مجله هفته/ نگاه خريدارانه به مطبوعات
غربى ها آرام آرام دارند شيرفهم مى شوند
روزنامه کيهان روز شنبه 18 دى را با سرمقاله اى تحت عنوان "نوبت تغيير" شروع کرد و در آن به عقب نشينى گام به گام غرب در جريان مذاکرات هسته اى با ايران پرداخت.
اين روزنامه نوشت: نشانه هاى آمادگى غرب براى پذيرش آنچه حدود يک دهه از آن فرار کرده، هر روز جدى تر مى شود. آنچه «پرونده هسته اى ايران» خوانده مى شود تقريبا از سال 2001 آغاز شده و اکنون در آستانه ورود به سال 2110 مى توان ديد که طرف هاى غربى بى سر و صدا در حال تعديل بسيارى از آن گزينه ها و ارزيابى هايى هستند که همين چندى پيش به عنوان «خطوط قرمز غير قابل عبور» معرفى مى کردند.
به نوشته کيهان، اکنون علائمى وجود دارد که غربى ها آرام آرام دارند شيرفهم مى شوند پس بهتر است هرچه زودتر اين بازى هاى خنک را که حاصلى جز آبروريزى براى آنها نداشته کنار بگذارند و اگر اين علائم واقعى باشد - که واقعا اطمينانى به آن نيست - جاى اميدوارى است. روزنامه در تشريح يکى از اين علائم مى نويسد: علامت اول اين است که گفتمان همکارى به تدريج در حال فراگير شدن و گفتمان فشار با هدف تغيير محاسبه در حال کمرنگ شدن است. اين توقع صحيحى نيست که انتظار داشته باشيم آمريکايى ها يک شبه از همه آنچه سال هاى طولانى گفته اند کوتاه بيايند. اتفاقا تحليل دقيق اقتضا مى کند که مطمئن باشيم آمريکايى ها تا لحظه آخر دست از ارعاب و تهديد برنخواهند داشت و تازه وقتى هم کوتاه بيايند و سپر بيندازند تلاش خواهند کرد به لحاظ رسانه اى موضوع را طورى جلوه بدهند که گويى برنده شده اند.
پهلوى ها اموال بهغارت برده را به ملت ايران برگردانند
روزنامه رسالت در همان روز، خودکشى فرزند شاه سابق ايران را مدنظر قرار داده است. «تجربه پسر يزيد!» عنوان سرمقاله محمدکاظم انبارلويى است که پس از نقل ماجراى خودکشى عليرضا و پيش از او ليلا پهلوى، به عقوبت تاريخى و فرجام کار خاندان پهلوى اشاره مى کند و در همين باره گريزى مى زند به داستان مرگ يزيد: پس از مرگ يزيد پسرش معاويه به سطنت رسيد. برخى مورخين گفتهاند به دليل اعتقاد او به اهل بيت پيامبر، از اين کار کنارهگيرى کرد و در مسجد جامع به منبر رفت و از جنايات پدرش (يزيد) و پدر بزرگش (معاويه) تبرى جست و گفت: "پدرش (يزيد) عترت را به شهادت رسانده، حرمت حرم را از بين برده و کعبه را به آتش کشيده است. نه من شايسته خلافت هستم، نه خلافت شايسته من است و ...". سپس از منبر پايين آمد و رفت و عاقبت به خير شد و لعن و نفرين مسلمانان را براى خود نخريد.
انبارلويى مى نويسد، اکنون ملت ايران زحمت خاندان پهلوى و بويژه ربع پهلوى را کم کردهاند آنها نه تاجى دارند و نه تختى، فقط يک منبر در بى بى سى و سى ان ان دارند که بهتر است يک روز در فراز اين منبر از جنايات پدر و جدش در ايران تبرى جويند و حکومت ذريه اهل بيت پيامبر (ص) را در ايران به رسميت بشناسند و اموال بهغارت برده را به ملت ايران به علامت توبه برگردانند تا مرهمى باشد بر زخم افسردگى که يک يک آنها را به کام مرگ مىکشد. تجربه پسر يزيد يک تجربه خوب و يک خاطره غرورانگيز در تاريخ است. چرا تکرار نشود. حداقل فايده آن جلوگيرى از خودکشى بعدى است.
زنگ خطر براى جهان اسلام
روزنامه همشهرى 19 دى در گزارشى تحليلى درباره تحولات سودان، موضوع همه پرسى براى تعيين سرنوشت جنوب اين کشور را زير نظارت نهادهاى بين المللى مورد توجه قرار داده و ضمن گزارش تاريخچه تحولات مربوط به اين منطقه، به تاثيرات منطقه اى تجزيه سودان پرداخته است.
