همدلی جنبشها و همسوئی سلطهگران
ديپلماسى ايرانى: در این نکته شکی نیست همه کسانی که اکنون به سرکوب مردم کشور خود میپردازند، خاستگاه مردمی داشته و از میان مردم برخاسته و برای خدمت به مردم، نظام کنونی را بر اساس فکر و نگرش خود ایجاد کرده اند. هیچ کدام آنها یک شبه تغییر موضع نداده و لحن و شیوه خود را عوض نکرده اند. البته برخی از آنها وارث حکومت هستند، با این وجود آنها هم از روز نخستی که به قدرت رسیده اند، ستمگر نبوده اند.
دگردیسی در ایشان و نظامشان با دلیل و برهان انجام گرفته و از این رو خود آنها هم این دگردیسی را خیلی لمس نکرده اند. به همین دلیل آقای قذافی میگوید: من یک مجاهد و یک مبارز هستم و خانه به خانه، وجب به وجب و.. این مملکت را از لوث وجود بیگانگان پاک خواهم کرد. قطعا هیچ کس و از جمله جنبشهائی که اکنون و در پی بیداری پدید آمده اند، دوست ندارند وطنشان توسط بیگانگان ملوث شود!
وقتی آنها به قدرت رسیدند، ابتدا کسانی را به خدمت گرفتند که به آنها اعتماد داشتند و یا مثل آنها میاندیشیدند، طبیعی است که اینها فقط گروهی از مردم بودند. به مرور ایام، این گروه از مردم فاصله گرفتند و چون این فاصله خیلی زیاد نبود تعداد اندکی به نقد نظام حاکم پرداختند که به شدت سرکوب شدند. اکثریت مردم هم خیلی به این سرکوب واکنش نشان ندادند، زیرا هنوز ماهیت گروه حاکم را ضد مردمی ندانسته و از سوی دیگر منافع ایشان به صورت مستقیم به خطر نیفتاده بود! اما با گذشت روزگار این شکاف بیشتر شد، گروهی که در حاکمیت قرار داشتند، برای ماندن و استفاده از منافع این موقعیت، چشم و گوش خود را بستند و به موجودات چابلوس و ضعیف النفسی تبدیل شدند که بقای خود را در گرو بقای حاکم میدانستند و از اینرو همسوئی منافع ایجاب میکرد تا آنان سربازان جان بر کف حاکمیت شوند. از قدیم گفته اند:
کبوتر با کبوتر باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
ویژگیهای این گروه عبارت است از: فکر نکردن و عدم مطالعه، گوش کردن به سخنان مبلغان حکومتی، تمایل به اندوختن ثروت، یارگیری از میان افراد فامیل و کسانی که بتوانند مثل ایشان باشند، درست پنداشتن اقداماتشان با توجه به خاستگاه نخستین خود و..
نظامها وقتی به این صورت شکل و قوام میگیرند، ابزار مورد نیازشان را هم فراهم مینمایند. در سیاست خارجی به سراغ دوستانی میگردند که از جنس خودشان باشند. با این رویکرد نظامهای ستمگر و همسو در عرصه بین الملل ظهور میکنند، البته نباید فراموش کرد که این تغییر و تحولات با گذشت زمان و در طی داد و ستد فراوان پای گرفته است. شاید بتوان ویژگی نظامهای ستمگر همسو – نظامهای توتالیتر و یا دیکتاتوری و یا.. – را این گونه بر شمرد:
- شکل گیری حزب واحد و یا احزاب فرمایشی بی ریشه تابع حاکمیت.
- انتشار روزنامه و یا مجلاتی که بلندگوی حاکمیت باشند. از اینرو با نشریات دگراندیش به شدت مقابله میکنند.
- انتشار کتبی که پایههای ایدئولوژیک حاکمیت را تقویت میکند – البته به زعم خودشان – و سانسور کتب دگراندیشان. لذا در این نظامها انتشار کتاب و در پی آن کتاب خوانی به شدت افت پیدا میکند و موضوع کتب منتشره نیز تکراری و ملال آور میشود.
