شيعيان معادلات منطقه را به هم مى‌زنند؟

۰۶ فروردین ۱۳۹۰ | ۲۱:۱۰ کد : ۱۰۷۹۶ اخبار اصلی
بحرين فعلا در خفقان مطلق است. خاندان آل خليفه به کمک کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس و در سايه تبديل ساختن انقلاب مردمى بحرين به انقلاب طايفه‌اى سرکوب گسترده‌اى را عليه مردم اعمال کرده‌اند

ديپلماسى ايرانى: بحرين روزهاى پرآشوبى را مى‌گذراند. انقلاب مردمى اين کشور به شديدترين شکل ممکن سرکوب شد. با ورود نيروهاى شوراى همکارى خليج فارس که در راس آنها سربازان عربستانى قرار دارند با عنوان "سپر جزيره" اين کشور وارد مرحله تازه‌اى از انقلاب‌هاى مردمى خود شد. بحرين فعلا در خفقان مطلق است. خاندان آل خليفه به کمک کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس و در سايه تبديل ساختن انقلاب مردمى بحرين به انقلاب طايفه‌اى سرکوب گسترده‌اى را عليه مردم اعمال کرده‌اند. حال ديگر خود مقام‌هاى ارشد بحرينى نيز معترفند که کشور در اوج بحران به سر مى‌برد و ناخواسته وارد بحران طايفه‌اى لاعلاجى شده است.

روزنامه النهار، چاپ لبنان در يادداشى به قلم سرکيس نعوم به اين موضوع پرداخته و مى‌نويسد: تحولات تونس و مصر که آتش انقلاب‌هاى عربى را در منطقه شعله‌ور کرده، ايالات متحده را به شدت مضطرب کرده است. به گونه‌اى که کارشناسان و تحليلگران امريکايى را وادار کرده که به طور دقيق و جدى مسائل را مورد بررسى قرار دهند و ابعاد و گستردگى آن، دلايل، عواقب و نتايج آن را واکاوى کنند. امريکايى‌ها هنوز نمى‌دانند که تاثيرات سلبى اين تظاهرات‌ها و انقلاب‌ها چه خواهد بود. البته امريکايى‌ها به خوبى به تحولات منطقه و جوانب آن آگاهند. آنها خوب مى‌دانند که در بحرين هر چه رخ دهد دامنه آن به عربستان و به خصوص منطقه الشرقيه آن نيز کشيده خواهد شد. اين حقيقت را نيز خوب مى‌دانند که شيعيان منطقه تا چه اندازه با ملت جمهورى اسلامى ايران منعطفند. آنها زمانى را به ياد مى‌آورند که عراق دوران صدام حسين به کويت حمله کرد و کويتى‌ها براى فرار از اشغالگران عراقى به ايران پناه بردند. در آن موقع ايران از کويتى‌ها با آغوش باز استقبال کرد. همچنين زمانى که جنوب عراق مورد هجوم رژيم صدام حسين قرار گرفت پناهگاه همه آنها ايران بود. تمامى کسانى که به ايران رفتند چه کويتى و چه عراقى همگى شيعى بودند. اين به خوبى نشان مى‌دهد که تمايلات شيعى مردم منطقه تا چه اندازه بالا است.

وى در ادامه مى‌نويسد: حتى گفته مى‌شود تظاهراتى که اخيرا در کويت توسط افراد موسوم به "بدون" که تابعيت هيچ جايى حتى کويت را ندارند و سال‌هاست در اين کشور بدون هيچ تابعيتى به سختى زندگى کردند، انجام شد همگى با حمايت شيعيان صورت گرفت. کويتى‌ها مى‌گويند که گرايش بدون‌ها به شيعيان بسيار بالا است. قدرت اجتماعى شيعيان بحرين بسيار بيشتر از ديگر کشورهاى عربى است. نزديک به 70 تا 75 درصد مردم بحرين شيعه هستند و اين مسئله باعث شده تا بر خلاف قدرت سياسى از قدرت اجتماعى بسيار بالايى برخوردار باشند. آنها در ابتداى تظاهرات خود موفق شدند که پادشاه را به انجام يک سرى دستورات و خواسته‌ها مجبور کنند. و مشکل دقيقا از همين جا آغاز شد، وقتى که دولت عربستان ديد که پادشاه بحرين به خواسته‌هاى مردم شيعه‌اش تن داده و از سوى ديگر مردم الشرقيه که اکثريت آن را شيعيان تشکيل مى‌دهند به تاثى از بحرينى‌ها عليه دولت رياض و نظام پادشاهى دست به تظاهرات زدند، ترسيد و وارد عمل شد و نيروى نظامى در بحرين پياده کرد. در حال حاضر مردم شيعه هر دو کشور زير سايه قلع و قمع حکومت مرکزى رياض و منامه مجبور به سکوت شده‌اند ولى مطالبات آنها همچنان باقى مانده است. مشابه چنين وضعيتى را به رغم پايين بودن سطح مطالبات در کويت نيز شاهديم. بايد گفت که در نهايت دولت‌هاى بحرين و عربستان چه بخواهند و چه نخواهند ناچار هستند که به خواسته‌هاى شيعيان تمکين کنند.

