چرا ایران با بحرین مدارا میکند؟
دیپلماسی ایرانی: با اینکه موج تحولات اخیر جهان عرب دریای سیاست در دو کشور مصر و بحرین را توامان متلاطم کرده است، اما جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات سیاسی این دو کشور موضع مشابهی اتخاذ نکرده است. زمانی که مردم مصر هنوز حسنی مبارک را از سریر قدرت سرنگون نکرده بودند، جمهوری اسلامی ایران صریحاً علیه رژیم حاکم بر مصر موضع گیری کرد و حتی رهبری جمهوری اسلامی از رئیس جمهور مصر با عنوان "حسنی نامبارک" یاد کرد. بحرین امروز کمابیش در شرایط مصر دیروز به سر میبرد. یعنی اعتراضاتی را تجربه میکند که مقامات کشورمان آن را مصداق "بیداری اسلامی" میدانند. علاوه بر این بر اساس معیارهای دولتمردان ایرانی، حکومت آل خلیفه در بحرین همانند حکومت مبارک در مصر، مصداق حکومتی غیراسلامی است. در این یادداشت میکوشیم تا به این سئوال پاسخ دهیم که علیرغم وجوه مشترک اعتراضات مردم مصر و بحرین و نیز همانندیهای نظامهای سیاسی این دو کشور، چرا جمهوری اسلامی ایران با همان شدت و حدتی که علیه رژیم مبارک موضع گیری کرد، علیه رژیم آل خلیفه در بحرین موضعگیری نمیکند؟ در پاسخ به این سئوال میتوان دلایل زیر را اقامه کرد:
1- پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سطح روابط ایران و بحرین به مراتب بالاتر از سطح روابط ایران و مصر بوده است. روابط ایران و مصر از سال 1358 تاکنون به پایینترین سطح ممکن در تاریخ روابط دو کشور تنزل یافته است. علیرغم تلاشهای دولت خاتمی و نیز به رغم اعلام آمادگی محمود احمدی نژاد در اردیبهشت 1386 برای دایر کردن سفارتخانه ایران در قاهره، روابط دو کشور به ارتقاء مطلوب طرفین نرسید. علاوه بر این، ایران و مصر در دو سال گذشته تنشهای تازه ای را نیز در روابط خود تجربه کردند. ساخت و پخش فیلم "اعدام فرعون" در تلویزیون ایران و پلمپ شدن دفتر شبکه "العالم" ( که متعلق به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است) از سوی پلیس مصر و به دنبال آن پخش فیلمی توهین آمیز درباره امام خمینی (ره) در تلویزیون مصر و نهایتاً عدم حضور حسنی مبارک در نشست سالانه سران اتحادیه عرب در دوحه در سال 2009، به دلیل حضور احمدی نژاد در این نشست، همگی نشانههایی از روابط بسیار تیره ایران و مصر در چند سال اخیر بوده اند.
با توجه به سطح و نوع روابط ایران با دو کشور بحرین و مصر، طبیعی است که موضع گیری جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات انقلابی این دو کشور نیز یکسان نباشد. به عبارت دیگر، ماهیت متفاوت روابط ایران با این دو کشور اقتضا میکند که حمایت جمهوری اسلامی ایران از معترضان مصری و بحرینی نیز در سطوح متفاوتی ابراز شود.
2- پس از بروز تنش در روابط ایران و بحرین در سال 2007، در پی سخنان علی اکبر ناطق نوری و سرمقاله روزنامه کیهان در قبال بحرین، جمهوری اسلامی ایران در چهار سال اخیر تلاش کرده است تا مانع تکرار چنان وضعیتی در روابط تهران و منامه شود. بنابراین حمایت بی محابا از مردم معترض در بحرین، رشتههای سیاست خارجی ایران در قبال بحرین را پنبه میکند. اتخاذ چنین موضعی، آن هم در شرایطی که چشم انداز اطمینان بخشی از سقوط رژیم آل خلیفه در بحرین به چشم نمیخورد، اقدامی است آشکارا خلاف عقلانیت سیاسی.
3- رئیس جمهور ایران در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس در سال 2007، دوازده پیشنهاد عملی با "هدف تقویت روابط برادرانه و توسعه همکاری"های کشورهای این منطقه ارائه کرد. بدیهی است که تاکید بر " تقویت روابط برادرانه" با کشوری خاص و حمایت از انقلاب در آن کشور، کنشی تناقض آمیز و اعتمادسوز است. طبیعتا دولت ایران مایل نیست اعتبار کنونی اش در شورای همکاری خلیج فارس را فدای موضع گیری شتابزده و سهوآلود در قبال تحولات داخلی یکی از کشورهای این منطقه سازد.
