ايران نيازمند «سياست فعال» در روابط خارجى است

۲۲ آبان ۱۳۸۹ | ۱۵:۲۴ کد : ۱۱۵۸۴ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: سیدعلی محمودی
يادداشتى از دکتر سيد على محمودی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی ایران برای دیپلماسی ایرانی.
ايران نيازمند «سياست فعال» در روابط خارجى است
بعد از انتخابات ميان دوره‌اى کنگره امريکا و شکست دموکرات‌ها در اين انتخابات، نتايج اين انتخابات به انحاى مختلفى از سوى تحليل‌گران مورد بررسى قرار گرفته است. دکتر سيد علی محمودی، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر مسائل سیاست خارجی ایران، در نوشتاری براى «ديپلماسى ايرانى» به تحلیل این انتخابات و تاثیرات آن بر ایران و راهکارهای ایران برای مواجهه درست با این اتفاق را مورد بررسى قرار داده است.
يادداشتى از دکتر سيد على محمودی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی ایران برای دیپلماسی ایرانی.
1) انتخابات ميان دوره­اى کنگره ايالات متحده آمريکا با ناکامى حزب دموکرات و باراک اوباما، رئيس جمهورى اين کشور و با پيروزى چشمگير حزب جمهورى خواه به پایان رسيد. به نظر مي­رسد از اين پس، سياست دموکرات‌ها در بعد داخلى، تلاش بيشتر در سروسامان دادن به مشکلات اقتصادى آمريکا خواهد بود. اما در بعد بين­المللى، اوباما که سياست «مدارا و نرمش» را- پس از سپرى شدن حدود شش ماه از آغاز دوره رياست جمهورى- به تدريج کنار نهاده و به ويژه در مورد جمهورى اسلامى ايران سخت­گير شده است، مجبور است زير فشار جمهورى خواهان و جنبش «تى پارتى»، برشدت اين سخت­گيرى ها بيفزايد.
مي­دانيم که جمهورى خواهانِ افراطى از آغاز کار اوباما، فشارهاى فراوانى به او وارد کردند تا سياست­‌هاى خود را به سمت وسوى مواضع آنان نزديک سازد. ناکامى اوباما و دموکرات­ها در مورد مسائل عراق، افغانستان و برنامه هسته­اى جمهورى اسلامى، کار را براو سخت کرد و به ناگزير از مواضع نخستين خويش تا حد زيادى عدول نمود. اکنون جنبش «تى پارتى» مزيد برعلت شده و برپايه موضع‌گيرى هاى خود - که کفه جمهورى خواهان را سنگين تر کرده- دمکرات ها و شخص اوباما را زير آتش خود گرفته است.
2) ممکن است گفته شود که ناکامى حزب حاکم در انتخابات ميان دوره­اى در آمريکا امر تازه­اى نيست و در گذشته نيز سابقه داشته است. اين گفته واقعيت دارد، اما وضع کنونى آمريکا در ابعاد داخلى و خارجى قابل مقايسه با دوره­هاى رياست جمهورى درگذشته مانند دوران رونالد ريگان و بيل کلينتون نيست.
اکنون آمريکا در سطح داخلى با دشواريهاى اقتصادى به ويژه معضل بيکارى روبه‌رو است. در سطح بين المللى ,از سویی درگير وضعيت جنگى در افغانستان و عراق است؛ از سوى ديگر، با مسأله هسته­اى جمهورى اسلامى به عنوان کاری ناتمام مواجه است، افزودن به اين ها، استقبال و شور و شعف تاريخى هنگام به قدرت رسيدن رئيس جمهوری سياه پوست، مسلمان تبار و جوان در آمريکا و ساير نقاط جهان، توقعات از نقش او در سامان دادن به اوضاع داخلى و بين المللى را به شدت بالا برد. بد اقبالى ديگر اوباما، اعطاى زودهنگام و ناشيانه جايزه صلح نوبل به او بود که از قضا چون«سرکنگبین، صفرا فزود» و اوباما را به مثابه مردى بسيار توانمند، ‌داراى اقتدار و با کفايتى مثال زدنى معرفى نمود. خيلى از سياست پيشگان و مردم آمريکا- دست کم به طور موقت- از ياد بردند که اوباما وارث سياست هاى ايدئولوژيک، افراطى و نسنجيده حزب جمهورى خواه و به ويژه جرج دبليو بوش رئيس جمهورى پيشين است که با راديکال کردن فضاى جهانى و تندروى در منطقه خاورميانه، عرصه داخلى و خارجى آمريکا را با آسيب­هاى جدى روبرو کرده است. اوباما مجبور بوده و هست که ويراني­هاى نومحافظه کاران را به تدريج بازسازى و نوسازى کند، و اين کارى به غايت دشوار، پيچيده و نيازمند زمانی دراز است.
