دولت عربستان حتی در صدد اعزام نیروهای نظامی شورای همکاری خلیج فارس برای دو شاه نشین دیگر، یعنی اردن و مراکش است.

*فتواهای مذهبی، اهرم آل سعود برای سرکوب خواسته‌های مردم

عربستان برای پیش برد اهداف سیاسی خود از دو عامل یعنی پول و اعتقادات ایدئولوژیک بهره برداری می‌کند. در همین راستا شاهد بودیم که مفتی‌های مرتبط با دولت عربستان، راهپیمایی و اعتراض علیه دولت‌های حاکم در کشورهای عربی را حرام و منافی شرع اسلام اعلام کردند. از این دیدگاه، حفظ وضعیت موجود از اوجب واجبات است.

*ترس ریاض از گسترش تشیع و تشکیل هلال شیعی

سیاست منطقه ای دستگاه دیپلماسی عربستان تا حدود زیادی تحت تأثیر تئوری تقابل و رقابت با ایران است. از این نقطه نظر، هیچ گاه ارتباط با ایران به عنوان یک بازی برد برد نگاه نشده و همیشه، منفعت یکی از طرفین متضمن ضرر طرف مقابل بوده است.

نقطه اوج این سیاست در بحرین نمودار شد، جایی که احساس در خطر بودن یک دولت سنی مذهب و دوست از جانب معترضین شیعه مسلک ریاض را وادار به پشتیبانی و حمایت از شاه بحرین کرد. اظهار نظرهای دولتمردان عربستان به خوبی نشان می‌داد که این دولت بهیچ وجه نمی‌تواند شکل گیری یک حکومت شیعه مذهب و وابسته به ایران را در کنار مرزهای خود تحمل کند. البته این امر بهیچ وجه جای تعجب ندارد؛ دولتی که نمی‌تواند حزب الله را هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای خود تحمل کند مطمئناً نخواهد توانست همسایگی با یک دولت شیعی را برتابد.

*ثبات دولت ریاض در برابر "بهار عربی " در هاله ای از ابهام

خود عربستان هم خیلی از موج اعتراضات مردمی و اثرات "بهار عربی " ایمن نیست لیکن دولت ریاض تاکنون نسبت به دیگر دولت‌های منطقه، کارآمدترین برخورد را با موج "بهارعربی " داشته است. البته امکانات گسترده عربستان برای خواباندن این موج نیز همان دو فاکتور منابع سرشار مالی و جامعه مذهبی هماهنگ با ریاض است.

اخیراً دولت عربستان در قالب یک برنامه رفاه اجتماعی، مبلغ 136 میلیارد دلار برای ارتقای استانداردهای اقتصادی و اجتماعی هزینه کرد. تاکنون اعتراضات مردمی در عربستان تنها به تحرکاتی محدود در یک استان شرقی و چند شهر بزرگ این کشور خلاصه شده است که البته دولت توانسته است به لطف استفاده گسترده از نیروی پلیس، اخذ فتواهای ضدتظاهراتی از مفتی‌های کشور و هزینه کردن مبالغ هنگفت این موج اعتراضی را فروبنشاند.

تأثیر اعتراضات مردمی بر قیمت نفت نیز موضوع بسیار مهمی است که باید بدان پرداخت. برنامه رفاه اجتماعی دولت عربستان بر مبنای نفت بشکه ای 88 دلار تنظیم شده و بهمین جهت نباست انتظار داشت که دولت عربستان گامی در جهت کاهش قیمت نفت بردارد، بیشترین کاری که متحد قدیمی غرب و عضو موثر اوپک می‌تواند انجام دهد تنها عبارت است از جلوگیری از افزایش بی رویه قیمت نفت.

