تکرار تاريخ در افغانستان
طى روزهاى اخير، اخبارى مبنى بر شروع مذاکرات ميان دولت افغانستان و گروههاى افراطگرا به ويژه طالبان براى بررسى چگونگى ورود طالبان در مذاکرات با شوراى عالى صلح منتشر شده است. با توجه به شدت گرفتن عملياتهاى تروريستى طالبان در روزهاى اخير و همزمان با برگزارى اولين جلسه شوراى عالى صلح ترديدهاى جدى درباره اين مذاکرات مطرح شده است. محمد ابراهيم طاهريان، سفير سابق ايران در افغانستان اين مسئله را براى خوانندگان ديپلماسى ايرانى تشريح کرده است.
به نظر مىرسد چيزى که در کابل تحت عنوان شوراى عالى صلح در حال وقوع است، در حقيقت تکرار وقايع دهه 80 افغانستان است. در آن زمان هم حکومتى که در جنگ با مجاهدين بود براى گفتوگو با مجاهدين وقت اصرار داشت و با اين که مورد حمايت مسکو بود هيچ وقت به نتيجه مشخصى نرسيد. به نظر مىرسد وقايع امروز افغانستان به نوعى تکرار تاريخ است.
آنچه که تاکنون از اخبار برآمده اين است که شوراى عالى صلح که مرکب از 68 نفر از چهرههاى بعضا معروف رهبران جهادى است، به اين دليل از طرف دولت تشکيل شده است که بتواند موضوع مذاکره با جريان افراط يا طالبان را جلو ببرد. ولى به نظر مىرسد علىرغم همه خبرهايى که از قول شوراى عالى صلح، يا منابع دولتى يا اخبار مربوط به برخى از مراجع غربى درباره برگزارى مذاکرات يا سطح اين گفتوگو و ... منتشر شده است، تا الان هيچ مرجعى از سوى جريان افراط يا طالبان وقوع چنين اتفاقى را تاييد نکرده است. جريان افراط و طالبان هر زمان که لازم ديده و خواسته بيانيه صادر کرده و مواضع خود را اعلام کرده است. مثل بيانيهاى که از سوى رهبرى جربان افراط به مناسبت عيد فطر صادر شد.
پس به نظر مىرسد که يا اين اخبارى که مطرح مىشود موثق نيست يا از منابع غير رسمى است چرا که هيچ واکنش قابل اعتنايى از يک طرف شاهد نبودهايم. لذا اين تصور پيش مىآيد که شوراى عالى صلح خواهان گفتوگو و مذاکره با چه کس يا کسانى است؟ مذاکره با مرجعى که تا به حال هيچ جوابى به اين اصرارها نداده يا اين که اين اقدام توجيهى براى افکار عمومى و خصوصا مردم کشورهاى غربى است؟
از طرفى کشورهاى غربى به دليل مجموعه مشکلاتى که در افغانستان دارند تصور مىکنند که چنين راهکارهايى مىتواند مشکلاتشان را تخفيف دهد ولى مىبينيم که در چنين شرايطى که شوراى عالى صلح اولين جلسه خود را برگزار کرده است، تقريبا همزمان با اين اتفاق، يک حادثه تروريستى در تخار براى اولين بار به وقوع مىپيوندد. وقوع اين اتفاق در تخار از جهت جغرافيايى مهم است. با انفجار بمبى که ديروز در طالقان مرکز تخار در محل برگزارى نماز جمعه صورت گرفت، محمد عمر استاندار قندوز به همراه 16 تا 20 نفر کشته شدند.
به نظر مىرسد که به ميزانى که دولتيان در گفتوگو با گروه افراط و طالبان اصرار مىکنند، طرف مقابل انکار مىکند. آيا جواب برگزارى شوراى عالى صلح، انفجار تخار به مرکزيت طالقان و کشته شدن استاندار قندوز است؟ يا مجموعه اتفاقاتى که در آن سوى مرزهاى ديوراند صورت گرفته است. سه يا چهار بار به کاروانهاى ناتو حمله شده است.
به نظر مىرسد در عرصه اطلاع رسانى نوعى بازى با افکار عمومى صورت مىگيرد. بايد خيلى خوشبين بود که به نوع اقداماتى که شوراى عالى صلح در صدد انجام آن است اميد بست.
اين يک بخش موضوع است، بخش ديگر اين است که اصولا مبناى قانونى تشکيل شوراى عالى صلح چيست؟ کارشناسان معتقدند که مجموعه اتفاقات موسى قلعه، اجلاس لندن و اجلاس کابل منجر به تشکيل شوراى عالى صلح شده است که وظيفه دارد اين مذاکرات يک طرفه و يک سويه را جلو ببرد. نظر به اين که افغانستان قانون اساسى، مجلس شوراى ملى يا ولسى جرگه و سنا يا مشرانو جرگه دارد، ايجاد ساز و کار فراقانونى چه معنى دارد؟ آيا بى اعتبار کردن قانون اساسى است؟ دور زدن قانون اساسى است؟ ايجاد راه کارى وراى اينها است؟ اصل تشکيل شوراى عالى صلح از نظر بسيارى از کارشناسان و ناظران بين المللى زير سوال است.
مطلب ديگر اين است که اين اتفاقات و اين راه کارها در جهت اصرار براى گفتوگو و مذاکره با جريان افراط مبتنى بر چه استراتژىاى است؟ آيا هدف واگذارى قدرت است؟ براى واگذارى قدرت که نياز به مذاکره نيست. در جهت تسليم شدن کار در حال انجام است؟ يا اين که مىخواهند جريان افراط و طالبان را در دولت مشارکت دهند؟
چيزى که در رابطه با اين مسئله شنيده شده و گفته شده با توجه به کارکرد جريان افراط اين است که جريان افراط، جريانى تماميتخواه است و براى خود دکترين ويژهاى دارد. اين جريان معتقد به امارت اسلامى است. در اين دکترين قاعدتا جايى براى تعامل با ديگران وجود ندارد. بايد ديگران تسليم اين جريان شوند.
لذا بر اساس اين سه محور به نطر مىرسد که اين اتفاق ( تشکيل شوراى عالى صلح) يک اتفاق شکلى است. قاعدتا افرادى که پيگير مسائل افغانستان هستند به اين موضوع واقفند ولى به هر دليل، بازى با افکار عمومى در افغانستان يا به دليل توجيه ماليات دهندگان غربى اين سازوکارها براى تخفيف وقايع اخير افغانستان طراحى شده است.
افغانستان وارد ده سالگى جنگ شده، به نظر مىرسد مجموع برنامههايى که چه دولت افغانستان پيش گرفته است و چه کشورهاى غربى، به دليل اين که مبتنى بر ساز و کارهاى واقعى در افغانستان نبوده است، به نتيجه نرسيده و لذا به نظر نمىرسد اتفاق فوق العادهاى در حال وقوع در افغانستان باشد.
نظر شما :