20 سال پس از قطعنامه 598
امروز سالگرد روزی است که قطعنامه 598 شورای امنیت ملل متحد از سوی ایران پذیرفته شد. این قطعنامه حدود یکسال قبل یعنی در 20 ژوئیه 1978 به تصویب رسید و درهفتم اوت 1988 آتش بس بین ایران وعراق در شورای امنیت تصویب و اعلام شد.
جمهوری اسلامی ایران با سایر قطعنامه ها و بیانیه های متعددی که ظرف 7 سال قبل از طرف سازمان ملل متحد صادر شده وخواستار آتش بس بودند مخالفت میکرد زیرا که همگی فاقد دو عنصر اساسی یعنی تعیین متجاوز و پرداخت غرامت به قربانی تجاوز بودند.
درقطعنامه 598 عناصر جدیدی وارد کرده بودند که تا حدودی می توانست به نگرانی های ایران پاسخ دهد و پایه ای برای حل وفصل اختلافات ازطریق مذاکره باشد .قطعنامه در بند 6 از دبیرکل درخواست می کرد که با مشورت ایران وعراق، تفویض اختیار به یک هیات بی طرف برای تحقیق درخصوص مسئولیت منازعه را بررسی نماید.
خاویرپرزدکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل بعدها در آخرین روزهای مسئولیت پست دبیرکلی خود طی گزارشی به شورای امنیت با صراحت عراق را مسئول آغاز مخاصمه دانست.
در حقوق بین الملل پرداخت غرامت و جبران خسارت نتیجه طبیعی مسئولیت دولت ها و روی دیگر سکه است. با چنین گزارشی مطالبه غرامت حق مسلم و مکتسبه جمهوری اسلامی ایران است که تاکنون معطل و معوق مانده است و احتمالاً اولویت حفظ روابط حسنه با دولت جدید عراق این امر را همچنان معلق خواهد گذارد.
در بند 7 قطعنامه که قرار بود دبیرکل راههای مناسب برای هدایت جامعه بین المللی برای بازسازی خرابی های جنگ را پس از گزارش هیات کارشناسان برآورد و نحوه بازسازی را به شورای امنیت گزارش نماید .
در اجرای این بند آقای عبدالرحمن فرح بعنوان نماینده دبیرکل به ایران آمد و پس از بازدید از خرابی ها گزارش و ارزیابی خود را به دبیرکل ارائه کرد.
نکته قابل توجه آنکه ماموریت ابی فرح در اجرای بند 7 قطعنامه بود و مطالبه غرامت باید مستقل از گزارش او دنبال میشد. و گزارش فرح صرفاً بازسازی ویرانی های جنگ در دو کشور را از طریق کمکهای بین المللی شامل می شد و به مسئولیت آغاز جنگ و مخاصمه ربطی نداشت.
این گزارش به دبیرکل و شورای امنیت ارائه شد ولی پی گیری نشد. شاید یکی از علل آن این بود که جمهوری اسلامی ایران در جامعه بین المللی تنها بود و کشورهای صنعتی و جهان غرب تمایلی به خروج ایران از انزوا نداشتند و به تبع آن علاقه ای در بازسازی خرابی های جنگ از خود نشان ندادند. ولی بهر تقدیر مساله ای قابل پیگیری بود.
به گمان من حقوق حقه ایران درهر زمان درحال و آینده بویژه درخصوص مطالبه غرامات بصورت جدی پابرجا است.
درشرایط فعلی بند 8 قطعنامه بیش از دو بند دیگر قطعنامه امکان بررسی و پیگیری جامعی ازطرف دستگاه سیاست خارجی ما را داشته باشد. زیرا در زمان تصویب قطعنامه با وجود صدام حسین و حزب بعث درعراق امکان اینکه ترتیبات امنیتی منطقه ای درخلیج فارس بوجود آید و ایران وعراق و شیخ نشین های جنوبی را با یک ابزار حقوقی بین المللی و یا حتی تفاهم سیاسی بگونه ای ملتزم کرد بعید می نمود.
گو اینکه در فضای کنونی سیاسی نیز که سوء تفاهم هائی سیاست دوستانه و تشنج زدائی قبلی را کمی مکدر کرده است و شرایط مساعدی در افق دیده نمی شود ولی با اندک صبر و تدبیری می توان درفرصت مناسب ابرهای بی اعتمادی را که سایه افکنده اند به کناری زده و بند 8 قطعنامه 598 را پایه ای برای ثبات و دوستی وتفاهم پایدار کرد.
نظر شما :