اصغر فولادگر وابسته نظامی سابق ايران در سودان معتقد است: جدایی جنوب سودان از شمال و تجزیه پهناورترین کشور اسلامی در آفریقا این زنگ خطر را برای جهان اسلام به صدا در میآورد که عدماتحاد واقعی و وجود اختلافها در بین کشورهای اسلامی، زمینه رخنه و دخالت کشورهای سلطهگر را در گستره جغرافیایی با 1.7 میلیارد مسلمان در جهاناسلام پدید خواهد آورد.
در بخشى از اين گزارش، برخی پیامدهای تجزیه جنوب سودان در آینده اين چنين عنوان شده است: نزاع بر سر عبور رود بزرگ نیل از جنوب سودان و سپس مصر، زمینه دخالت آشکارتر رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی در جنوب سودان و منطقه، عادی شدن تغییر مرزهای جغرافیایی در سایر کشورهای منطقه، احساس سرخوردگی مسلمانان سودان و کشورهای عرب و آفریقایی از این جدایی، تشدید اختلافافکنی نژادی و سیاسی بین شمالیها و جنوبیها، اختلاف بر سر منابع نفتی مشترک و... بنابراین تحرکات دیرهنگام کشورهای عربی و اسلامی و سازمانها و مؤسسات اسلامی و احزاب و گروهها و مخالفت دستههایی از علمای کشورهای اسلامی در این مرحله ظاهرا راه بهجایی نخواهد برد؛ مگر اینکه با بهرهگیری از این واقعه تلخ به فکر هوشیاری و پیشگیری از مسائل مشابه در دیگر سرزمینهای اسلامی باشیم.
امريکا طرح استالين را بازسازى مى کند
روز يکشنبه روزنامه قدس نيز سرمقاله خود را به اتفاق بزرگ اين روز يعنى همه پرسى جنوب سودان اختصاص داده بود. غلامرضا قلندريان در يادداشت "توطئه آمريکايى- صهيونيستى در سودان" همه پرسى در اين کشور را محور تلاش هاى رسانه اى کشورهاى غربى با هدف حمايت از تجزيه طلبان دانست.
نويسنده با اشاره به ملاقات عمرالبشير با مقام معظم رهبرى در سال 85 نوشت: مقام معظم رهبرى در سفر عمر البشير رييس جمهور سودان به ايران در سال 1385 با عنايت به تلاش هاى سيطره طلبانه غرب در جهان اسلام با «فرستاده شدن صلح بانان سازمان ملل متحد به منطقه دارفور» مخالفت و آن را «توطئه غرب براى ورود به مناطق نفت خيز دارفور» توصيف کردند.
به نوشته اين روزنامه، غرب با تجزيه سودان به دنبال تجزيه ساير کشورهاى عربى و اسلامى است و کشورهاى غربى پس از شکست در طرح خاورميانه بزرگ و ناکامى در تغييرات ژئوپلتيکى منطقه، موضوع تجزيه سودان را به عنوان راهبردى براى ديگر اقدام ها در ساير کشورهاى هدف، دنبال مى کنند. موضوع ديگرى که در راهبرد سياسى و امنيتى آمريکا وجود دارد، اين است که در کنار هر کشور اسلامى بزرگ، بايد يک کشور جديد با بافت متفاوت دينى و سياسى و اجتماعى تشکيل شود تا مزاحمتى براى کشورهاى اسلامى ايجاد کند. لذا به نظر مى رسد سودان نخستين قربانى اين راهبرد سياسى آمريکا و غرب است و ساير کشورهاى اسلامى موجود در آفريقا و خاورميانه نيز از اين خطر مصون نخواهند بود. به نظر مى رسد اين سياست آمريکايى طرح بازسازى شده استالين در شوروى سابق بويژه ايجاد مناطق خودمختار در مناطق مسلمان نشين است.
نمىتوانيم پول برق ايران را بدهيم
روزنامه شرق در گزارشى که 19 دى منتشر کرد، ناتوانى عراق را در پرداخت پول برق ايران اين گونه تيتر زد: "نمىتوانيم پول برق ايران را بدهيم"
در اين گزارش مى خوانيم: چند ساعت پس از آنکه علىاکبر صالحى سرپرست وزارت امور خارجه ايران از سفر به عراق بازگشته و به تهران رسيده بود، يک مقام عراقى اعلام کرد به علت تحريمهاى امريکا عليه ايران، عراق قادر نيست پول برقى که ايران مدتهاست دارد به آنها مىفروشد و جريان آن همچنان نيز در سيمهاى بين کرمانشاه و عراق در جريان است، پرداخت کند... عادل مهدى مشاور وزير برق عراق گفت نگران است ميزان بدهى بغداد به تهران براى واردات برق تا تابستان آينده به رقم نيم ميليارد دلار برسد که در اين صورت ممکن است ايران قرارداد صادرات برق به عراق را لغو کند. اظهارات اخير اين مقام عراقى در حالى است که علىاکبر صالحى سرپرست وزارت امور خارجه هنوز گرد و غبار سفر از عراق را از کت و شلوار خود پاک نکرده است؛ سفرى که سفير ايران در عراق آن را موثر و سازنده خواند و بيان کرد: اين مساله به توسعه روابط دو کشور به ويژه در عرصه اقتصادى کمک خواهد کرد.