- در این نظامها بیشتر بخش دولتی فعال است و بخش خصوصی جنبه صوری و فرمایشی دارد و یا اینکه بخش خصوصی هم به دوستان و طرفداران حاکمیت محول میشود.
- در این نظامها از رادیو و تلویزیونهای خصوصی خبری نیست و سرعت اینترنت و ارتباطات جهانی کند و حداقلی است.
- هر گونه مخالفت و انتقادی ممنوع است و منشا آن در بیرون از مرزهای کشور پنداشته میشود.
- طرفداران حکومت عمدتا افرادی هستند با سطح ضعیف فرهنگی، برخوردهای خشن و بی ادبانه که خود را طلبکار مردم پنداشته و اقدامات ناپسند و نابخردانه خود را مجاز میدانند.
- فرار مغزها امری طبیعی است و کسی آنها را وطن پرست به حساب نمیآورد، زیرا به زعم ایشان اگر خائن نبودند باید در کشور خود مانده و خدمت میکردند.
- افراد وابسته به حاکمیت در انجام کارهایشان آزادند و کسی پاسخگوی اعمال ایشان نیست.
اگر چه این حاکمان تمام تلاش خود را برای ایجاد آرامش قبرستانی در کشور به کار میگیرند و برای رسیدن به مقصود گاهی خواب را هم بر خود حرام میدارند، اما چون بر خلاف سنتهای خدا حرکت میکنند، تلاش آنها نتیجه عکس میدهد[1]. زیرا این تلاشها خفقان، سرکوب، غارت اموال مردم و بیدادگری را بیشتر مینماید و همه اینها "پاشنه آشیل" حکومت میشوند. لذا مردم تشنه آزادی بیکار نمینشینند و برای رهائی به جان میزنند. در کتاب فارسی دوران مدرسه شعری بود به نام چشمه و سنگ، سروده ملک الشعرای بهار، این شعر زبان حال مردم دربند نظامهای ستمگر است:
جدا شد یکی چشمه از کوهسار
به ره گشت ناگه به سنگی دچار
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت
کرم کرده راهی ده ای نیکبخت
گران سنگ تیره دل سخت سر
زدش سیلی و گفت دور ای پسر
نجنبیدم از سیل زورآزمای
کهای تو که پیش تو جنبم زجای
نشد چشمه از پاسخ سنگ سرد
به کوشش در استاد و ابرام کرد
بسی کند و کاوید و کوشش نمود
کزان سنگ خارا رهی بر گشود
به کوشش به هر جای خواهی رسید
به هر چیز که خواهی کماهی رسید
برو کارگر باش و امیدوار
که از یاس جز مرگ ناید به بار
البته چند نکته دیگر از ویژگی ستمگران ناگفته باقی ماند: اول اینکه آنان از مطالعه تاریخ غافل هستند و از اینرو به هیچ وجه عبرت نمیگیرند. دیگر اینکه در سرکوب مردم از روشهای مشابه و نخنما استفاده میکنند. زنده یاد شریعتی در یکی از نوشتههایش از "به سر عقل آمدن سرمایه داری" سخن میگوید، به هر حال سرمایه داران به سر عقل آمدند و برای جلوگیری از فروپاشی نظامهایشان چاره اندیشی کردند، اما ستمگران جهان سوم و در حال توسعه همچنان غافل هستند!
با این مقدمه به بررسی همدلی و همنوائی جنبشهای کنونی و همسوئی ستمگران در کشورهائی میپردازیم که اکنون با خیزش توفنده مردمی روبرو شدهاند که بر اساس سنت خدا بساط همه ستمگران را در هم خواهد پیچید.