3) اگر چه سياست­هاى راهبردى آمريکا با تغيير در ترکيب اعضاى کنگره و حتى تغيير رئيسان جمهورى عوض نمي­شود، اما از هم اکنون مي­توان افق سياست هاى متفاوت آمريکا پس از انتخابات ميان دوره­اى کنگره را مشاهده نمود. فضاى سياست خارجى آمريکا در حال تغيير است. اين فضا در حال سخت­تر شدن و سنگين‌تر شدن است. نخستين نشانه‌ها در سپهر سياست خارجى آمريکا در برابر ايران درحال ظاهر شدن است. هنوز چند روز از انتخابات نگذشته، مواضع ليندسى گراهام سناتور پر نفوذ جمهورى خواه، دقت نظر هر ناظر سياسى را برمي­انگيزد. او به اوباما مى گويد که حمله نظامى براى متوقف کردن برنامه هسته‌اى ايران بايد از ضربه‌هاى محدود فراتر برود و به حمله‌هاى کوبندة نيروى هوايى و دريايى گسترش يابد. او حتى واکنش جمهورى اسلامى ايران را در محاسبات خود جاى داده و از هرج و مرج بعدى آن نيز سخن گفته که مي­بايد آمريکا براى آن برنامه­ريزى کند. به نظرگراهام، فرصت­هاى تحريم اقتصادى ايران از ميان نرفته، اما اين تحريم­ها فلج کننده نبوده است. او از اوباما خواسته است مواضع تندترى در برابر جمهورى اسلامى اتخاذ کند و بر اين نکته تأکيد گذارده که در اين صورت، جمهورى خواهان پشتيبان او خواهند بود.
در کنار جمهورى خواهان، مواضع سارا پيلن نامزد پيشين معاون رياست جمهورى آمريکا - که اکنون به پاسخگويى غير رسمى طرفداران تى پارتى تبديل شده، تأمل برانگيز است. مي­دانيم که ميليون­ها هوادار جنبش تى پارتى، بازگشت به ارزش­هاى مذهبى و سنتى را ترويج مي­کند. خانم پيلين با بهره‌گيرى از ادبيات مذهبى گفته است که اتمى شدن ايران مي­تواند به جنگ ميان خيروشر و يا چنان که در کتاب مقدس آمده است، به «آرماگدون» يا جنگ آخرالزمان بيانجامد. در کنار اين موضع‌گيرى‌ها، اسرائيل از زبان مقامات بلندپايه اين کشور به طور مداوم برآتش منازعه برسر برنامه هسته‌اى جمهورى اسلامى ايران نفت مى‌ريزد تا بدين سان ايالات متحده بيش از پيش به درگيرى با ايران ژرفاى بيشترى ببخشد.
البته نبايد از نظر دور داشت که گرچه نظاميان آمريکا منویات سياستمداران اين کشور را در جنگ‌هاى دفاعى و تهاجمى به اجرا درمی آوردند، اما با استفاده از آزادى بيان و از سر مصلحت انديشى، همواره به کاخ سفيد و کنگره زنهار مي­‌دهند که يورش نظامى به ايران با در نظرگرفتن حضور و درگيرى آمريکا در افغانستان و عراق، مى‌تواند پيامدهاى منفى وغير قابل پيش‌بينى به همراه داشته باشد. نظاميان آمريکا، فرمانبردار سياستمداران خود هستند، اما در چارچوب مسئوليت‌هايى که به دوش دارند، به هنگام ضرورت در هشدار دادن به آنان درنگ نمي­کنند.