یک موضوع دخالت است، یک موضوع نفوذ و حضور
گفتگوى 20 دى روزنامه همشهرى با حسن دانايى فر سفير ايران در عراق، اگرچه تحليلى نيست اما به دليل طرح شفاف مسائل روز خواندنى است. البته جواب هاى آقاى سفير از چارچوب هاى خشک رسمى چندان خارج نشده است.
همشهرى در بخشى از اين مصاحبه پرسيده است: "این ادعا که ایران در امور داخلی و تصمیمگیریهای کلان عراق دخالت میکند، ادعای تازهای نیست اما از وقتی که شما به بغداد رفتهاید، حساسیت روی خود شما بهطور ویژهای افزایش پیدا کرده است. مخالفان دولت مالکی میگویند که آقای داناییفر در تصمیمگیریهای دولت مالکی - نخستوزیر عراق- دخیل است."
دانايى فر در پاسخ خود دخالت ها را به نفوذ و درهم تنيدگى تعبير مى کند: "این ادعا صرفا ناشی از اینکه چه فردی سفیر باشد، نیست. یک موضوع دخالت است، یک موضوع نفوذ و حضور است. دخالت برای کشور مقصد، یک امر ناخواسته است. بین دو کشور ایران و عراق یک رابطه ویژه و استثنایی وجود دارد که نسبت به رفتارهای همه کشورهای دیگر با عراق، همهچیز را متمایز میکند. در حال حاضر بیشترین ارتباط سببی و نسبی عراق با کشورهای همسایهاش با ایران است. ایران هم همین نسبت را با عراق دارد. بیشترین مسافرتها بین کشورهای همسایه عراق به ایران است و بین کشورهای همسایه ایران به عراق که البته نسبت سفر عراقیها به ایران به جمعیتشان بیشتر از نسبت مشابه ایرانیها به عراق است. جغرافیای طبیعی در شرق عراق و غرب ایران باعث شده که پیوند اجتماعی در همتنیده و پیوستهای بین دوسوی مرز وجود داشته باشد، طوری که قابل تفکیک نیست. در زمان مبارزه مردم عراق علیه صدام، 85 درصد معارضان صدام در ایران بودند؛ بعضیهایشان دو دهه و حتی سه دهه. این مسائل بین ایرانیها و عراقیها هم پیوند و هم دِین بهوجود آورده است. عراقیها که نمیتوانند این امر را فراموش کنند."
پرسشگر در ادامه مى پرسد: "مدعیان دخالت ایران در امور عراق به هر حال منظورشان از دخالت یک چیزی هست. به یک فعلی از سوی ایران میگویند دخالت. آنها به چیزی میگویند دخالت؟" و سفير ايران جواب مى دهد: "به اینکه فکر میکنند کسانی که دوستان جمهوری اسلامی ایران هستند، اکنون حاکم عراق میشوند."
جهاد اکبر، جهاد نرم
روزنامه رسالت در سرمقاله 20 دى خود با عنوان "جهاد اکبر، جهاد نرم" از حامد حاجىحيدرى به قصورات و کوتاهى فرهنگى و دانشگاهى و تشريح تعابيرى چون جنگ نرم و جهاد اکبر و اين دست اصطلاحات پرداخته است. در بخشى از اين يادداشت با همان رسم الخط مى خوانيم:
مطلب اول
مىخواهم بگويم که کسانى که علوم انسانى، دانشگاهها و نهادهاى پژوهشى را متهم به کمکارى در موضوع ”جنگ نرم“ مىکنند، ”حق دارند“.
”حق دارند“.
واقعيت آن است که ”انگار“ در اين فقره موفق نبودهايم.
حاصل سالها تلاش در دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، مؤسسه مطالعه و تدوين کتب علوم انسانى دانشگاهها (سمت)، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى و دهها مؤسسه و سازمان و وزارت و انديشمند، فرجام قابل ملاحظهاى نبوده است.
وقتى مىگوييم که فرجام قابل ملاحظهاى به دنبال نداشته، خصوصاً منظورمان اين است که به نسخه و برنامهاى براى رشد و توسعه تبديل نشده است.
