آزمون در میانه راه؛ اوباما و امریکا در سال 1389
سال 1389 به اتمام رسید و بر اساس سنتهای حسنه تحلیلی، آنچه که در سال 89 گذشت، مورد نقد و بررسی قرار میگیرد و فراز و فرودها مورد توجه، بازبینی و دقت واقع میشوند. هرچند که انتخاب زمان ابتدا و انتهای سال شمسی ممکن است با تحولات امریکا به لحاظ وقایع سیاسی هماهنگی کامل نداشته باشد، اما این پرسشی طبیعی، مشروع و در خور دقت است که تحولات امریکا در سال 1389 را چگونه میتوان ارزیابی کرد.
در پاسخ به این سوال دو روش وجود دارد؛ روش اول شمارش وقایع و احصای تحولات و ذکر وقایع که سیاهه ای طولانی، مفصل و پر مساله در حوزه داخلی و خارجی امریکا فراهم میآورد. اما شیوه دوم نگاهی مفهومی، کلان و تحلیلی برای درک مجموعه تحولات و رخدادهاست. با نگاه دوم میتوان امریکای اوباما در سال 1389 را میتوان آزمون پایان نیافته در میانه راه دور اول ریاست جمهوری اوباما قلمداد کرد که در این آزمون نمره اوباما چندان درخشان نیست.
برای درک بهتر مطلب ابتدا به ارزیابی و آزمون شخصی از عملکرد اوباما، سپس به جامعه امریکا و تحولات داخلی آن و سرانجام به وضعیت بین المللی امریکا در سال 1389 میپردازیم. البته در همه این موارد به این دلیل که اوباما در میانه راه دور اول قرار گرفته و فرصت کافی برای ارزیابی او وجود داشته است، میتوان در این سنجش و ارزیابی او را متوسط، میانه و در مواردی پایینتر از میانه قلمداد کرد.
ارزیابی شخصیت و عملکرد فردی اوباما
در سالی که گذشت اوباما نسبت به ایدهها و دیدگاههایی که در ابتدای کار مطرح کرده بود، فاصله بیشتری را از خود نشان داد که آخرین آنها تصمیم او برای محاکمه افرادی است که در گوانتانامو زندانی هستند که این کاملا بر خلاف شعارهای اولیه اوباما بود اما نمادی از عملکرد او در باقی حوزهها است. در مجموع عملکرد اوباما نشان داد که به لحاظ شخصیتی ظرفیت غلبه بر همکاران و سیستم بوروکراسی را ندارد؛ تصمیمات را به کندی میگیرد و در تصمیمات نوآوری و درخشش شگفت انگیزی ندارد. به یک تعبیر شخصیت اوباما، شخصیتی مسلط بر بوروکراسی در سال 1389 نبود، بلکه بوروکراسی آن را مسیر و جهت داد.
موارد و موضوعات گوناگونی وجود دارد که صحت این گزاره را نشان میدهد. آخرین موردی که میتواند این مسئله را تایید کند و شاید مهمترین این موارد که میتوان گفت بزرگترین آزمون تصمیمگیری دوران دو ساله گذشته اوباما بود، تحولات خاورمیانه عربی و خیزشها و انقلابهای مردمی است. در همه این تحولات اوباما با فراز و نشیب، بهت زدگی، تغییر موضع و دگرگونی در مسیر تصمیمگیری مواجه بود.
در بحران مصر، دولت اوباما در یک روز سه بار تغییر موضع داد و در سایر موارد هم نتوانست غلبه خود را در تصمیمگیری نشان دهد. این در حالی است که انتظار بیشتری از اوباما میرفت و تحلیلگران انتظار بیشتری از او در کل دوران ریاست جمهوری او داشتند. با توجه به شعارها و منشی که اوباما در انتخابات به وسیله آنها پیروز شد، عملکرد او در سال گذشته نشان داد که شخصیتی میانه در میان این بحرانهاست.
باید اضافه کرد که تنها شخصیت و منش اوباما نیست که در این مسئله تاثیرگذار است، بلکه نگرشها او هم در این عملکرد موثر بوده است. اوباما از نظر نگرشی در سال گذشته نشان داد که در عرصه سیاست داخلی امریکا یک لیبرال به تمام معنا است، در مواردی از جمله مسائل مربوط به ازدواج همجنس بازان بیش از حد معمول جامعه امریکا گرایشهای لیبرالیستی از خود نشان داد و در عین حال نتوانست شکافهایی که در جامعه امریکا وجود دارد، آن طور که قول داده بود آبراهام لینکلن وار حل کند.
نباید فراموش کرد که در مراحل انتخاباتی و سال اول اوباما بر تقلید و پیروی از آبراهام لینکلن تکیه داشت. آبراهام لینکلن شخصیتی در تاریخ امریکا است که زمانی که مجموعه ایالات متحده در حال فروپاشی جدی و ساختاری بوده است، توانست با مهارتهای فردی مجموعه را به صورت به هم پیوسته نگه دارد و شکافها را پر کند. اما به نظر میرسد که اوباما حداقل در دو سال گذشته نتوانسته شکافها را پر کند، بلکه شکافهایی را هم دامن زده است.
