افزایش ناامنیها و وخیمتر شدن اوضاع در افغانستان
دیپلماسی ایرانی: در باب حضور نیروهای امریکایی در افغانستان دو تحليل جدى تر از بقيه است. به عقيده يادداشت نويس روزنامه نیویورک تایمز، حضور طالبان روز به روز ضعیفتر میشود و این امر نشان دهنده تاثیر نیروهای امریکایی در خاک این کشور است. از طرفی در روزنامه وال استریت ژورنال آمده، که در سال 2010 اوضاع درافغانستان رو به وخامت گذاشته است. با محمدرضا بهرامی، سفیر سابق ایران در افغانستان، به بحث و بررسی پیرامون اینکه کدام نگاه به واقعیت نزدیکتر است، پرداختيم که در ادامه مى آيد.
گفتاری از محمدرضا بهرامی، سفیر سابق ایران در افغانستان، برای دیپلماسی ایرانی:
امنیت موضوعى است که کاملا قابل اندازهگیری است، به این دلیل که ارتباط روزمرهای با مردم افغانستان و زندگی آنها دارد به راحتی میتوان آن را مورد بررسی قرار داد.
طبق آخرین گزارشی که شورای امنیت در جلسه سازمان ملل ارائه کرده است، در سه ماهه آخر سال 2010 در مقایسه با همین مدت زمانی در سال 2009، حوادث امنیتی و تولید ناامنی 66 درصد افزایش یافته است. همچنین میزان تلفات در ده ماهه امسال در مقایسه با سال گذشته نیز 20 درصد افزایش پیدا کرده است.
آمار دوم هم به منابعی که منشا امریکایی اشاره دارد. یکی اینکه امریکاییها از ماه جون تا ماه سپتامبر سال جاری حدود 2100 حمله هوایی داشتهاند و این حملات هوایی در مقایسه با سال 2009، 50 درصد افزایش داشته است. وقتی ما به گزارش پنتاگون نیز مراجعه میکنیم باز نشان میدهد که خشونتها، تولید ناامنی و درگیریها با منشا امنیتی از سال 2007 تا دو ماه پیش 30 درصد افزایش داشته و نتیجهگیریها نشان میدهد که همین مدت زمانی از سال 2009 تا 2010 ناامنیها 70 درصد اافزایش پیدا کرده است.
تمامی این آمار نشان دهنده آن است که وضعیت امنیتی در افغانستان به ویژه در سال 2010 وخیمتر از سالهای قبل شده است. همه آمارهایی که حاکی از افزایش درگیریهای نظامی، تحرک گروههای شورشی و حجم تلفات نشان میدهد که در سال 2010 به شدت در مقایسه با سالهای گذشته افزایش داشته است. همچنین تحرک نیروهای شورشی در سال 2010 در مقایسه با سالهای گذشته از حجم بیشتری برخوردار بوده است. چراکه بر اساس گزارش هاى رسمی، اشاره شده که خشونتها نه تنها در جنوب و شرق بلکه به مناطقی از شمال و غرب افغانستان هم تسری پیدا کرده است.
جمع بندی که از این آمارها میتوان کرد این است که وضعیت ناامنی در این کشور هر روز بدترمى شود و براساس همین آمارها و وضعیتی که هماکنون حاکم است، ما هرگز نمیتوانیم دید خوشبینانهای نسبت به وضعیت آینده کشور همسایه خود داشته باشیم. البته طبیعتا هرگونه راه حل سیاسی که مورد توافق طرفین قرار بگیرد شرایط کاملا فرق خواهد کرد. اما بدون توجه به راه حل سیاسی و در چنین شرایطی و با محدوده فعالیتهای نظامی قطعا موقعیت امنیتی دشوارتر از سال گذشته است.
آنچه مسلم است این است که استراتژی دولت جدید امریکا در طول دوسال گذشته مبنی بر افزایش نیروی نظامی و تشدید فعالیتهای نظامی با هدف اعمال فشار بر گروههای شورشی و وادار کردن آنها برای نشستن بر پای میز مذاکره به نتیجه نرسیده است. این موضوع در کنار حجم تلفات نیروهای غربی به ویژه در سال 2010 همه علائم نگران کنندهای است و همچنین تاثیر این مسائل بر افکار عمومی کشورهای غربی ثابت کرده است که موجب ايجاد حساسیت نسبت به سیاستهای دولتهایشان شده است.
باید به این نکته نیز توجه داشت که نظرسنجی که اخیرا در رسانههای امریکا صورت گرفته حاکی از آن است که 60 درصد از افرادی که در این نظرسنجی شرکت کرده معتقد بودند که نبرد در افغانستان ارزشمند نیست. و این نشان دهنده آن است که 60 درصد از مردم از سیاستهایی که امریکا در افغانستان دنبال میکند ناراضی و خواستار تغییر هستند. از طرف دیگر نیز زمانی که سوال شده نظر مردم درباره خروج نیروها از این کشور چیست، بازهم تمایل به خروج افزایش پیدا کرده است.
این خروج باید تعریفی از پیروزی را با خود به دنبال داشته باشد. به نظر میرسد که امریکایی ها به دنبال تغییر تعریف از پیروزی هستند. درحقیقت آن چیزی که در دولت قبلی امریکا مورد تاکید قرار میگرفت با آنچه که در دولت اوباما مورد توجه است اندکى تغییر پیدا کرده است. به نظر میرسد که دشواریهای شرایط موجود در افغانستان مقامات را به سمتی پیش میبرد که با مدیریت شرایط موجود آسیب های خود را به حداقل برسانند و راهکارهای مناسبی برای خود پیدا کنند.
این پیش بینی که سرانجام خروج نیروهای امریکایی به کجا میانجامد، بسیار دشوار است، اما مسلم است که شرایط در سال های اخیر خلاف خواست ناتو و نیروهای امریکا حرکت کرده و همین امر باعث میشود که حضور نیروهای نظامی در افغانستان روز به روز سختتر شود.
از نظر امریکاییها بدترین و بهترین وضعیت قابل تعریف است. اینگونه به نظر می رسد که بهترین موقعیت ازنظر امریکاییها همان گونه که پیشبینی کردهاند اين باشد که مسائل امنیتی را در خاک این کشور حل کنند، حجم نیروهای نظامی خود را کم کنند و حضور خود را در افغانستان به حداقل برسانند. و پایگاههای نظامی را محدود کرده ولی کنترل خود را در فضای این کشور حفظ کنند و نیروی هوایی را در اختیار خود داشته باشند. فشار را بر طالبان به مرحلهای رسانده باشند که قدرت آنها بسیار کم شده باشد و بتوانند جناح طالبان را با حکومت یکسان بکنند. به نظر میرسد این بهترین حالتی است که امریکاییها امیدوار بودند در طول این سالها به به آن برسند.
بدترین حالت این میتواند باشد که هیچکدام از این پیش بینیها به وقوع نپیوندد، با مقاومت و مخالفت گروههای شورشی مواجه شوند، افکار عمومی بر ضد آنها در کشورهای خودشان افزایش پیدا کند، حجم تلفات و خسارتها توسعه پیدا کند و در کنار این مسائل تمامی شرایط مربوط به دولت افغانستان در بخشهای مختلف مثل کارآمدی، مقابله با فساد و توسعه همگرایی بهبود پیدا نکند و در این حالت هیچ راهی برای امریکاییها جز خروج کامل آنها از خاک این کشور باقی نخواهد ماند.
نظر شما :