تونس، مصر، لیبی، بحرین، عربستان، سوریه، یمن، الجزایر، فلسطین، مراکش، عمان، موریتانی، عراق، اردن و.. جالب اینکه سقف خواستههای این مردم در ابتدا محدود و ناچیز بود، اما پاسخ ستمگران با مشت آهنین به مطالبات معقول ایشان باعث شد باد به توفان بدل شود. اگر شعارهای ایشان را به دقت واکاوی کنیم، این خواستهها را به روشنی میبینیم: مبارزه با فساد اداری، بیکاری، فقر، نابرابری، ایجاد نهادهای مردمی مثل سندیکاهای مختلف کاری، آزادی، عدالت، حتی نظام مشروطه سلطنتی به جای نظام سلطنتی. اما ستمگران و تمامیت خواهان در برابر این شعارها که با تظاهرات مسالمت آمیز همراه بود، چه کردند:
آنان را مزدوران اجنبی خواندند که از خارج دستور میگیرند – قذافی مخالفان را متهم کرد که از قرصهای روان گردانی که القاعده در اختیار آنها قرار داده استفاده میکنند و از اینرو مسلسل را با اسباب بازی اشتباه گرفتهاند. تلویزیون لیبی چند نفر از جوانانی را نشان داد که در تظاهرات ضد قذافی دستگیر شده و اعتراف کردند که قرصهای روان گردان استفاده کردهاند. این افراد پس از آزادی در مصاحبه با کانال تلویزیونی الجزیره گفتند که بعد از دستگیری به مدت 48 ساعت بدون آب و غذا در سلول انفرادی بودند و اجازه رفتن به سرویس بهداشتی را هم نداشتند و سپس بعد از ضرب و شتم از ما خواستند تا در مصاحبه تلویزیونی اعتراف کنیم تا آزاد شویم! و علی عبدالله صالح مخالفان خود را قاچاقچیان مواد مخدر نامید.
حکومت اردن اعلام کرد که تظاهر کنندگان از مراکزی در دمشق و قاهره دستور میگیرند. حکومت سوریه تظاهرات در این کشور را فتنه و اغتشاش نامید و بیگانگان را متهم کرد که در ورای این ناآرامیها هستند. سخنگوی حکومت سوریه همچنین گفت: افرادی از درون تظاهرکنندگان به روی نیروهای امنیتی آتش گشودند و این نشان میدهد که آنان سلاح مورد نیاز خود را از بیگانگان میگیرند، در جریان آتش باری پلیس در شهرهای مختلف این کشور تاکنون بیش از 80 نفر کشته شده است.
با این وجود حکومت سوریه برای جلوگیری از گسترش بحران اعلام کرد: بزودی اصلاحات گستردهای در این کشور شروع میشود. آنها همچنین تعداد 260 زندانی سیاسی را آزاد کردند – به قلع و قمع تظاهرات ایشان برخاستند و وقتی که با ادامه اعتراضات روبرو شدند، مزدوران خود را در قالب لباس شخصی و هواداران حکومت ساماندهی کردند تا به ایشان حمله کرده و آنان را سرکوب نمایند. عربها برای این مزدوران، اصطلاح "بلطجی" یا "بلطجیه" را به کار میبرند که به معنای اوباش و جیره خوار و سفله است.
تقریبا این بلطجیها در اکثر کشورها مثل هم عمل میکنند، در حالیکه عکس رهبر و یا رهبران حکومتی را در دست دارند، با سلاح سرد به مردم حمله مینمایند. در مصر بلطجیهای شترسوار، در تونس بلطجیهای موتور سوار، در لیبی بلطجیهای ماشین سوار، در یمن بلطجیهای چماق دار، در بحرین و.. در برخی از این کشورها بعد از سرکوب خونین مردم، تظاهرات مسالمت آمیز دولتی در حمایت از حکومت و برای مشروعیت دادن به سرکوب مردم معترض به راه انداختند. در بحرین از نیروهای عربستانی و اماراتی جهت سرکوب قیام بهره بردند. جالب اینکه همه این ستمگران با این آیه قرآنی آشنا هستند و بارها آن را تلاوت کردهاند: تعاونوا علی البر و التقوی و لاتعاونوا علی الاثم و العدوان. یعنی انسانها باید در کار نیک و تقوی با هم همکاری کنند و در کار گناه و تجاوزکارانه با یکدیگر همکاری ننمایند. این دستور مستقم خداوند است و هر کس آن را نادیده بگیرد، باید تاوان آن را بپردازد. نتیجه این همه تلاش برای سرکوب مردم چه شد؟
به مرور شعارهای صنفی مردم سیاسی شد، سطح مطالبات ایشان بالا رفت، مردم خواستار کنار رفتن ستمگران گردیدند و سرانجام به این باور رسیدند که نظام حاکم باید ساقط و محاکمه بشود. ستمگران چرا نمیفهمند و یا خیلی دیر میفهمند؟ آیا این آیه در مورد ایشان صادق نیست: ختم الله علی قلوبهم و علی ابصارهم غشاوة. قتل عام میکنند، وعدههای طولانی مدت میدهند، یارانه توزیع میکنند، قلمها را میشکنند، روزنامهها را میبندند، خبرنگاران داخلی و خارجی را زندانی و یا اخراج مینمایند، ارتش را که برای دفاع از کشور در مقابل دشمن خارجی است به خیابانها میکشاند و با هواپیما، تانک و سلاح سنگین به مقابله با مردم وامیدارند. زنده یاد شریعتی درست گفتند که سرمایه داران به سر عقل آمدند.