4) پى‌آمدهاى پيروزى خيره کننده جمهورى خواهان در انتخابات اخير در عرصه سياست خارجى ايالات متحده، بسيار جدى و مهم است. تا آنجا که به جمهورى اسلامى ايران مربوط مي­شود، تأثيرگذارى مواضع کنگره آمريکا، شامل مجلس نمايندگان و مجلس سنا بر دولت آمريکا، امرى قطعى است. سياست‌گذارى‌هاى جديد کنگره، از اين پس اوباما را راه خواهد برد، بيش از آنکه اوباما، خود، راه ميانه و محتاطانه خويش را بپيمايد.
برآيند اين وضع جديد، تشديد فشارها بر جمهورى اسلامى ايران خواهد بود. اين فشارها در ابعاد اقتصادى، بانکى، حمل و نقل و مانند اينها از راه‌هاى يکجانبه، چندجانبه (با همراهى اتحاديه اروپايى، روسيه و ژاپن) و بين‌المللى (درچارچوب شوراى امنيت ملل متحد) گسترش و ژرفا خواهد يافت. افزودن بر اينها، ممکن است شمار بيشترى از مقامات جمهورى اسلاى ايران به عنوان ناقضان حقوق بشر معرفى شوند و فشار برکشور در اين زمينه نيز ادامه يابد.
آمريکا و متحدان آن در پى تشديد تحريم‌ها و فشارها برجمهورى اسلامى ايران تا حدى هستند که مقامات ايران را به تعديل سياست‌هايش در موضوع برنامه هسته‌اى، مسأله فلسطين و حقوق بشر وادار سازد. براين اساس، گرچه ارزيابى مقامات آمريکايى آن است که تحريم‌هاى فزاينده اخير بر اوضاع اقتصادى و سياسى- اجتماعى ايران تأثيرگذارده، اما اين تأثيرگذارى به درجه‌اى نرسيده که جمهورى اسلامى را وادار به عقب‌نشينى کند. واقعيت اين است که کارزار جمهورى اسلامى و غرب در حال نزديک شدن به وضعيتى است که من از آن به تقابل استراتژيک تمام عيار نام مى ‌برم. از سويى محدوديت حداکثرى برنامه هسته اى ايران براى غرب موضوعى استراتژيک و غيرقابل عدول است. از سوى ديگر، گسترش حداکثرى برنامه هسته‌اى براى جمهورى اسلامى ايران موضوعى استراتژيک و توقف ناپذیر است. حاصل این تقابل استراتژیک، کشاکش، فشارو فرسایش فزاینده و در نهايت، درگيرى نظامى است.
اکنون جمهورى اسلامى ايران بر پايه بند 41 منشور ملل متحد، در شرايط تحريم و محاصره اقتصادى شوراى امنيت ملل متحد به سر مي­برد. به نظر مي­رسد هنوز مرحله تحريم‌ها کامل نشده و ظرفيت‌هاى آن به آخر نرسيده است. از اين رو، مى‌توان انتظار گسترش تحريم‌هاى بيشترى را در چارچوب قطعنامه‌هاى تازه داشت، در حالى که آمريکا، اروپا و بخشى از آسيا به صورت چند جانبه مواردى را به فهرست تحريم‌هاى جديد عليه ايران بيافزايند. اگر اين محاسبه درست باشد، حمله نظامى وفق بند 42 منشور ملل متحد به ايران، در اوضاع و احوال کنونى نابه‌جا و ناممکن است. به نظر نمى‌رسد در شرايط کنونى، آمريکا يا اسرائيل خارج از تصميم گیری شوراى امنيت، ايران را هدف يورش نظامى قرار دهند. آمريکا درگير مسائل داخلى خود و گرفتار حضور نظامى در افغانستان و عراق است. افزودن بر اينها، جامعه بين‌المللى و افکار عمومى مردم آمريکا، هنوز در مورد ورود به مرحلة نظامى عليه ايران به اجماع نرسيده‌اند، اگر چه اين اجماع به تدريج در آمريکا و اروپا درحال کامل شدن است.
