قطر نمىتواند جای عربستان را در پرونده لبنان بگيرد
ديپلماسى ايرانى: شيخ حمد بن خليفه آل ثانى، امير قطر روز دوشنبه 29 آذر در سفر رسمى يک روزهاى به تهران آمد و با مقامات ارشد جمهورى اسلامى ايران از جمله رهبر معظم انقلاب آيت الله خامنهاى و محمود احمدىنژاد، رئيس جمهورى ديدار و گفتوگو کرد. آن چه در اين ديدارها بيش از همه مشهود بود، بحران لبنان و دادگاه بينالمللى ترور رفيق حريرى بود. به همين بهانه مصاحبهاى را با محمد ايرانى، سفير اسبق ايران در لبنان و اردن انجام داديم که در زير مىخوانيد:
سفر امير قطر به تهران و ديدارش با مقامات ارشد جمهورى اسلامى ايران را چگونه ارزيابى مىکنيد؟
قطرىها از مدتها قبل تلاش داشتند که نقش فعالى را در ديپلماسى منطقهاى در رابطه با رفع تنشها و اختلافهاى موجود در صحنه پيرامونى خودشان چه در حوزه عربى و چه در حوزه کشورهاى اسلامى ايفا کنند. شايد نقطه عطف اين ديپلماسى که مورد پيگيرى قطر است به سال 2008 به اجلاس دوحه باز مىگردد که در واقع براى پايان دادن به اختلافهاى داخلى گروههاى مختلف لبنانى بود و از نتايج آن دولت وحدت ملى به رياست آقاى سعد حريرى به وجود آمد. البته قبل از آن توافق بر سر انتخاب رئيس جمهور يعنى آقاى ميشل سليمان هم از نتايج اين اجلاس است. البته قطرىها حتى قبل از آن در جنگ 33 روزه اسرائيل عليه مقاومت هم فعال بودند، البته موضع آنها موضع متعادلى بود به عبارتى در آن دوره در سال 2006 هم از دولت لبنان حمايت مىکردند و هم از مقاومت. بلافاصله پس از پايان جنگ نيز در واقع اعلام کردند که کمکهايى را به دولت وقت لبنان خواهند داشت و اين را عملى کردند و تعهداتى هم براى بازسازى جنوب لبنان که مطرح بود، پذيرفتند و عملى کردند. در واقع مىتوانيم بگوييم قطر در جرگه کشورهاى عربى مخالف با حزب الله قرار نگرفت...
الآن چطور؟ در اين معادلهاى که اکنون مطرح است که يا بايد با حزب الله بود يا بايد عليه آن شد قطر کجا قرار دارد؟
البته مواضع قطرىها در واقع به نظر مىرسد که در اين مقطع اخير گرايش بيشترى در حمايت از سوريه، مقاومت، حزب الله و جمهورى اسلامى دارد و سعى مىکنند به هر صورت مواضعى را که پس از جنگ 2006 اتخاذ کردند به همان شکل ادامه دهند؛ البته اين به معناى اين نيست که مايل باشند رابطهشان با دولت فعلى لبنان خدشهدار شود. به خصوص اينکه خودشان از بانيان اين دولت بودند و به تشکيل اين دولت کمک کردند. از طرفى سياستهاى کلى قطر در لبنان اين است که بىثباتى و عدم آرامشى وجود نداشته باشد. از اين رو تلاش مىکنند در واقع با ديپلماسىشان با طرفهاى مختلف بازى کنند و صحنه را به هر ترتيب صحنه آرامى نگه دارند. به هر حال قطرىها حتى در حوزه فلسطين و رفع اختلافات داخلى بين خودگردان و جنبش حماس هم فعال بودند و در واقع با دو طرف تماسهايى را بر قرار کردند اگر چه نتايج مطلوبى را به دست نياوردند ولى در حقيقت نوعى به نمايش گذاشتن دیپلماسی فعال منطقهاى شان بود. حالا اينکه اصلا قطرىها از چنين ثقلى براى نقشآفرينى در منطقه برخوردار هستند يا خير آن بحث ديگرى است. اما سياست خارجى خودشان را در اساس در منطقه حفظ رابطه با همه کشورها و همه جريانها و واکنشها قرار دادند.
