واشنگتن سه پایه نقاشی را برای ایران نگاه داشت
دیپلماسی ایرانی: نشریه معتبر فارین پالیسی در نگاهی به رابطه میان ایران و آمریکا ادعای جدیدی را مطرح کرده و مینویسد: با وجود تحریمهای جدی شورای امنیت؛ کنگره آمریکا و کشورهای اروپایی، ایران همچنان بر دامنه قدرتهای منطقه ای خود میافزاید.
برخی تحلیلگران ادعا میکنند که آنچه در خاورمیانه اتفاق افتاد و البته در برخی کشورهای این منطقه همچنان جاری است به جمعیت شیعیان سرکوب شده در این منطقه دست بالا را بخشیده است. آنچه که بیش از این مباحث سیاسی اهمیت دارد نقشی است که تهران در بازار انرژی بازی میکند. ایالات متحده که تمرکز خود را بر تحریمهای مالی ایران قرار داده بود هرگز گمان نمیکرد که با غافل شدن از بازار انرژی که ایران در حال قبضه آن است هر روز عرصه را بر ایران گشادهتر از پیش کند.
به بیان دیگر میتوانیم ادعا کنیم که واشنگتن نشینها در این حوزه حتی به ایران کمک هم کردند. میلیونها نفر در حوزه انرژی به ایران و منابع در اختیار این کشور وابسته هستند. جهان به دنبال محدود کردن تجارت نفتی ایران است و این در حالیست که تهران در حوزههای دیگر مانند گاز طبیعی خوش میدرخشد.
تهران از منظر تولید نفت در جایگاه چهارم جهانی است و در حوزه گاز رتبه دوم را پس از روسیه در اختیار دارد. گاز در کشورهایی مانند چین و ایالات متحده در صنعت حرف نخست را میزند.
بسیاری از تحلیلگران گاز طبیعی را منبع پاک تری برای انرژی میدانند. بازار گاز طبیعی و تجارت در این حوزه با نفت و یا دیگر منابع کاملا متفاوت است. برای انتقال گاز طبیعی باید به خطوط انتقال گاز گران قیمت تن داد. این بدان معنا است که زمانی که دو کشور و یا چند کشور لوله کشی برای انتقال گاز طبیعی را به پایان میرسانند این اتحاد و توافق میان آنها تقریبا غیرقابل گسستن است.
در شرایطی که به عنوان نمونه اروپاییها از دست روسها و خرده فرمایشهای آنها ناراحت شوند، نمیتوانند لولههای نصب شده را برداشته و آنها را در مکانی مانند شمال افریقا مستقر کنند. انتقال گاز در حقیقت صادراتی بسیار هیجانی برای دارندگان این منبع طبیعی است. دقیقا به دلیل همین مصلحتهای مالی است که ایران در چند ماه گذشته با هفت کشور همسایه به غیر از افغانستان قرارداد انتقال گاز را منعقد کرده است. ایران امیدوار است که بتواند در آینده ای نه چندان دور تبدیل به قلب انتقال گاز در آسیای میانه شود و البته مطمئن شود که اروپا و کشورهای جنوب آسیا تا چند دهه دیگر به این کشور معتاد هستند.
در ماه ژوئن سال 2010 میلادی بود که ایران و پاکستان قرارداد ساخت خط لوله گازی را امضا کردند. هر دو این کشورها امیدوار هستند که بتوانند این خطوط گازی را به هند و چین هم منتقل کنند. اگر این مساله محقق شود بی شک ایران شاهکلید اقتصادی و نبض انرژی منطقه را در دست خواهد گرفت.
چین، هند و پاکستان با ورود به قرار داد گازی با ایران در حقیقت اتحاد و ائتلافی اقتصادی و چند ساله را با تهران تضمین خواهند کرد. اگر دهلی نو خطوط گازی ایران و پاکستان را به خاک خود راه ندهد، ایران مسیر کوتاهتر دیگری هم در اختیار دارد که همان عمان است. در سال 2008 میلادی، ایران و عمان قرارداد همکاری گسترده ای با هم امضا کردند.
همزمان هند و عمان هم قراردادی امضا کردند که بر اساس آن خطوط انتقال آبی در اعماق میان دو کشور کشیده خواهد شد که گاز خلیج فارس را به هند میرساند. در شرایطی که این قراردادها بی چند و چون پیش رود، ایران بیشترین سهم را از معادلات گازی نه تنها در منطقه که در مقیاس بین المللی از آن خود میکند.
ایران در این وادی از بازار انرژی اروپا هم غافل نشده است. تهران تمام تلاش خود را به کار گرفته تا جای مسکو را در مواجهه با اروپاییها هم بگیرد. روسیه در حال حاضر اصلی ترین انتقال دهنده گاز به اروپا است. اروپاییها به خوبی میدانند که روسیه میتواند در آینده ای نه چندان دور دست آنها را در حنا بگذارد.
5 سال پیش بود که رابطه میان اوکراین و روسیه شکراب شد و در نتیجه آن روسها با کرشمه پردازیهای خود دست مجارستان و لهستان را در حنا گذاشتند. برای ایران اندک اهمیتی ندارد که کدام کشور پروژه ای در حد و اندازه نوباکو را به نام خود سند میزند بلکه آنچه برای تهران حائز اهمیت است این است که گاز طبیعی ایران نیز در این خطوط جریان پیدا کند. برای قرار گرفتن در این مسیر، ایران باید با کشورهای همسایه مانند آذربایجان، سوریه، ترکیه و ترکمنستان وارد تعامل شود.
قراردادهایی از این دست هستند که میتوانند نقشه ژئوپالیتیک انرژی در آینده جهان را با منافع ایران هم مسیر کنند. این ایران است که در حال تبدیل شدن به قدرتی در حوزه انرژی است و نه ایالات متحده و یا متحدانش در منطقه. واشنگتن با بی درایتی در زمان باراک اوباما هم همان سه پایه نقاشی را برای ایرانیها نگاه داشته است.
کاخ سفید مدتهاست که نگران دوستان اروپایی خود و منابع تامین انرژی آنها است. اروپا برای جبران ناز و کرشمه پردازیهای روسیه به شریکی دیگر و یا جایگزینی بهتر نیازمند است. شاید آمریکاییها با خود خیال میکنند که تهران میتواند بهترین گزینه باشد.
ایالات متحده برای جبران اشتباه در این دو سال و نیم گذشته، باید به راه اندازی خطوط ترکمنستان، افغانستان، پاکستان با هند موسوم به TAPI کمک کند. البته برقراری این خطوط گازی با مشکلات و چالشهای بسیاری روبه رو است چرا که افغانستان از کمترین ضریب امنیتی برخوردار است. امریکا میتواند در دوستی استراتژیک با روسیه، به شکل گیری هرچه سریعتر این خطوط گازی چهارجانبه کمک کند. این حرکت میتواند ایران را تحت الشعاع قرار دهد.
نظر شما :