پس، ”حق دارند“...
مطلب سوم
مردى بود که سپاهيان ”جنگ نرم“ را با سپاهيان ”جنگ سخت“ مقايسه مىکرد؛ مثلاً حسن رحيمپور ازغدى را با حسن باقري.
و نتيجه داورى: سرداران ”جنگ نرم“ کمکارند؛ مثل حسن باقرى نيستند.
من فکر مىکنم که مجموعهاى از مفاهيم، خرابى به بار آوردهاند: ”موفقيت“/ ”نرم“/ ”سخت“!
و تقابل ”نرم“/”سخت“ خيلى مقصر است.
اسباب گرفتارى و سوء تفاهم است.
در برخى اظهارنظرها، به نظر مىرسد که وصف ”نرم“ در عبارت ”جنگ نرم“، با ”ساده“ معادل تلقى مىشود و اين درست نيست. اين ميدان، ميدان ”جهاد اکبر“ است.
بله؛ پيشنهاد مىکنم که چيزى، شبيه اصطلاح ”جهاد اکبر“، جايگزين اصطلاح ”جنگ نرم“ شود، تا آن مرد، به خطا نرود.
رتبه ايران در تلفات هوايى
«تلفات تاکى؟» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالارى به قلم شهرام صدوقى در 22 دى بود که به فاجعه سقوط هواپيماها در ايران و واکنش مسئولان به آن پرداخت. نويسنده به رتبه هاى گوناگون ايران در بين کشورهاى جهان اشاره کرده و مى نويسد: کشتار سالانه حدود 25 هزار نفر و آسيب هاى جدى جسمى حدود 100 هزار نفر از هموطنان در جاده هاى کشور از جمله آمارى است که از ميزان تلفات بسيارى از نزاع هاى بين المللى در گوشه و کنار جهان هم بيشتر است... حال به اين آمارهاى وحشتناک حوادث جاده اى اضافه کنيد تلفات ناشى از حوادث هوايى کشور را. براساس آمار موجود سالانه حدود يک يا دو حادثه بزرگ هوايى در آسمان کشور رخ مى دهد که اتفاقا تمامى اين حوادث نيز يا ناشى از خطاى انسانى است يا از فرسودگى قطعات هواپيما که در هيچ يک از حوادث چندين سال اخير بازخواستى از مديران ارشد اين صنعت پرخطر در کشور نشده است.
و در نگاهى انتقادى و مقايسه اى با ساير کشورها ادامه مى دهد: اصولا سيستم جوابگويى برخى مديران درکشور ما ظاهرا با تمام سيستم هاى رايج در ساير کشورهاى جهان متفاوت است. در بسيارى از کشورهاى جهان با وقوع حوادثى از اين دست جايگاه مسئولين آن پس از بررسى دقيق و موشکافانه تحت تاثير آن حوادث و خسارات ناشى از آن قرار مى گيرد و حتى شاهد برخى استعفاها و جابه جايى ها مى شويم. اين در حالى است که در کشورما هنوز بررسى هاى مربوط به سقوط هاى گذشته به اتمام نرسيده است و پذيرش وقوع چنين حوادثى در کشور ظاهرا عادى شده است.
تشکر از احمدى نژاد
روزنامه آرمان در سرمقاله 22 دى خود با عنوان "تشکر از رييس جمهور" به ماجراى گله مندى محمود احمدى نژاد از اتهام زدن به افراد در برنامه هاى زنده تلويزيونى قبل از مشخص شدن اتهاماتشان، اشاره مى کند و کنايه اى ظريف به مناظره هاى انتخاباتى سال 88 مى زند و مى نويسد: اينکه رييس جمهور به اين نتيجه رسيده است که در برنامه زنده تلويزيونى به کسى که غايب است تهمت و افترا نزنند جاى تشکر دارد، البته فراموش نمىکنيم در مناظره هاى تلويزيونى دوره انتخابات چه حکايت ها رفت و شخصيت فردى مانند آيت الله هاشمى رفسنجانى که نمىتوان حضور ايشان را قبل و بعد انقلاب ناديده گرفت و کتاب انقلاب اسلامى بدون خواندن نام هاشمى امکان پذير نمى باشد، مورد هجمه قرار گرفت. آنچه آقاى رييس جمهور را به گفتن چنين سخنانى واداشت، انتقادى است که به دستگاه قضايى درخصوص عدم برخورد با محمدرضا رحيمى معاون اول رييس جمهورشده است. رييس جمهور، رحيمى را پاک و مؤمن مىداند، اين امرى طبيعى است. اصل بر برائت است مگرخلاف آن ثابت شود...
نظر شما :