/ویژه نامه نوروزی دیپلماسی ایرانی/
سوریه بر سر دو راهی
دیپلماسی ایرانی: همان گونه که پیش بینی میشد موج اعتراضات مردمی برخی از شهرهای سوریه را فرا گرفت و نزدیک به 80 نفر در این اعتراضات جان باختند. علیرغم اینکه دولتمردان سوریه به کمک سازمان نیرومند اطلاعاتی این کشور از قبل آماده مقابله با این پدیده شده و علاوه بر آمادگی جهت سرکوب، به اقدامات پیشگیرانه هم پرداختند و در نخستین اقدام بستههای حمایتی در میان فقرای این کشور توزیع کرده و از محدودیت شبکه مجازی کاسته و به فیس بوک، تویتر و یوتیوب اجازه فعالیت دادند و همزمان اعلام کردند که برنامههای اصلاح گرایانه را اتخاذ خواهند کرد.
اما در برخورد با موج اعتراضات که از شهر درعا آغاز شد و دفاتر حزب بعث سوریه و تلفن همراه این شهر – که متعلق به اقوام بشار اسد است– به آتش کشیده شد و مردم شعارهای ضد حکومتی سر دادند و سپس شهرهای لاذقیه، حلب و .. دیگری هم به جمع معترضان پیوستند، حکومت سوریه فعالیت تبلیغاتی وسیعی را آغاز کرد، معترضان را اغتشاشگر و فتنهگر نامید که از کشورهای خارجی دستور میگیرند و برخی از رابطان آنها با خارجیان دستگیر شده و به جرم خود اعتراف کردهاند. این در حالی بود که تلویزیون سوریه برخی از اعترافات ایشان را پخش کرد.
سخنگوی دولت سوریه نیز اعلام داشت از میان تظاهر کنندگان به سوی نیروهای امنیتی شلیک شده و باید مشخص شود که تامین کنندگان سلاح ایشان چه کشورهائی هستند؟! همزمان تظاهرات دولتی وسیعی از سوی حکومت ترتیب داده شد که به گفته بسیاری از خبرگزاریها نیروهای امنیتی و پلیس به همراه خانوادههای خود با لباس شخصی در آن شرکت نموده و در حالیکه عکسهائی از بشار اسد در دست داشتند، معترضان آشوب طلب را محکوم کرده و حمایت خود را از حکومت تک حزبی بشار اسد اعلام کردند!
البته این یک روی سکه بود، زیرا خود حکومت هم باور دارد که این اقدامات حکم داروی مسکنی را دارند که برای کوتاه مدتی ممکن است آلام را تسکین دهد. به همین دلیل استارت اصلاحات دولتی در این کشور زده شد. در نخستین اقدام حدود 260 نفر از زندانیان سیاسی آزاد شدند، اگر چه بلافاصله سخنگوی دولت سوریه اعلام کرد که در این کشور زندانی سیاسی وجود ندارد! در اقدام بعدی دولت این کشور استعفا داد تا دولتی دیگر با شکل نوینی جایگزین آن شود. همزمان بشار اسد قول داد که با ایجاد تعدیلات در قانون اساسی تدابیری اتخاذ خواهد که تا عمر نظام تک حزبی بعد از 50 سال در این کشور به پایان برسد و احزاب جدیدی تاسیس شوند.
سوریه اکنون بر سر دو راهی مهمی قرار گرفته که پاسخهای روزهای آتی دولتمردان این کشور تا اندازه زیادی آینده سوریه را رقم خواهد زد. اگر چه دولتمردان سوریه تاکنون نشان دادهاند بازیگران حرفهای در صحنه سیاست خارجی این کشور هستند، اما آنان در زمینه داخلی کارنامه خوب و روشنی ندارند، نظام پلیسی و رعب آور آنها تاکنون توانسته جلوی اعتراضات را بگیرد و حتی با کشتار وحشت آور سالیان پیشین در شهر حماة – که هزاران نفر در آن کشته شدند[1] – آرامش قبرستانی را بر این کشور حاکم کند، اما اکنون زمان این اقدامات سپری شده و مشت آهنین سریعتر از آنچه انتظار میرود، بی تاثیر شده و اقدامات تبلیغاتی نخنما شده هم به دلیل گسترش شبکههای ارتباطی مجازی و تلویزیونهای ماهوارهای خنثی میشود.
ضمن اینکه نسل فعلی با تبلیغات ایدئولوژیک فریب نمیخورد، زیرا اساسا فاقد ایدئولوژی است. همچنین موج جدیدی که کشورهای منطقه را در بر گرفته، جنبش بیسری است که سازمانهای اطلاعاتی را با بحران مواجه کرده است. زیرا رهبران معترض سابق سر رشته این خیزش را در دست ندارند.
به نظر میرسد حکومت اقتدارگرا و تمامیت خواه سوریه باید خیلی زودتر دست به اقدامات اصلاحگرایانه میزد تا بتواند توجه جوانان را به خود جلب نموده و کارهای اصلاح طلبانه آن حالت عکس العملی و از روی ناچاری نداشته باشد. نکته دیگر اینکه حکومت این کشور باید از خیزشهای اخیر درس گرفته و با سرعت بیشتری تن به اصلاحات داده و مردم را در حکومت سهیم کند، زیرا علاوه بر اعتراضات داخلی مردم، به دلیل سیاستهای خارجیاش در معرض تهاجم کشورهای غربی هم قرار دارد. به هر حال زمان به نفع این حکومت نیست!
[1] - حکومتهای سرکوبگر میپندارند با گذشت زمان خاطره این حوادث خونین و دردناک از ذهن مردم پاک میشود، غافل از اینکه بر اساس سنت خداوند هیچ چیز از بین نمیرود، به همین دلیل در یوم تبلی السرائر همه اسرارها آشکار میشود. این خاطرات همچنین در حافظه تاریخی ملتها وجود دارد، البته مردم تا موقعیت مناسبی برایشان پیش نیاید، به این سرکوبها اعتراض نمیکنند. اما به هر حال در اولین فرصت مناسب تمام این مشکلات را مد نظر داشته و عکس العمل نشان میدهند.
نظر شما :