سرکيس نعوم در ادامه يادداشت خود به احساسات فعلى کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس اشاره مى‌کند و مى‌نويسد: به اعتقاد کارشناسان امريکايى کشورهاى خليج فارس در حال حاضر در نگرانى شديدى به سر مى‌برند. انقلاب مردمى بى‌سابقه جوانان مصر در 25 ژانويه که به سرنگونى نظام ديکتاتورى حسنى مبارک منجر شد و راه را براى انجام اصلاحات دموکراتيک يا تاسيس نظام جديد در اين کشور هموار کرد و انقلاب مردم تونس که به سرنگونى زين العابدين بن على انجاميد و مى‌رود تا شاهد روى کار آمدن دولتى جديد باشد، راه را براى آغاز انقلاب‌هاى عربى ديگر هموار کرد. در منطقه خليج فارس نيز اين دو انقلاب شعله‌هاى انقلاب و خواسته‌هاى عمومى مردم براى اصلاحات را شعله‌ور کرد. در اين ميان مطالبات سرکوب شده شيعيان بيش از همه متبلور بود. آنها سال‌ها است که به دنبال حقوق اوليه خود هستند ولى دولت‌‌هاى مرکزى هيچ کدام از خواسته‌هاى آنها را برآورده نساخته‌اند. وضعيت شيعيان در عربستان از همه بدتر است. به رغم حضور شيعيان در مناطق نفت‌خيز عربستان برخورد دولت مرکزى با آنها بسيار بد و تحقيرآْميز است به گونه‌اى که آنها را از بسيارى از حقوق اوليه شهروندى‌شان محروم کرده است.

وى در نهايت مى‌نويسد: منطقه خليج فارس نقشى حياتى براى جامعه غربى دارد. امريکايى‌ها بر اين منطقه که نبض اقتصادى و انرژى جهان محسوب مى‌شود حساسيت ويژه‌اى دارند. حال اين پرسش مطرح است که آيا راه حلى براى درمان اين معضل وجود دارد؟ در پاسخ بايد گفت تا زمانى که ايران جزئى از مسائل منطقه محسوب مى‌شود، خير. به خصوص اين که به محض شعله‌ور شدن اعتراض‌هاى مردمى و تظاهرات خيابانى به خصوص توسط شيعيان و سرکوب و قلع و قمع آنها توسط دولت‌هاى مرکزى ايران به حمايت از آنها بر مى‌خيزد و اين در مقابل باعث خشم حاکمان عربى يا بهتر بگوييم ترس حاکمان عربى منطقه مى‌شود و اين بحران را مستمر نگه مى‌دارد. کشورهاى عربى چاره‌اى ندارند که يکى از اين دو راه را انتخاب کنند يا با ايران در بيفتند يا اين که با آن به تفاهم برسند. آنچه در اين ميان غير قابل اغماض است اين است که تمامى کشورهاى عربى ضعيفند در حالى که ايران از قدرت لازم براى حضور در منطقه و داعيه‌دارى مکتب خود برخوردار است. اين درست است که کشورهاى عربى به کشور قدرتمندى چون ايالات متحده امريکا متکى‌اند اما اين را نيز نبايد فراموش کنند که بسيارى از مسائل را امريکايى‌ها نمى‌توانند حل و فصل کنند. از اين رو است که همه منتظرند ببينند که تغييرات منطقه‌اى به کجا ختم خواهد شد و کدام يک قابل پيش‌بينى و کدام يک غير قابل پيش‌بينى است.     


نظر شما :