چرا میخواهند نهاد مطالعاتی ۳۰ ساله را تعطیل کنند؟
حفظ مرکز تحقیقات استراتژیک به مثابه یک الزام راهبردی
نویسنده: حسین ملائک، تحلیلگر مسائل سیاست خارجی
دیپلماسی ایرانی: روز ٣١ مرداد ١٣٩٦ دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام طی مصاحبه ای پس از ذکر برنامه های آن مجمع در دوران ریاست جدید اعلام کرد که انحلال مرکز تحقیقات استراتژیک قطعی است.
اینکه دور جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام در اولین تصمیم خود انحلال مرکز تحقیقات را جزو مصالح نظام تشخیص داده بود قدری شگفت انگیز می نمایاند. چرایی و علت چنین تصمیمی برای انحلال مرکزی که حدود ٣٠ سال عمر داشته و به اصطلاح جزو اولین تدابیر بوروکراتیک برای تمدن سازی اسلامی در نظام نوپای ناشی از انقلاب اسلامی محسوب می شود نیز قدری نامانوس است.
چالشهای نوین اقتصادی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و پیچیدگی محیط بینالمللی در قرن ۲۱ و لزوم درک، تصمیمسازی دقیق و انطباقپذیری مناسب با تحولات پیشرو، وجود اندیشکدهها و مراکز تحقیقاتی و تولید فکر را برای کشورها اجتنابناپذیر کرده است. کارکرد اصلی اتاقهای فکر، تبیین و توضیح تحولات پیشرو، چگونگی بوقوع پیوستن آنها، کمک به درک دقیقتر رویدادها و ارائه گزینههای راهبردی متنوع برای تصمیمسازی به رهبران کشورها میباشد. آمریکا با داشتن حدود ١٨٠٠ اندیشکده از بیشترین توان مغزها در کشور خود استفاده می کند. چین با ٨٠ اندیشکده، هند با ١٢٠، ژاپن با ١٠٠ و اسرائیل با ٥٠ اندیشکده هر کدام تلاش بر استفاده از نیروهای فکر در سرزمینشان برای مواجهه با چالش های خود هستند. هزینه های پژوهشی در سال ٢٠١٦ در آمریکا در مقایسه با دو دهه پایانی قرن بیستم بیش از ٤٠٠ درصد افزایش داشته است.
حال در دورانی که مراکز ایده پرداز جدید در جهان هر روز به صور مختلف سعی در گسترش پژوهش و بحث های کارشناسی و استفاده از محققان غیر دولتی برای پیشبرد اهداف خود دارند انحلال مرکزی این چنینی و باسابقه سه دهه و داشتن فصلنامه های با کیفیت علمی و پژوهشی که دو نمونه آن حتی در سطح جهان اسلام دارای جایگاه و اعتبار و رده بندی است چه پیامی داشته و چه بخشی از چالشهای کشور را برطرف می کند؟
پس از پایان جنگ تحمیلی ، رفته رفته لزوم شکلگیری مراکز تحقیقاتی در ایران مورد توجه دولت ایران نیز قرار گرفت. از این رو مرکز تحقیقات استراتژیک در ١٣٦٨، به عنوان بازوی مطالعاتی دولت تشکیل و در سال ١٣٧٦ نیز به دلایل سیاسی به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل گردید. به هرصورت این نهاد مطالعاتی را میتوان در زمرهی دیرپاترین و معتبرترین مراکز تحقیقاتی و فکری کشور برشمرد. هدف بنیادگذارن این مرکز تحقیقاتی، ایجاد یک مسیر تعامل و ارتباط میان بدنه علمی و دانشگاهی کشور با دستگاهها و مسئولان اجرایی برای یافتن بهترین راه های سازندگی در کشور بوده است. طی نزدیک به 3 دهه، مرکز تحقیقات استراتژیک به یکی از کانونهای اصلی تولید فکر و راهبردپردازی در حوزههای سیاست داخلی و خارجی کشور مبدل شد و در این میان تعامل و تبادلات گستردهای با مراکز فکری و دانشگاهی خارج از کشور برقرار کرده و از این طریق تلاش کرد تا بر نگرش و درک نخبگان سیاسی و فکری کشورهای جهان در رابطه با ایران و سیاستهای داخلی، منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی، اثرگذار باشد. این اعتبار بدست آمده در گذر زمان تحت این نام؛ این برند؛ این لوگو و یا هرچه بخوانید را نمی توان به سادگی منحل و به فنا داد . این اعتبار که به سختی و در فرایند زمان بدست آمده است جزو دارایی نظامی است که از سال ١٣٥٧ بر این کشور حاکم شده است. اگر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیازی به " یک مرکز مطالعاتی " احساس نمی کند خوب است به جای انحلال و یا ادغام آن در نهاد دیگری که نتیجه ای جز از بین رفتن نام آن نخواهد داشت به استقلال آن در کنار دستگاه های موجود در کشور فکر کند. برخوردی اینگونه به یک مجموعه " اندیشه ساز" در هیچ جای دنیا سابقه نداشته است. هیچ مثالی از انحلال مراکز فکری نزدیک به دولت و نظام در هیچ کشوری نمی توان آورد. حتی در ترکیه بعد از کودتای اخیر مرکز مطالعاتی نزدیک به عبدالله گولن علیرغم دستگیری بسیاری از اعضایش تعطیل و یا منحل نشد.
