بدون حضور بازرگانان این سفرها تشریفاتی است

۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۳:۳۰ کد : ۱۲۶۱۳ اخبار اصلی
دکتر بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ترکیه در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی معتقد است این بازرگانان، صاحبان صنایع و فعالان اقتصادی هستند که می‌توانند به حضور فنی و تجاری ایران کمک کنند. اگر به حضور آن‌ها توجه نشود، تمامی‌ این سفرها تشریفاتی است
بدون حضور بازرگانان این سفرها تشریفاتی است
دیپلماسی ایرانی: رئیس جمهور قرار است برای شرکت در اجلاس کشورهای کمتر توسعه یافته در استانبول حضور پیدا کند. این اجلاس از چه اهمیتی برخوردار است؟
 

در شرایط کنونی که ایران از سوی غرب در تحریم قرار گرفته، برای این که حضور بیشتری در صحنه بین المللی داشته باشد، طبیعی است که از شرکت در چنین مجامعی استقبال کند. به ویژه مجامعی که در آن‌ها توانایی‌های ایران می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد مثلا همین اجلاس کشورهای کمتر توسعه یافته، بسیار مورد توجه ایران قرار دارد.

به نظر من برای صدور خدمات فنی و مهندسی ایران و حتی کالاهای صنعتی و کشاورزی در کشورهای کمتر توسعه یافته بازار خوبی وجود دارد. از طرف دیگر ایران علاقمند است برای گسترش حوزه نفوذ خود به این کشورها کمک هم کند. تسهیلات اعتباری در اختیار این کشورها قرار دهد یا قیمت کمتری نسبت به کالاها و خدمات مشابه برای آن‌ها در نظر بگیرد.

به نظر می‌رسد در افریقا بازار خوبی برای همه تولیدات ایران وجود دارد. از طرف دیگر به نظر می‌رسد در کشورهای افریقایی زمینه همکاری‌های متقابل با ایران وجود دارد. یکی از ظرفیت‌هایی که باید مورد توجه واقع شود، کشت پاره ای از محصولات صنعتی مانند دانه‌های روغنی است. اقلیم مناسب، زمین حاصل خیز و نیروی کار ارزان، مواردی است که ایران می‌تواند از آن استفاده کند. البته مسئله حضور ایران در افریقا و همکاری با کشورهای افریقایی در دولت‌های قبلی ایران هدف گذاری شده است. در دوره آقای‌هاشمی‌این مسئله خیلی مورد توجه بود اما بعد به فراموشی سپرده شد.

مسئله دیگر این است ایران می‌تواند در حوزه اقیانوس هند خوب کار کند. به نظر من در این منطقه فرصت‌های مغفول مانده ای برای ایران وجود دارد. درگیری ایران با غرب بر سر مسئله هسته ای مانع از آن شده است که مسائل حاشیه ای و پیرامونی در اولویت قرار گیرد. در صورتی که می‌توانیم در عین حال که تحت فشار غرب قرار داریم، به صورت موازی با کشورهای حوزه اقیانوس هند کار کنیم.

در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 هم مسئله مشارکت ایران در مناطق کمتر توسعه یافته مورد توجه قرار گرفت. در آن سال‌ها هم مسئله پیوستن ایران به چنین ساختارهایی مطرح بود اما آن هم به فراموشی سپرده شد.

در حال حاضر شرکت آقای رئیس جمهور در چنین اجلاسی می‌تواند جرقه ای برای گسترش همکاری‌ها باشد. از این نظر پیشنهاد می‌شود که ایران با تیم‌های کارشناسی قوی در این نشست شرکت کند. البته به نظر می‌رسد در پاره ای موارد تیم‌های کارشناسی که از وزارت خارجه به این نشست‌ها اعزام می‌شوند چندان قوی نیستند. محافل دانشگاهی و موسسات تحقیقاتی می‌توانند در این زمینه کمک کنند. در چنین مسئله ملی ای باید همه به دولت کمک کنند تا کار پیش رود. به نظر من در شرایط کنونی ابتکار خوبی است.

آقای احمدی نژاد در سفر قبلی خود به ترکیه هم در اجلاس اکو شرکت کرد. این نشان دهنده اهمیت سازمان‌های منطقه ای و لزوم تقویت آن‌ها است. اگر سازمان‌هایی مانند اکو وجود دارد، باید آن‌ها را تقویت کرد، اگر هم وجود ندارد، باید سازوکارهای جدیدی به وجود آید. اجلاسی که میان ایران و آذربایجان و ترکیه در مرز راضی میان وزرای خارجه برگزار شد، ابتکار خوبی بود. باید از این گونه ابتکارات استقبال کرد.

 

به نظر می‌رسد در سال‌های گذشته بیش از آن که کشورهای افریقایی در مرکز توجه سیاست خارجی ایران باشند، کشورهای امریکای لاتین در کانون توجه بوده اند؛ آیا سیاست کلان ایران توجه به کشورهای کمتر توسعه یافته است؟

 

یکی از مشکلاتی که در دستگاه دیپلماسی ما وجود دارد این است که ما به دنبال یاورانی در ماورای بحار می‌گردیم که دسترسی به آن‌ها برای ما بسیار مشکل است. کشورهایی مانند کوبا یا ونزوئلا، هم از نظر فرهنگی از ما دور هستند و هم چسبندگی به ما ندارند. ممکن است ما در آن کشورها سرمایه گذاری کنیم، اما این سرمایه گذاری در اثر دگرگونی در حکومت‌های این کشور‌ها ممکن است به ضرر و خسران برای ما تبدیل شود.