4- حمایت صریح و قاطعانه از قیام مردم بحرین، ممکن است این تصور را در ذهن کشورهای سنی نشین خلیج فارس ایجاد کند که ایران در پی براندازی حکومت سنی بحرین با هدف روی کارآمدن حکومتی شیعی در این کشور است. این امر نه تنها روابط کنونی ایران و بحرین را به کلی مخدوش میسازد، بلکه موجب تشدید نزاعهای پیدا و پنهان شیعه و سنی در منطقه خلیج فارس و چه بسا کل جهان اسلام میشود. مشتعل شدن آتش چنین نزاعی در تضاد با ملاحظات استراتژیک نظام جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی و ناقض سیاست راهبردی ایران مبنی بر "وحدت جهان اسلام" است. اهمیت این نکته وقتی بیشتر میشود که حساسیت سران عرب در برخی از کشورهای اهل سنت نسبت به " هلال شیعی " خاورمیانه را در نظر بگیریم. کسانی که از هلال شیعی خاورمیانه دم میزنند، معتقدند که جمهوری اسلامی ایران در تلاش است تا در کنار لبنان، سوریه، عراق، بحرین و یمن، یعنی کشورهایی که در آنها شیعیان اکثریت مردم را تشکیل میدهند و یا نیروی اجتماعی چشمگیر و تاثیرگذاری هستند، هلال شیعی خاورمیانه را شکل دهد و از این طریق خاورمیانه ای جدید را پیریزی کند. هر چند که ایران از ایجاد حکومتهای شیعی در منطقه خاورمیانه استقبال میکند ولی تحقق این امر مطلوب را به بهای ایجاد تقابل و تخاصم بین شیعیان و سنیها دنبال نمیکند.
توجه به این نکته که در میان سران کشورهای عرب، حسنی مبارک و ملک عبدالله بیش از دیگران نسبت به خطر شکل گیری "هلال شیعی" هشدار داده اند، در شرایط کنونی به نحو ویژه ای در پیش روی دولتمردان ایرانی و سران کشورهای سنی نشین منطقه خاورمیانه است.
5- جمهوری اسلامی ایران، تحولات اخیر جهان عرب را ناشی از "بیداری اسلامی" میداند. مطابق این تحلیل، جهان عرب شاهد بیداری اسلامی در کشورهای سکولار اقتدارگرای وابسته به آمریکا است. بنابراین هر نوع اتخاذ موضعی که ولو ناخواسته به این "بیداری اسلامی" لطمه بزند، خلاف مطلوبات سیاسی استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است؛ چرا که لطمه دیدن بیداری اسلامی موجب تضعیف وحدت اسلامی و پررنگ شدن اختلافات مسلمانان خواهد شد.
در صورتی که "اسلامی بودن" جنبش مردم بحرین به "شیعی بودن" تقلیل یابد، امیدهای ایران برای کمرنگ شدن نقش آمریکا در جهان عرب نیز کاهش مییابد. تشدید اختلافات شیعه و سنی در حوزه بین الملل، بی تردید پاره ای از رژیمهای نوخاسته محتمل الظهور جهان عرب را به سوی آمریکا و جهان غرب سوق میدهد. از سوی دیگر، حرکت به سمت شیعی کردن قیام مردم بحرین، با هدف دستابی به آرمانهای حداکثری در حوزه سیاست خارجی (ایجاد حکومتهای شیعی)، میتواند به بهای از دست رفتن آرمان ایجاد حکومتهای اسلامی به جای حکومتهای سکولار کنونی جهان عرب تمام شود. تمامی این ملاحظات مانع از آن میشود که ایران در قبال تحولات بحرین نیز همچون تحولات مصر موضع گیری کند.
6- " شیعی کردن" اعتراضات بحرین و یا پررنگ کردن عیار تشیع در قیام مردم بحرین، آن هم از سوی عنصر خارجی (ایران)، در صورت شکست قیام مردم بحرین، بسیاری از دستاوردهای کنونی شیعیان بحرین را نیز بر باد میدهد. در این صورت، احتمالاً شیعیان بحرین امکان فعالیت سیاسی قانونی را از دست میدهند.
شیعیان بحرین در حال حاضر تقریباً نیمی از کرسیهای پارلمان بحرین را در اختیار دارند. اگر قیام کنونی مردم بحرین به قیامی شیعی بدل شده ولی نهایتا در اثر سرکوب دولت بحرین با شکست مواجه شود، حیات سیاسی قانونی شیعیان در بحرین به خطر میافتد. یعنی شیعیان بحرینی " حداقل موجود " را به بهای بدست آوردن " حداکثر ممکن " از دست میدهند. توجه به این نکته که جمهوری اسلامی از فعالیتهای سیاسی قانونی شیعیان در سایر کشورهای جهان استقبال میکند، چنانکه آیت الله خامنه ای در اوایل دهه 1370 طی فتوایی به حزب الله لبنان اجازه شرکت در انتخابات پارلمان لبنان را داد، موید این نکته است که ایران مایل نیست در قبال تحولات جاری بحرین به گونه ای موضع گیری کند که شیعیان این کشور در آینده با تنگناهای قانونی در مسیر فعالیت سیاسی خود مواجه شوند.
مجموعه دلایل فوق، کمابیش نشان میدهد که چرا موضع ایران در قبال تحولات اخیر در بحرین و مصر متفاوت است.
نظر شما :