استانبول سرآغاز همکاریهای بیشتر غرب با ایران
دیپلماسی ایرانی: سایت پراژکت سیندیکیت درست مانند دیگر رسانههای غربی این روزها را با سرک کشیدن در پرونده هستهای ایران میگذراند. اغاز نشست ایران و نمایندگان پنج به اضافه یک در استانبول خوراک خبری بسیاری از رسانههای بین المللی است. رسانههایی که در تحلیل و نگاه به پرونده هستهای ایران همواره منافع یک سو یعنی غرب را مد نظر داشته اند. این سایت نیز در این باره مینویسد:
نماینده هستهای ایران در استانبول با هیات عالیرتبه ای از اروپاییها به ریاست کاترین آشتون دیدار میکند. دیداری که به احتمال بسیار قوی هیچ گونه تاثیری در برون برد پرونده هستهای ایران از بحران نخواهد داشت اما باید اذعان کنیم که دستاوردهای این نشست هم بیش از پیش بینیهای انجام گرفته است. در اکتبر سال 2009 میلادی بود که ایرانیها با غرب به تفاهمی نسبی دست پیدا کردند. بر اساس این تفاهم قرار بود اورانیوم غنی سازی شده ایران با درصد پایین در اختیار روسیه قرار بگیرد. و روسها در هم در مقابل اورانیوم مورد نیاز ایران برای استفاده در راکتورهای پزشکی را در اختیار این کشور قرار دهند. فایده این بده و بستان هم تنها حذف یک مرحله از داخل خاک ایران است: غنی سازی اورانیوم. غربیها ادعا میکنند که ایران میتواند با غنی سازی اورانیوم ماده مورد نیاز برای تولید بمب هستهای را در اختیار بگیرد. این در حالی است که ایران عضو معاهده منع تکثیر تسلیحات هستهای موسوم به ان پی تی است. معاهده ای که بر اساس آن غنی سازی اورانیوم با مصارف صلح آمیز در آن تعریف شده است. این سایت در ادامه مانند دیگر رسانههای غربی تلاش میکند تصویر اختلاف میان محمود احمدی نژاد و دیگر دولتمردان تصمیم گیرنده در ایران را به تصویر بکشد و مینویسد: در آن زمان رئیس جمهوری ایران موافقت خود را با این طرح اعلام کرد و این در حالی بود که پای این طرح که به ایران رسید، مخالفان رئیس جمهور ان را وتو کردند. اکنون نیز این پرسش مطرح است که آیا این بار هم در استانبول این حرف مخالفان احمدی نژاد است که به کرسی خواهد نشست؟
سیندیکیت در ادامه ادعا میکند که رئیس جمهوری ایران با توجه به حاشیههای انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، ترجیح میدهد در پرونده هستهای ایران به نوعی رضایت عمومی را جلب کند. البته تب و تاب ناشی از حوادث بعد از انتخابات در ایران خوابیده است و اکنون کمتر مخالفتی با محمود احمدی نژاد صورت میگیرد.
سیندیکیت در ادامه مینویسد: بسیاری از تحلیل گران در خارج از کشور در خصوص تحولات پس از انتخابات در ایران داچار توهم زدگی شدند. تظاهراتهای گسترده در ایران در سال گذشته با شکست مواجه شد. بسیاری از معترضان رویه خود را تغییر دادند. برخی سر خود را با درس خواندن گرم کردند و عده ای هم با تجارت. البته که میزان درخواست ویزا برای خروج از کشور چه برای مهاجرت و چه برای سفر توریستی افزایش یافت.
این روزها در تمام رسانههای غربی همگان از تاثیر تحریمها بر ایران مینویسند، برخی متوقف شدن برنامه هستهای تهران را نتیجه تحریمها میدانند. برخی هدفمندی یارانهها در این کشور را راهی برای دور زدن همین تحریمها میخوانند. با این همه سندیکیت در این باره مینویسد: تاثیر تحریم ایران تا حد بسیاری محسوس است: این تحریمها بودند که قوت اقتصادی دولت را گرفتند اما در حقیقت هیچ کدام از اینها منتهی به تضعیف احمدی نژاد نشدند. خروج کمپانیهای اروپایی از ایران شاید در کوتاه مدت شوکی برای محمود احمدی نژاد بود اما به زودی کمپانیهای آسیایی مانند کمپانیهایی از کشورهای چین و روسیه این خلا را برای ایرانیها پر کردند. قیمتها در ایران تا حدی بالا کشید. با این همه دولتمردان در ایران به تاثیر این تحریمها اشاره کردند و البته همزمان تاکید کردند که ذخیره ارزی ایران و عادت کردن این کشور به انواع و اقسام تحریمها در سه دهه گذشته کار را برای آنها آسان کرده است. سندیکیت در ادامه ادعا میکند که همین تحریمها در حقیقت به کمک رئیس جمهوری ایران برای هدفمندی یارانهها آمد. به نظر نمیرسد که اعمال تحریمهای اقتصادی بر ایران منجر به تغییر رویه این رژیم در حوزه هستهای شود. اما ناگفته پیداست که این تحریمها از آنجا که با همراهی کشورهای آسیایی نظیر کره جنوبی و ژاپن هم همراه بود توانسته است تا اندازه ای ایران را در منگنه اقتصادی قرار دهد. این تحریمها در حقیقت به کمک گروهی در داخل ایران آمد که هوادار مذاکره با غرب بر سر پرونده هستهای هستند. همین تحریمها در حقیقت ضربه ای هم بود به قشر تندرویی در ایران که مخالف تعامل ایران با غرب هستند.
سیندیکت در ادامه ادعاهای خود مینویسد: دولت ایران در مذاکره با غرب دو هدف را دنبال میکند: این مذاکره میتواند دولت را در میان نسل جوانی که خواهان مصالحه با غرب هستند محبوب تر کند. دوم هم آنکه در ایران نه تنها رئیس جمهور که دیگران هم اصلی ترین تهدید خود را ایالات متحده میدانند و دقیقا به همین دلیل خواهان کم کردن از فشارها بر خود از این سو هستند. با این سابقه میتوان خوش بین بود که این بار در استانبول مسائل سیاست داخلی چندان بر بحث پرونده هستهای تاثیر گذار نباشد. شاید غرب هم این بار به بحث تبادل سوخت با ایران تمایل بیشتری نشان دهد. غربیها هم ترجیح میدهند به جای دائم ترسیدن از احتمال حمله دیگران به تهران، این ماجرا را با تعامل پایان دهند. البته که این تفاهم تنها در شرایطی حاصل خواهد شد که منافع هر دو طرف در ان لحاظ شده باشد. در شرایطی که غرب و ایران این بار در استانبول بر سر پرونده هستهای به حدی از تفاهم برسند میتوان امیدوار بود که نقشه راهی برای دیگر مشکلات هم گشوده شده است. استانبول میتواند سرآغاز همکاریهای بیشتر غرب با ایران بر سر دیگر مسائل مانند بحران در خاورمیانه، افغانستان و مبارزه با تروریسم باشد.
نظر شما :