به نظر من ما باید متحدان خود را در منطقه خود جست و جو کنیم تا پیوستگی جغرافیایی و فرهنگی وجود داشته باشد. آسیای مرکزی، جمهوری آذربایجان یا قفقاز را در کنار خود داریم. منطقه عراق، بین النهرین، سوریه یا حتی افغانستان می‌توانند متحدان بالقوه ما باشند.

اگر ما می‌توانستیم تضاد آنتاگونیستی خود را با شورای همکاری خلیج فارس رفع کنیم می‌توانستیم از بازار‌های پیرامون خود برای همکاری استفاده کنیم. اگر اقتصادهای ما مکمل یکدیگر نبوده است، می‌توانستیم به صورت منطقه ای با مناطق دیگر کار کنیم. اما ما خیلی به این مسئله فکر نکردیم.

به نظر من ایران نیازمند یک بازنگری در سیاست خارجی خود است. اگر ما به فکر جهان جدیدی که در حال خلق در پیرامون ما است نباشیم، این جهان ساخته خواهد شد و دیگران در آن نقش آفرینی می‌کنند. به نظر من مطرح کردن این مسئله که ما چه می‌خواهیم و به کدام سو در حرکت هستیم در دوایر علمی‌و اقتصادی و سیاسی بسیار مهم است. اگر ما در چارچوب اصل 44 قانون اساسی به خوبی کار کرده بودیم می‌توانستیم حالا که حرکت‌های دولتی ما دچار مشکل شده است، از طریق بخش خصوصی خود در محیط بین الملل حضور یابیم. اگر اتاق‌های بازرگانی صنایع و معادن را تقویت کنیم، بازرگانان ما می‌توانند با کالا‌ها و خدمات صادره خود جایگاه ایران را در دنیا ارتقا دهند. بنابراین به نظر می‌رسد توجه به خصوصی سازی در قالب اصل 44 قانون اساسی ضروری است. در برنامه پنج ساله توسعه هم به این موضوع اشاره شده است.

 

با توجه به تحرک ترکیه در راه اندازی نشست‌های منطقه ای، آیا درست است که بگوییم ترکیه در همکاری‌های منطقه ای دست بالا را دارد و ایران تابع آن همکاری‌ها قرار گرفته است؟

 

بله؛ البته باید به این نکته توجه کنیم که محدودیت‌هایی که ایران دارد را ترکیه ندارد. ترکیه با امریکا ارتباط نزدیک دارد که ایران ندارد؛ ترکیه عضو ناتو است که ایران نیست؛ ترکیه با ساختار‌های اروپایی کار می‌کند که ایران را در آن ساختار‌ها نمی‌پذیرند. بنابراین ترکیه یک سیاست خارجی مثبت پیش گرفته که برآیند نیروهای داخلی این کشور است. در ترکیه بخش خصوصی بسیار فعال است و دولت را شکل می‌دهد. در صورتی که در ایران دولت بخش خصوصی را شکل می‌دهد. به همین سبب است که ترکیه می‌تواند در این راستا موفق باشد و ایران با وجود همه امکانات و ظرفیت‌هایی که دارد کمتر توانسته است موفق باشد.

تولید ناخالص داخلی ترکیه بدون نفت بیشتر از ایران است که نفت دارد. اگر ما عامل نفت را کنار بگذاریم، تولید ناخالص داخلی ایران بسیار کمتر از ترکیه خواهد بود. چرا ترکیه در محیط بین الملل توانسته است جایگاه خود را پیدا کند؟ به این دلیل که سیاست خارجی فعال و مثبت داشته است. مثال خیلی ساده این امر این است که علیرغم آن که روابط ایران و روسیه نزدیک است، اما بازارهای روسیه در دست ترکیه است. کالاهای کشاورزی و صنایع سبک ترکیه بازارهای روسیه را در اختیار دارد، در صورتی که ایران می‌توانست این بازارها را در دست داشته باشد. به نظر من دلیل این امر توجه نکردن به بخش خصوصی است. آقای رئیس جمهور وقتی برای شرکت در اجلاسی به سفر می‌رود باید به جای آن که مقامات سیاسی را با خود ببرد باید فعالان بخش خصوصی را به همراه خود ببرد و بازرگانان در آن جا بتوانند بازارهای خود را پیدا کنند و کار کنند و این به حضور ایران در بازارهای منطقه بینجامد.

درست است که گفت و گوهای مقامات دولتی باعث ایجاد زیرساخت‌های حقوقی و قانونی می‌شود اما به نظر می‌رسد در سی سال گذشته زیرساخت‌های حقوقی کافی برای همکاری‌های اقتصادی دوجانبه و چند جانبه ایجاد شده، اما این ظرفیت‌ها مورد بهره برداری قرار نگرفته است. حضور بخش خصوصی می‌تواند باعث بهره برداری از این ظرفیت‌ها شود.

این بازرگانان، صاحبان صنایع و فعالان اقتصادی هستند که می‌توانند به حضور فنی و تجاری ایران کمک کنند. اگر به این مسئله توجه نشود، تمامی‌این سفرها تشریفاتی است.

 

نظر شما :