در اين فضای غبارآلود که نتايج انتخابات ميان دوره‌اى آمريکا ابرهاى سياهى را به آسمان سياسى- امنيتى ايران نزديک مى‌کند، دست افشانى و شادخوارى افراطيون جناح راست در ايران از«شکست اوباما» و «پيروزى جمهورى اسلامى» نشان از بى‌اطلاعى، ساده انگارى و خوش خيالى آنان دارد. اين هموطنان محترم را بايد به خواندن و خواندن و انديشيدن و انديشيدن دعوت کرد. در اين صورت، به جاى پاى کوبى و دست افشانى، به تأمل خواهند پرداخت که در گذشته از نظر سياسى، اقتصادى، امنيتى و اجتماعى در چه وضع و حالى به سر مي­برديم و اکنون در چه موقعيتى قرار گرفته‌ايم. سياست خارجى آمريکا پيش از انتخابات ميان دوره‌اى در چه مدارى قرار داشت و حالا پس از «شکست اوباما» به کدام سو مي­رود و چه پى‌آمدهايى براى ايران خواهد داشت.
اگر افرادى از دست‌اندرکاران سياست خارجى و دستگاه ديپلماسى جمهورى اسلامى اين کلمات را مي­خوانند، مي­توانند در برابر چالش‌هاى رود در روى جمهورى اسلامى، يکى از دو سياست زير را اتخاذ کنند. البته آنان بايد پى‌آمدهاى هريک از اين دو سياست را بپذيرند و در برابر تصميم‌ها و اقدامات خويش، در برابر ملت ايران پاسخگو باشند:
سياست منفعلانه در روابط خارجى
سياست منفعلانه عبارت است از گريز از واقعيت و خردورزی، مشاهده نکردن ابعاد گوناگون مسائل، ساده سازی و تقليل موضوع‌های پيچيده و بغرنج، رجزخوانى، شعارگرايى و ماجراجويى، گسترش دايره انزوا درعرصة بين المللى و نسيان در مشاهده جدول شاخص های توسعه ای ایران و تغییرات منفی آن به ویژه طی پنج سال اخیر.
سياست فعال در روابط خارجى
سياست فعال عبارت است از گريز از خيال پردازى، پذيرش واقعيت، فرود آمدن از فضا و گام برداشتن بر روى زمين سخت، « دلیری در به کار بستن فهم خویش»0 ( کانت )، عرق ريختن در فهم ابعاد گوناگون مسائل، شناخت امکانات و محدوديت‌ها، انديشيدن و سپس به قاعده و اندازه سخن گفتن، حد و اندازه خود را در خانواده جهانى شناختن و نگهداشتن، گسترش دايره روابط در جامعه بين المللى، فرا رفتن از حلقة‌دوستان انگشت شمار و کوچک ( ونزوئلا، بوليوى، جزاير کومور و...) و پشت سرنهادن دوره انزوا و تنهايى ، و سرانجام جدول شاخص هاى توسعه‌اى ايران را به عنوان ملاک عينى ، علمى و مشترک داوری در باره اوضاع سياسى، اقتصادى، امنيتى و اجتماعى ايران مورد توجه قرار دادن.
توصيه متواضعانه من اين است که تا دير نشده از موضع‌گيرى منفعلانه کنونى دست بشوئيم و با پذيرش دشوارى هاى «فرزند زمان خويشتن» بودن، عزم خود را در پيمودن سربالايى نفس گير سياست فعال در عرصه روابط خارجى جزم کنيم. تحقق اين سخن امام على(ع) که «فرزند زمان خويشتن باش» کار سختى است، اما قطعاً ناممکن نيست؛ زيرا در گرو  افزایش دانش، ارتقاء عقلانیت و بهره‌گيرى از تجربه‌هاى بشرى و آزادى در انديشيدن، گفت‌وگو، تصميم سازى و تصميم‌گيرى روشمند است. با باور من، تا تغییر سياست خارجى و ديپلماسى جمهورى اسلامى ايران از سياست منفعلانه به سياست فعال صورت نپذیرد، ارائه پيشنهادهاى موردى در موضوع‌ها و چالش‌هاى روياروى کشور بى‌حاصل خواهد بود و راه به جايى نخواهد برد. فقط با کار و تلاش و ابتکار در سپهر سياست فعال و پشت سرنهادن سياست منفعلانه است که مي­توان به راه حلى واقعى در مورد برنامه هسته‌اى ايران، کاستن از دايره تحريم‌ها و تهديدها، بالا بردن ضريب امنيت ملى و منافع ملى و ارتقاء تدريجى شاخص‌هاى توسعه‌اى ايران رسيد.
سیدعلی محمودی

نویسنده خبر


نظر شما :