*بی توجهی یانکی‌های به رفاقت‌های قدیمی، آفت دولت‌های دست نشانده

با گرم تر شدن تنور "بهار عربی " در منطقه، هر روز رگه‌های تنش در روابط عربستان - آمریکا پررنگ تر می‌شود. منشأ اصلی این تنش از تفکرات و اعتقادات دولتمردان عربستان سرچشمه می‌گیرد. آنها فکر می‌کند که دستگاه سیاست خارجی آمریکا نتوانسته است روند انقلاب‌های مردمی را به خوبی مدیریت کند و حتی در حال حاضر نیز در برابر این تحولات منطقه‌ای گیج و سردرگم است. برخی از ریاض نشینان نیز اعتقاد دارند که دولت آمریکا برای ایجاد منطقه ای امن، باثبات و همسو با منافع دراز مدت این کشور، به طرفداری از اصلاحات سیاسی در جهان عرب روی آورده است.

اینجا خاورمیانه است و ارتباطات شخصی، دوستی و وفاداری از هر چیز دیگری مهم تر است. ولی دولت آمریکا این تابو را شکسته و از خلع ید دوستان اسبق خود یعنی بن علی و مبارک حمایت کرده است. مقامات عربستان احساس می‌کنند که آمریکایی‌ها در مواجهه با دیگر دوستان منطقه ای خود که با مشکلات دست به گریبانند، همین برخورد غیردوستانه را تکرار می‌کنند.

دستگاه سیاست خارجی عربستان کلاً از بی‌ثباتی و مبهم بودن شرایط متنفر است و اوضاع این روزهای منطقه نیز دقیقاً منعکس کننده این دو فاکتور است. ریاض فکر می‌کند که آمریکایی‌ها بیشتر دوست دارند نام خوشی از خود در تاریخ به جای بگذارند تا اینکه از دوستان {دیکتاتور} خود در منطقه حمایت کنند و ثبات را به منطقه بازگردانند، این میل به خوشنامی به کابوس مقامات عربستان تبدیل شده است.

*معامله عربستان و آمریکا بر سر حقوق بشر در مملکت آل سعود

با اینکه مقامات عربستان و آمریکا اختلاف نظری قدیمی در خصوص نحوه مدیریت ریاض بر مسائل داخلی عربستان دارند ولی این دو کشور همیشه جهت گیری واحدی در خصوص مسائل بین المللی و منطقه ای داشته‌اند. ولی در حال حاضر این جهت گیری واحد نیز رو به انشقاق گذاشته است. دولت عربستان فکر می‌کند که نوع نگاه ریاض به دنیا و منافع خارجی این دولت دیگر با منافع امنیتی آمریکا سازگاری ندارد و عربستان می‌بایست در جهت منافع خود گام بردارد.

با همه این اوصاف آمریکا در آخر کار روابط خود را با عربستان حفظ می‌کند. رابطه با چند کشور منطقه برای آمریکا حیاتی است که یکی از این کشورها همین عربستان است. روابط دو کشور به قوت خود باقی می‌ماند زیرا نه عربستان می‌تواند جایگزینی برای آمریکا {در حوزه حمایت از رژیم حاکم} پیدا کند و نه آمریکا می‌تواند در حوزه سیاست خارجی خود کشوری را جایگزین عربستان {بعنوان تأمین کننده نفت و شاید به زعم خود ژاندارم منطقه برای کاستن از خطرات تهران} کند.

هر دو کشور ناچار به حفظ روابط هستند و آنچه در حال حاضر می‌بایست صورت پذیرد عبارت است از مدیریت بهتر روابط موجود علی الخصوص از جانب دستگاه دیپلماسی آمریکا. آمریکایی‌ها می‌بایست بر خلاف وضع موجود که سود یکطرفه از ارتباط با ریاض انتظار دارند، عربستان را در مسیر حرکت به سمت منافع دو جانبه و بهره برداری مثبت از ارتباط با آمریکا هدایت کنند.

*نفت ارزان به قیمت تضمین امنیت آل سعود

عربستان بزرگ ترین تولید کننده نفت، یکی از اعضای تأثیرگذار بر امنیت منطقه و مهم ترین نماد مذهب برای اهل تسنن در سرتاسر دنیاست. بنابراین دلائل زیادی می‌توان برای اهمیت این کشور برای دولت آمریکا بر شمرد چه در حوزه تأمین انرژی و چه در زمینه دفاع نظامی از منافع آمریکا، چه در افغانستان چه در روند سازش اعراب و اسرائیل.