جامعه امریکا
سیاستهای اوباما در سال 1389 را باید در ادامه سیاستهای او در سال 1388 ارزیابی کرد. در مجموع ریاست جمهوری او با دو جراحی بزرگ در داخل امریکا پیوند خورده است. جراحی اول بلافاصله بعد از رسیدن به ریاست جمهوری و مواجهه با بحران بزرگ مالی است که اوباما سیاست جراحی اداری اقتصادی را دنبال کرد و با تزریق رقمی نزدیک به هشتصد میلیارد دلار نقش دولت در اقتصاد را برجسته کرد و بحران را مدیریت کرد. اما باید در نظر گرفت که نقش بیش از حد دولت در اقتصاد در امریکا با توجه به فرهنگ و ساختار اداری و جامعه دقیقا یک جراحی بزرگ است. جراحیای که هنوز نتوانسته است از زخمهای ناشی از این عملیات التیام یابد.
اوباما بلافاصله جراحی دومی را دنبال کرد و آن جراجی مربوط به بیمه درمانی بود که به تصویب رساند و آن هم نقش دولت را در خدمات درمانی بالا میبرد و در مجموع این دو جراحی که شاید بتوان گفت به صورت ناقص هم انجام شد، هنوز در جامعه و سیاست امریکا خونریزی میدهد و برآمدن شکافهای نژادی و سیاسی که متجلی در جنبش معروف به تی پارتی است، نشانه ای از اثر این جراحیها است. شکست بسیار تاریخی و مهم در انتخابات میاندوره ای مجلسین امریکا یعنی مجلس نمایندگان و مجلس سنا، و همین طور از دست دادن چند فرمانداری ایالاتی توسط دموکراتها بیتردید در ارتباط با خونریزیهای سیاسی ناشی از جراحیهای ذکر شده است که در مجموع بخشی از جامعه امریکا را نسبت به اوباما و سیاستهای او نه تنها حساس، بلکه زده کرد و در این زدگی آرا قابل ملاحظه ای که بعضا به طور سنتی به دموکراتها داده میشد به سمت جمهوری خواهان رفت.
در سال 89 یکی از مهمترین نمودهای این شکاف اجتماعی مشخص شد و در نتیجه در ادامه راه اوباما با مشکلات زیادی روبهرو شده و خواهد شد و چاره ای جز کنار آمدن با جمهوری خواهان ندارد.
چالشهای هژمون
در سال 1389 در پی چارچوب مفهومی روشن شده اوباما، دولت او برای مدیریت امور بین المللی و اعمال هژمونی امریکا، که بر اساس دو مفهوم قدرت و همکاری شکل گرفته است، حرکت کرد. به این معنی که از یک طرف سعی کرد پایههای قدرت نظامی امریکا را افزایش دهد و از طرف دیگر بر همکاری و چندجانبه گرایی تاکید کرد.
در فروردین سال 1389 کنفرانس مهمی را با نام کنفرانس امنیت مواد هسته با شرکت بیش از چهل مسئول کشورهای مختلف در واشنگتن راه اندازی کرد و بر همین منوال در چندین اجلاس چند جانبه بین المللی شخصا شرکت کرد. از مشارکت فعال در نشست سران گروه بیست، تا شرکت در اجلاس سران آپک (اتحادیه همکاری اقیانوس آرام) و همین طور اجلاس سران ناتو در نوامبر، اجلاس سران اتحادیه اروپا و ناتو و اجلاس سران ناتو و روسیه، نشانههایی از پیگیری چندجانبه گرایی توسط اوباما است. شرکت خانم کلینتون هم در نشست شورای حقوق بشر هم در همین چارچوب قابل بررسی و توجه است.
اما در عین حال سیاستهای امریکا مبتنی بر قدرت و همکاری نتوانست به هژمونی همه جانبه امریکا جامه عمل بپوشاند. امریکا با چالشهای عمده ای در اعمال هژمونی روبه رو شده است. از چالش با چین و مذاکرات تجاری و روابط اقتصادی، مخصوصا مسئله ارزش پول چین گرفته تا مسائل مربوط به خاورمیانه عربی و همین طور مسئله هستهای ایران و مذاکرات صلح خاورمیانه، در همه این موارد امریکا با چالشهای عمده ای روبهرو بود و فی الواقع شیوه مبتنی بر همکاری اوباما هرچند که به ترمیم بخشی از چهره امریکا اندکی کمک کرد، اما در مجموع امریکا نتوانست به اهداف خود در رهبری جهان که ایده آل اصلی اوباما بود، جامه عمل بپوشاند و علیرغم برخی موفقیتهای نسبی در قضبه عراق، در قضیه افغانستان هم چنان با چالشهای جدی روبهرو است و فراتر از افغانستان مسئله پاکستان و منطقه آسیای غربی از مناطق چالش برانگیز برای سیاست خارجی امریکا است. در مجموع کارنامه اوباما در سیاست خارجی نیز کارنامه میانه ای است.
از آن چه که گفته شد میتوان دریافت که اوبامای سال 89 نسبت به اوباما سال 88 با افول داخلی و افول بین المللی خاصی مواجه شد. چندان محتمل نیست که در دو سال آینده به درخششهای شگفت انگیزی دسترسی پیدا کند اما در سیاست دو سال وقت زیادی است و اکنون نمیتوان با قطعیت درباره کارنامه او قضاوت کرد ولی بیتردید میتوان گفت اگر سال 1389 را مبنا قرار دهیم، انتخاب مجدد اوباما برای دور دوم با چالشهای جدی روبهرو است. هرچند که فرصت قابل ملاحظه ای هم در انتظار اوست.
نظر شما :