در اين ميان رقابت ميان عربستان و قطر را چگونه مىتوان تفسير کرد؟
قطر و عربستان هميشه رقابت تاريخى با هم داشتهاند. قطرىها همواره تلاش کردهاند که جايگاهى براى خودشان در بين مسائل منطقه و حضورشان در موضوعات منطقه و در رفع تنشها و نقشآفرينى داشته باشند و نسبت به گذشته ديپلماى فعالترى ايفا کنند. حتى بحث فعال شدنشان در بحث لبنان نيز اين شائبه را ايجاد کرد که تا حدودى جايگزين نقش عربستان شدهاند. اما به هر حال با تلاشهايى که سوريه و عربستان در دوران اخير انجام مىدهند که براى اين که دادگاه ترور رفيق حريرى در نهايت منجر به يک بحران جدى در صحنه لبنان نشود و نتايج آن بحران ايجاد نکند، اين موضوع نشان داد که عربستان سعودى همچنان از ثقل بسيار بالايى در صحنه لبنان به ويژه در بين اهل سنت و دولت آقاى حريرى نسبت به قطر برخوردار است.
چرا ديدار امير قطر با مقام معظم رهبرى در چنين مقطعى صورت گرفت و چه پيامى داشت؟
سفر امير قطر به تهران تا آن جا که من اطلاع دارم از قبل برنامهريزى شده بود و در راستاى روابط دو جانبه و تبادل تردد سفرهاى دو جانبه انجام شد. منتها نکتهاى که وجود دارد اين است که امير قطر همچنان تلاش مىکند در محورهاى مهم منطقه نقشآفرينى کند. جمهورى اسلامى ايران به هر حال به عنوان طرفى که از مقاومت در لبنان حمايت مىکند امروز در معرض تهاجم سياسى از سوى طرفهاى بينالمللى از جمله دادگاه بينالمللى ترور رفيق حريرى قرار دارد. اين سفر از اين بابت مهم تلقى مىشود. به هر حال حضور ايشان در تهران و ملاقاتش با مقام معظم رهبرى فرصت مناسبى است تا قطرىها به عنوان کشورى که تا حدودى در مسائل لبنان نقشآفرينى کردند نظرات مقام معظم رهبرى را در رابطه با ديدگاه جمهورى اسلامى و ديدگاه اساسى ما نسبت به بحث دادگاه را هم بشنوند. بحثى که به هر حال نکته اساسى و شاهبيتش عدم مشروعيت يا سياسى بودن دادگاه است. بحثى که در واقع امروز در لبنان به عنوان يک بحث روز داخلى مطرح است. بسيارى از اقشار و جريانهاى سياسى لبنان معتقدند که به ويژه سياسى شدن دادگاه بعد از تبرئه افسران لبنانى طرفدار سوريه که با راى همين دادگاه بازجويى و دستگير شدند و چهار سال هم زندانى بودند و مجددا تبرئه و آزاد شدند بيشتر خود را نشان داد و نشان مىدهد که اين دادگاه مىتواند در موارد متعدد به چنين راىهايى قانع شده و راى صادر کند که خودش به تنهايى دليلى است که ثابت مىکند دادگاه با توجه با تحولات مختلف سياسى تصميمگيرى مىکند. گرچه پروندههاى ديگرى از جمله بحث مربوط به عدم ارائه درخواست حزب الله و دبير کل آن مبنى بر توجه به اتهاماتى که اسناد آن را آقاى سيد حسن نصرالله مبنى بر دخالت اسرائيل در واقعه ترور حريرى ارائه داد و دادگاه به اين درخواست رسيدگى نکرد دليل ديگرى بر سياسى بودن دادگاه است.