حداقل در غرب و کشورهای اروپائی، مردم کشور خودشان را به این شکل سلاخی نمیکنند، بلکه در کشورهای دیگر دست به کشتار میزنند. اما در جهان سوم "ولی نعمت"های خود را میکشند و آنان را به غل و زنجیر میکشند و انتظار دارند عاقبت به خیر شوند! فاعتبروا یا اولی الابصار.
نظامهای ستمگر و تمامیت خواه به دلیل استفاده از روشهای مغایر با شئون انسانی و اسلامی بر مشکلات خود میافزایند. آنها تلاش میکنند اقدامات خود را از چشم مردم پنهان نگه دارند، غافل از اینکه خداوند سمیع و علیم است و هیچ چیز از چشم او پنهان نیست و در نتیجه اگر کار خوب و یا بدی پنهانی هم انجام شود، از پاداش و کیفر معاف نخواهد شد.
البته آمدن وسایل نوین ارتباطی عرصه را تا اندازهای بر خلافکاران تنگ کرده، زیرا فیلم اقدامات آنها در تلویزیونهای غیر کشور خودشان و یا در محیط مجازی پخش میشود. در یکی از فیلمها بلطجیها (اراذل و اوباش) خانمی را به باد فحش و ناسزا گرفته و تهمتهای ناروائی بر او وارد میکردند و او هم قادر به دفاع از خود نبود، در حالیکه مهاجمان او را تهدید میکردند و او تلاش داشت تا صحنه را ترک نماید. این فیلم به منزله مرگ اخلاقی حکومتی است که اوباش را به خدمت میگیرد.
پیامبر خدا (ص) چهل سال قبل از بعثت تلاش و مجاهدت کرد تا مردم به او صفت امین دادند و این یکی از رموز موفقیت او بود. مردم اخلاقی بودنش را باور کردند و او هم فرمود: بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. اما تمامیت خواهان و ستمگران چه ارزان آبروی خود را میفروشند و نمیدانند که، یخربون بیوتهم بایدیهم و ایدی المومنین. جالب است بدانیم نیروهای امنیتی مصر پس از کناره گیری مبارک، جهت پنهان کردن اقدامات خلافشان برخی از مراکز امنیتی را به آتش کشیدند، تا مبادا آفتاب پیروزی بر روی پرونده سیاه آنان بیفتد!
بشر رو به تکامل است، از اینرو مردم در اقصی نقاط جهان از تجربیات یکدیگر استفاده کرده و با فکر و عمل خود همدیگر را در رسیدن به اهداف بلند انسانی یاری مینمایند و این نیز از سنتهای خداوند است: والعصر، ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. خداوند به عصر و زمان سوگند خورده که انسان – آنانی که سنت خداوند را نادیده میگیرند – در زیان کاری است، مگر کسانیکه ایمان آورده، کار نیکو کرده و یکدیگر را به حق و صبر توصیه کنند.