در بین سه مجموعه فکری داخل کشور که شخصیت بین المللی نیز دارند؛ دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وابسته به وزارت امور خارجه، مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری و مرکز تحقیقات استراتژیک وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام این آخری همواره نقش برجسته تری در سیاست داخلی و تاثیرگذاری در صحنه خارجی داشته است.
حذف این مرکز با داشتن لوگو و نشان معتبر داخلی و خصوصا شناخته شده بین المللی چه نتیجه ای را عاید نظام می کند که مصلحت بر انحلال آن است و آیا گزینه ای جز این قابل مطالعه نبود ؟
در یک بررسی اجمالی می توان از سه بعد مدیریت و کارشناسان و مکان به بررسی این "انحلال " پرداخت و توجه متفکران را به آن واداشت:
۱- مدیریت مرکز : قطعا انتصاب مدیر مرکزی با این خصوصیات در هر کشوری تابع بسیاری از مولفه های تفاهم شده در سیاست داخلی می باشد. از زمانی که این "مرکز " از ریاست جمهوری به مجمع تشخیص مصلحت نظام منتقل شد تحت مدیریت دو نفر از مقامات عالی رتبه نظام قرار داشت که هرکدام از آنها به شیوه ای متفاوت این مرکز را هدایت نمودند. پاسخگویی هریک از آنها در نحوه هزینه کردن بودجه، نحوه توزیع منابع، گسترش بی رویه یا درست، صرف بودجه در ساختمان سازی یا پژوهش و..... حتما در این دنیا صورت نخواهد گرفت و مورد برسی این سطور نیز نیست.
در اولین دوره این مدیریت ؛ "مرکز" منشا انتشار کتاب های بسیاری در حوزه های متنوع فرهنگی، علمی و سیاسی گردید. فصلنامه های متعددی انتشار یافت که هریک توانست ارتباط خوبی با دانشجویان و اساتید و دانشگاههای سراسر کشور بوجود آورد. برگزاری سمینارها و کنفرانس های متعدد موجب انتشار آثار علمی زیادی گردید. " مرکز " در کلیه نمایشگاه های کتاب غرفه خاص خود را داشت که نمایانگر ارتباط وسیع یک مرکز مطالعاتی استاندارد با قشر تحصیلکرده بود. کنفرانس های بین المللی که به ابتکار این مرکز و یا با مشارکت آن برگزار شد در سطح منطقه و جهان مورد توجه قرار گرفت.
در مدیریت بعدی و اخیر این نگاه به شدت محدود شد. انتشارات تعطیل و فقط فصلنامه ها ابقا شدند. رویکرد بیرون از مرکز و برگزاری سمینارهای کشوری تعطیل و به دلیل محدودیت های مالی که مدیریت بطور دائم از آن صحبت می کرد ارتباط با اساتید و دانشگاه ها نیز لاجرم محدود گردید. روابط خارجی به مفهوم ارتباط بین کارشناسان مرکز با سایر موسسات نیز به همان دلائل بسیار محدود و گزارش های تهیه شده و پژوهش های راهبردی نیز بیشتر جهت تعدادی از مسئولین کشوری مورد استفاده قرار گرفت.
به هر یک از این شیوه مدیریت ها می توان نقد داشت و یا راه حل دیگری برگزید اما انحلال یک مرکز با سابقه ؛ با نام و نشان بین المللی نمی تواند نتیجه این بررسی باشد .
۲- کارشناسان: می توان یکی از مهمترین کارکردهای مرکز تحقیقات استراتژیک را تربیت نسل جدیدی از پژوهشگران با ذهنیتی راهبردی و کاربردی کردن علوم انسانی و آموزههای دانشگاهی با واقعیتهای بیرونیِ جامعه ایرانی و هدایت آن در راستای نیازهای دستگاههای اجرایی بر اساس منافع ملی عنوان نمود. پژوهشگران متعددی در این مرکز کار کرده و نحوه همکاری با سیستم سیاسی کشور را آموختند. در هیچ نقطه کشور اتاق های فکر به اندازه کارشناسان این مجموعه با واقعیت ها روبرو نبوده اند. همانگونه که مورد انتظار بود برنامه های متنوع زیادی در این مرکز تولید شد که مورد استفاده دولتمردان و نهاد های دولتی قرار گرفته است. این کارشناسان اگرچه با قراردادهای بسیار ضعیفی با مرکز در ارتباط می باشند اما هویت برگرفته از این مرکز به آنها اجازه می داد تا اندیشه های خود را عمیقا در اختیار سیستم سیاسی قرار دهند.
۳- ساختمان مرکز : کارکرد مطالعاتی و پژوهشی ساختمان مرکز تحقیقات از اول نیز به دلیل هزینه های هنگفت بکار رفته در آن مورد سئوال بود. ساختمان یک پژوهشکده مطالعاتی همانند بسیاری از کشورهای پیشرفته می تواند بسیار ساده تر و کم هزینه تر و با امکانات معقول و معمول پا به حیات بگذارد. تغییر کاربری این ساختمان که در طراحی داخلی آن نیز اصراف و انحراف نسبت به یک محیط کاری پژوهشی شده واضح است برابر با انحلال آن مرکز نمی تواند باشد. به هرحال در برابر ما درختی سی ساله و قابل استفاده و با احترام و اعتبار داخلی و بین المللی ایستاده است؛ قطع آن و یا جایگزینی آن با هیچ منطقی سازگاری ندارد.
نظر شما :