بحران ديرپاى شبه جزيره کره و نقش ابرقدرتها
ديپلماسى ايرانى: شبه جزيره کره مدتهاست که دوران پرتنشى را مىگذراند. صف آرايىهاى نظامى در اين منطقه تا حدى شديد شده است که هرروز احتمال بروز جنگ پررنگتر مىشود. ديپلماسى ايرانى ريشههاى اين بحران، صف آرايىها و آينده بحران شبه جزيره کره را در گفتارى از دکتر نوذر شفيعى، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آسيا بررسى کرده است.
گفتارى از دکتر نوذر شفيعى، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آسيا براى ديپلماسى ايرانى:
ريشههاى بحران کره
ريشه مشکلات در شبه جزيره کره حداقل به جنگ کره يعنى سال 1950-1953 بر مىگردد. از آن زمان به بعد ايالات متحده امريکا چند اقدام در کره جنوبى انجام داد که اين اقدامات واکنشها و حساسيتهاى کره شمالى و متحدين کره شمالى را برانگيخت. يکى از اين اقدامات استقرار تسليحات اتمى در کره جنوبى بود که تنها گزينه براى کره شمالى جهت مقابله با اين تسليحات سياست خوديارى يعنى حرکت به سمت دستيابى به تسليحات اتمى و يا سياست اتحاد و ائتلاف، يعنى هم پيمانى با کشورهايى مثل چين و اتحاد جماهير شوروى بود.
علاوه بر استقرار تسليحات اتمى، استقرار نيروهاى نظامى در کره جنوبى توسط امريکا باعث حساسيت کره شمالى مىشد. نزديک به چهل هزار نيروى نظامى امريکايى در کره جنوبى مستقر شده و اين از طرف پيونگ يانگ نوعى تهديد قلمداد مىشود.
نکته بعدى که باعث حساسيت کره شمالى است، رزمايشهاى مشترک کره جنوبى و امريکا است. کره جنوبى و امريکا، هرساله در آبهاى کره جنوبى رزمايشهاى متعددى انجام مىدهند که اين رزمايش نوعى تمرين نظامى براى حمله به کره شمالى است يا حداقل کره شمالى اين گونه تصور مىکند.
در کنار اينها تحريمهاى کره شمالى و فشارهاى سياسى، امنيتى، اقتصادى و نظامى نيز ادامه دارد که اين کار را امريکا به صورت انفرادى يا به صورت دسته جمعى به همراه کره جنوبى و ژاپن عليه کره شمالى انجام مىدهد. در کره شمالى اين رفتارها تحريک آميز و خصمانه قلمداد مىشود و لذا اين کشور در مقابل اين اقدامات و اعمال واکنش نشان مىدهد.
گاهى اوقات گفته مىشود که واکنشهاى کره شمالى در شکل انجام حمله عليه کره جنوبى، واکنش کره شمالى نسبت به موارد ياد شده است. گاهى اوقات هم گفته مىشود که کره شمالى به عنوان يک عامل تحت تاثير چين عمل مىکند. يعنى چينىها براى استقرار نظم منطقه اى که مورد نظر چين باشد از ابزار کره شمالى براى ساماندهى ترتيبات امنيتى مورد نظر و استقرار نظم مورد نظر استفاده مىکنند.
نقش چين در بحران کره
اين جا پاى چين هم به عنوان يک بازيگر منطقه اى به اين بحران کشيده مىشود. علت آن هم اين است که چينىها خود را کليد ثبات آسيا و يا حداقل منطقه شرق آسيا مىدانند و معتقد هستند که هرگونه ثبات يا بى ثباتى در اين منطقه بايد توسط چينىها مديريت و کنترل شود. لذا به نظر مىآيد کسانى که معتقد هستند چين در پشت کره شمالى است و رفتار کره شمالى متاثر از سياستهاى چين است، اين مسئله را در راستاى اين نکته مىبينند که چين احساس مىکند مربع امريکا، ژاپن، کره جنوبى و تايوان و گاهى با حضور استراليا پنج ضلعى و ورود هند به اين مسئله شش ضلعى مىشود، در صدد مهار چين و اجراى دکترين سدبندى در مقابل چين هستند، لذا چين تحت تاثيريک موازنه نرم به جاى اين که خود واکنش نشان دهد از طريق کره شمالى در صدد به هم ريختن نظم موجود است.
امکان حضور روسيه در بحران کره
به نظر مىرسد با توجه به حساسيتهاى منطقه شرق آسيا، هيچ يک از بازيگران تمايلى به تصاعد و تشديد بحران ندارند و مايل نيستند ترتيبات اقتصادى و سياسى منطقه شرق آسيا به هم ريخته شود. اقداماتى که صورت مىگيرد در حد يک چنگ و دندان به هم نشان دادن است و بعيد است که کشورهايى مثل روسيه بخواهند وارد اين ترتيبات امنيتى شود و به بلوک بندىهاى اين منطقه اضافه شود.
هرچند که در واقعيت اين اتفاق در حال وقوع است اما آن چه مسلم است، لايههاى امنيتى در منطقه شرق آسيا وجود دارد که لايه اول امنيتى کره جنوبى و کره شمالى است، لايه دوم، ژاپن ـ تايوان ـ کره جنوبى در مقابل چين ـ کره شمالى است. لايه بعدى ايالات متحده امريکاـ ژاپن ـ تايوان ـ کره جنوبى در مقابل روسيه ـ چين ـ کره شمالى است. اين توازن منطقه اى را به شکل مسالمت آميز مىتوان در مذاکرات شش جانبه مشاهده کرد. در مذاکرات شش جانبه سه کشور يعنى کره جنوبى، ژاپن و ايالات متحده در طرف کره جنوبى قرار دارند و در طرف مقابل کره شمالى، چين و روسيه قرار دارند. با اين ترکيب مىتوان پى برد که لايههاى مختلف معادله امنيتى در منطقه شرق آسيا چگونه است.
آينده بحران
به نظر من متغير ايالات متحده، متغير مهم و کليدى است که مىتواند در بحرانى تر شدن يا آرامش اين منطقه نقش ايفا کند. به هر حال، کشورى مانند کره شمالى چيزى براى از دست دادن ندارد و در عين حال کره جنوبى را گروگان دارد.
دو نگرش براى حل بحران شبه جزيره کره وجود دارد. يکى نگرش روسى ـ چينى است که معتقد است امريکايىها با دادن پاداش به کره شمالى بايد به نوعى مسئله کره شمالى را حل کند. در مقابل نگرش امريکايى معتقد است که کره شمالى بايد تنبيه شود و اين تنبيه مىتواند در شکل يک حمله نظامى به اين کشور هم متجلى شود. به نظر مىرسد که مادامىکه بحث هسته اى کره شمالى وجود دارد، مادامىکه حضور ايالات متحده امريکا در کره جنوبى و منطقه شرق آسيا وجود دارد و مادامىکه کره شمالى به عنوان آخرين مرز جنگ سرد حضور دارد و از حمايت چين برخوردار است،هاله اى از تنش و مديريت بحران در منطقه وجود دارد و در دراز مدت نمىتوان انتظار حل بحران در شکل نهايى آن را داشت.
نظر شما :