جنبش اخیر نتیجه بیداری ملتها نسبت به حقوق قانونی و انسانی آنهاست، از اینرو به مرز، رنگ، نژاد و دین خاصی محدود نمیشود و در هر کجا که سرکوب، اختناق، فقر، بیکاری و نابرابری باشد، جنبش به آنجا سرایت میکند و تنها راه واکسینه شدن نسبت به آن، شناخت ماهیت جنبش و تن دادن به خواستههای مشروع ملت است. به نظر میرسد هر حاکمی که به جای اعتراف و به رسمیت شناختن جنبش، بخواهد در برابر آن عرض اندام کند، سقوط خود را جلو خواهد انداخت و اگر حاکمی از عقل استفاده کرده و زود هنگام به خواستههای ملت احترام بگذارد، مردم نیز ناسپاسی نکرده و او را به عنوان همراه جنبش به رسمیت خواهند شناخت.
اما تاریخ نشان داده و ما نیز به عیان میبینیم که ستمگران فقط به بقای خود میاندیشند و در پی فرصت هستند تا بتوانند بار دیگر بر اوضاع مسلط شوند، همان گونه که آل خلیفه کردند! عبدالله صالح رئیس کنونی یمن ابتدا با قاطعیت اعلام کرد تا انتخابات سال 2013 در قدرت باقی خواهد ماند، سپس گفت که فقط با ساز و کارهای دموکراتیک و از طریق صندوقهای رای حاضر به ترک صحنه است. با فشار روز افزون مردم، وی اعلام نمود تا آخر امسال از قدرت کناره گیری میکند و اکنون ادعا دارد که آماده کنار رفتن است، اما هنوز شخص صالحی را برای این کار نیافته و سرانجام شرط کناره گیری خود را در عدم پیگرد قانونی او و خانوادهاش توسط مردم بیان داشت!
معمر قذافی ضد امپریالیست که قرار بود با کتاب سبز آزادی بخشش، خلقهای جهان را نجات دهد و سالها با حمایت از جنبشهای آزادی بخش و حتی تروریستی در جهان به شهرت رسید و همواره اعلام کرده که فاقد مقام دولتی است، لیبی را به خاک و خون کشید و تمام سلاحهای خود را نه در جهت مبارزه با امپریالیسم که برای نابودی مردم خودش به خدمت گرفت!
بشار اسد که با تظاهرات مردم سوریه و قتل بیش از 80 نفر از شهروندانش از خواب غفلت برخاست، اعلام کرد به اصلاحات ریشهای دست خواهد زد، با تعدیل قانون اساسی نظام تک حزبی 50 ساله را به چند حزبی تبدیل میکند. با این وجود وی خبر داد که به فتنه گران و اغتشاش طلبان اجازه نخواهد داد تا با آبروی سوریه که رهبری ضد صهیونیستی در جهان را بر عهده دارد، بازی شود!
کاش رهبران کشورهای اسلامی تجربیات و خاطرات خوان کارلوس پادشاه اسپانیا را یک بار با دقت مرور کنند که چگونه توانست بر مرده ریگ نظام استبدادی فرانکو دموکراسی فعلی را پایه ریزی کرده و در نزد مردم کشورش جاودانه شود، یا زندگینامه نلسون ماندلا را مطالعه کنند که چگونه قدرت را بوسید و کنار گذاشت و در اذهان جهانیان ماندگار گردید. یا حداقل کتاب طبایع الاستبداد مرحوم کواکبی را بخوانند که بیش از یک قرن از نگارش آن گذشته است. با همه اینها باید منتظر ماند و دید که ستمکاران منطقه در آینده نزدیک چه خواهند کرد؟ الیس صبح بقریب؟
[1] - خان ملک ساسانی که در دوران سلطان عبدالحمید دوم در استانبول بوده، در مورد سلطان عبدالحمید مینویسد که شبها موقع خواب پاهای خود را به دیوار تکیه میداد و چون بعد از مدتی پاهای آویزانش به زمین میافتاد از خواب بیدار میشد. وی دوباره همین کار را میکرد تا خوابش سنگین نشود و کسی به ناگهان او را ترور نکند. وی همچنین هزاران پیراهن نو داشت که برایش هدیه آورده بودند و او از ترس اینکه مبادا آلوده به سم باشند، از پوشیدن آنها استنکاف میکرد! خاطرات وی خواندنی است.
نظر شما :