متقابلاً، آمریکا نیز تنها دولتی است که می‌تواند تضمین‌های امنیتی مورد نیاز عربستان را برای دولتمردان این کشور فراهم کند. از ایام قدیم نیز عربستان ترجیح می‌داد مقابل مبادله نفتی با دولت‌های قدرتمندی مثل چین، نفت خود را به آمریکا بفروشد که هم نفت کم تری می‌خرید، هم جوانان عرب را در دانشگاه‌های خود پذیرش می‌کرد و هم بستری مناسب برای تجارت خارجی سرمایه داران عربستانی فراهم می‌نمود.

*وقت آن است که کمی هم به منافع عربستان توجه کرد

اغلب اوقات، مقامات سیاسی آمریکا در راستای پیشبرد اهداف سیاست خارجی آمریکا، سفری هم به عربستان دارند و دست یاری به سوی این کشور دراز می‌کند؛ چه برای متقاعد نمودن طالبان به آتش بس و چه برای تسریع در روند سازش اعراب و اسرائیل.

خیلی به ندرت پیش می‌آید که مقامات آمریکایی در این سفرها از منافع مشترک (یعنی عربستان هم سودی ببرد!) صحبت کنند و در پی یافتن راهکاری برای رسیدن به این منافع باشند. تنها نمونه بارز از همکاری مشترک برای منافع مشترک در دهه 80 بود که هر دو کشور برای مقابله با ارتش شوروی در افغانستان با یکدیگر همکاری می‌کردند، آمریکا خواهان محدود شدن قدرت شوروی و عربستان خواهان حمایت از دشمن شوروی یعنی مجاهدین بود.

پس آمریکا می‌بایست تمام تلاش خود را برای یافتن این زمینه مشترک و کار بر روی آن مصروف نماید که در حال حاضر بهترین نمونه این زمینه مشترک، یمن است.

با وجود تمامی تنش‌های موجود در روابط دو کشور، هر دو دولت خواستار تحقق یک داستان مشترک برای یمن هستند؛ انتقال مدیریت شده و مسالمت آمیز قدرت در این کشور عربی. علاوه بر این هر دو کشور خواستار ایجاد صلح و آرامش در یمن و همچنین مبارزه علیه شاخه‌های القاعده در یمن هستند.

علاوه بر زمینه‌های مشترک همکاری در حوزه‌های امنیتی، مباحث اقتصادی ای نیز وجود دارد که برای هر دو کشور اهمیت حیاتی دارد. مثلاً عربستان به عنوان بزرگترین تولید کنند نفت می‌خواهد مطمئن شود که همیشه خریدارانی برای طلای سیاه این کشور وجود دارد و آمریکا نیز بعنوان یکی از بزرگ ترین مصرف کنندگان نفت جهان می‌خواهد مطمئن باشد که قیمت نفت همیشه در حدی معقول باقی می‌ماند.

بنابراین حوزه‌های امنیتی و اقتصادی مختلفی در زمینه منافع مشترک دو طرف قابل تعریف است که واشنگتن و ریاض می‌بایست با تکیه بر آن نقاط مشترک به سمت پیشرفت حرکت کنند.

*ترس از ایران، منفعت مشترک یا کابوس مشترک

هر دو کشور نگران آینده امنیت منطقه خلیج فارس هستند. حال با وجود برنامه آمریکا برای کاهش حضور نیروهای نظامی در عراق، دولت این کشور چه برنامه ای برای آینده این منطقه دارد. منافع امنیتی آمریکا در عراق کماکان به قوت خود باقی خواهد ماند ولی عربستان و آمریکا نگرانی‌های مشترکی نیز در زمینه مقابله با ایران، پیشرفت منطقه خلیج {فارس} و ایجاد ثبات در این نقطه استراتژیک دنیا دارند. هر دو کشور می‌خواهند منطقه خلیج {فارس} را به منطقه‌ای پر از صلح و ثبات تبدیل کنند و از تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای و در حقیقت رقیبی جهانی جلوگیری کنند.


نظر شما :