عملیات امریکایی‌ها دزدانه و غیرقانونی بود

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۰۰:۳۰ کد : ۱۲۷۰۴ آسیا و آفریقا
دکتر سید صدرالدین موسوی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل شبه قاره در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی معتقد است امریکایی‌ها از یک طرف مسئولین پاکستان را در جریان این عملیات نگذاشته اند و از این جهت عملیات آن‌ها دزدانه به حساب می‌‌آید و از طرف دیگر بعد از عملیات به جای این که از رهبران و مردم پاکستان دلجویی کنند،‌ سخنگوی کاخ سفید، جی. کارنی هفته گذشته اعلام کرد که رئیس جمهور امریکا این حق را برای خود محفوظ می‌دارد که در آینده هرگاه نیاز باشد در داخل پاکستان دست به عملیات نظامی ‌زمینی بزند.
عملیات امریکایی‌ها دزدانه و غیرقانونی بود
دیپلماسی ایرانی: برای بررسی مسئله کشته شدن بن لادن باید در ابتدا به ماهیت عملیاتی که منجر به کشته شدن او شد نگاهی بیندازیم. ماهیت عملیات از طرف امریکایی‌ها دزدانه و مخفیانه بود که حاکمیت ملی پاکستان را نادیده گرفت. علی رغم این که اجرای این عملیات باعث شد که بساری از مقامات و مردم پاکستان نگران و ناراحت شوند، اما کاخ سفید این عملیات را متوقف نکرد.

بنابراین امریکایی‌ها از یک طرف مسئولین پاکستان را در جریان این عملیات نگذاشته اند و از این جهت عملیات آن‌ها دزدانه به حساب می‌‌آید و از طرف دیگر بعد از عملیات به جای این که از رهبران و مردم پاکستان دلجویی کنند،‌ سخنگوی کاخ سفید، جی. کارنی هفته گذشته اعلام کرد که رئیس جمهور امریکا این حق را برای خود محفوظ می‌دارد که در آینده هرگاه نیاز باشد در داخل پاکستان دست به عملیات نظامی ‌زمینی بزند.

از طرف دیگر سفیر امریکا در پاکستان این گونه موضع گیری می‌کند که اساسا پاکستان به چه حقی بن لادن را در کشور خود جای داده بود؟ یعنی نه تنها امریکایی‌ها سعی نکردند بعد از  عملیاتی که انجام شد و خشم مقامات و اپوزیسیون را برانگیخت، روابط را به حالت عادی برگردانند و ترمیم کنند،‌بلکه سیاست‌های تهاجمی‌خود را ادامه دادند تا این که عکس العمل‌ها در پاکستان بالا گرفت.

در بررسی عکس العمل پاکستانی‌ها به این عملیات با سه واکنش رو به رو هستیم: یک عکس العمل از طرف مقامات رسمی؛‌ دیگری واکنش احزاب اپوزیسیون و عکس العمل عامه مردم.

مقامات رسمی‌که موقعیت خود را بعد از شروع اعتراضات مردمی‌در خطر دیدند، از کلید واژه‌هایی استفاده کردند که البته درست بود ولی مقامات دولتی با استفاده از این کلید واژه‌ها سعی کردند خود را در جبهه مردم قرار دهند. مثلا گیلانی در پاسخ به این حرف امریکایی‌ها که می‌گفتند پاکستان بن لادن را در کشور خود جای داده و در اختفای او دست داشته است این طور موضع گیری کرد که این ادعا مزخرف است. این موضع و استفاده از این کلمه در عرف دیپلماتیک بسیار قوی است. یا در جای دیگر گفت که ما از تمام قوا استفاده خواهیم کرد تا اگر امریکا بخواهد دوباره چنین اقدامی‌انجام دهد با آن مقابله کنیم. در واقع این پاسخی بود به صحبتی که اوباما کرده بود مبنی بر این که اگر در آینده هم لازم باشد مجددا این اقدام را انجام خواهیم داد.

در مجموع نه تنها این حمله بلکه اقدامات دیگر مانند استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین به لحاظ حقوق بین الملل اشکالاتی دارد: این گونه عملیات‌ها حاکمیت ملی پاکستان را نقض می‌کند، علاوه بر این که غرور ملی پاکستانی‌ها را خدشه دار می‌کند و باعث تحقیر مردم این کشور می‌شود.

این مسائل باعث شد که موجی علیه امریکا در پاکستان ایجاد شود. مثلا در نواز شریف،‌ رئیس حزب مسلم لیگ گفت که ما باید در رابطه با ایالات متحده تجدید نظر کنیم. توده‌های مردم هم همین خواسته را داشتند. در واقع نوعی ترک در ساختار بسیار محکمی‌که با یک دیگر همکاری می‌کردند ایجاد شد.

امریکایی‌ها متوجه این ترک شده اند و برای این که این شکاف را تعمیر کنند، از یک سیاست تطمیع و تنبیه یا همان هویج و چماق استفاده می‌کنند. از یک طرف می‌بینیم که کلینتون از پاکستانی‌ها برای همکاری‌هایشان در زمینه مبارزه با تروریسم تشکر می‌کند و از طرف دیگر سفیر امریکا در پاکستان آن‌ها را بازخواست می‌کند و از آن‌ها توضیح می‌خواهد. از طرف دیگر می‌بینیم که سفر اوباما تعلیق می‌شود اما لغو نمی‌شود. یعنی امریکا در حال بازی با پاکستان است و می‌خواهد که روابطش را مجددا با پاکستان بازسازی کند.

البته پاکستان هم به دلیل مشکلاتی که دارد چندان مایل نیست که در روابط خود با امریکا به طور اساسی تغییر ایجاد کند. بنابراین سعی می‌کند از این موقعیت استفاده کند و از امریکا امتیازاتی بگیرد.

در مجموع با توجه به مسائلی که به آن‌ها اشاره شد، به نظر نمی‌رسد در روابط پاکستان و امریکا در آینده نزدیک و تحت تاثیر مسئله کشته شدن بن لادن پیش بیاید.

 

نظر شما :