از زمانى که حزب الله به طور رسمى متهم شد که در ترور رفيق حريرى متهم شده تا کنون نزديک به 10 ماه مىگذرد. در اين فاصه قطر نقشى در لبنان نداشته است. چه شده که الآن قطر وارد اين ماجرا شده است؟
به هر حال اين موضوع به ثقل سياسى قطر باز مىگردد. الآن در لبنان طرفهاى اساسى تقسيمبندى شدهاند. طرفهايى که از موضع حزب الله و سوريه حمايت مىکنند و طرفهايى که طرفدار موضع 14 مارس هستند و ادامه روند دادگاه را خواستارند. در اين ميان يک بخشى هم به دنبال اين است که طرف ديگرى در لبنان مواضع تندى را اتخاذ نکند که موجب شود صحنه داخلى لبنان به هم بريزد و آرامش آن خدشهدار شود. اين بخش تلاش مىکند که با جهتهاى مختلف بينالمللى که روند دادگاه را به گونهاى کنترل مىکند رايزنى کند که در نهايت پس از صدور راى آرامش لبنان حفظ شود. عربستان سعودى در اين شرايط فعلى جايگاه ويژهاى را به خود اختصاص داده است. در حقيقت دليل نقشآفرينىاى که از گذشته در صحنه سياسى لبنان به لحاظ تاريخى داشته تا حدود زيادى اعاده شده و به نظرم چندان هم تمايل ندارد که اين بار قطرىها مجددا وارد جريانات سياسى لبنان شوند.
اگر اين طور تصور کنيم که در ماه ژانويه قرار است راى نهايى دادگاه صادر شود و از الآن تا آن موقع زمانى بين 10 تا 40 روز زمان باقى مانده آيا مىتوان اين گونه برداشت کرد که رايزنىهاى ديپلماتيک بر سر دادگاه ترور رفيق حريرى روز به روز تشديد مىشود؟
به نظر مىرسد که بنا بود راى دادگاه زودتر از تاريخ اوليهاى که اعلام کرده بودند، اعلام شود. به تعويق افتادن آن حکايت از آن دارد که تلاشهاى ديپلماتيکى در حال وقوع است و فکر مىکنم سورىها و عربستانىها در اين زمينه فعال هستند، به ويژه سورىها که بالاخره تلاشهاى بسيارى داشتهاند و سفرهايى به مناطق مختلف انجام دادهاند. خصوصا سفر آقاى بشار اسد به پاريس و ديدار با مقامات فرانسوى و تاکيد موضع فرانسوىها درباره مسائل داخلى لبنان به هر حال شايد اين تحليلها را به اين سمت گرايش دهد که همين تلاشهاست که باعث شده روند دادگاه تا حدودى آن شدت قبلى خودش را از دست بدهد و احتمالا هم دادگاه با تعويق مواجه شود.
ايران و عربستان رابطه خوبى در حال حاضر ندارند. روزنامههاى عربى نيز عليه ايران مطالب بسيارى را منتشر مىکنند. سفر امير قطر به ايران آيا مىتواند جايگزين هماهنگىهاى لازم ميان ايران و عربستان سر پرونده لبنان شود؟
هر کدام از اين موارد را بايد در جايگاه خودش بررسى کرد. من تصورم اين است که ما در بحث روابط دو جانبهمان با عربستان ممکن است دچار تنشهايى باشيم ولى در بحث روابط منطقهاىمان پيشرفتهايى وجود داشته است. به هر حال به نظر مىرسد که نقشآفرينى عربستان سعودى در کنار سوريه براى عدم به هم ريختن صحنه لبنان است و اخبارى که از برگزارى حج امسال گفته شده، نشان از مثبت بودن آن است و به اعتقاد بسيارى اين اتفاق با همکارى سعودىها به دست آمده است و مىتوانيم بگوييم که گام رو به جلويى نسبت به گذشته در رابطه با روابط ايران با عربستان سعودى محسوب مىشود. اما اينکه بخواهيم اين دو موضوع را به هم ارتباط دهيم به نظرم بايد هر کدام را در جايگاه خودش بررسى کرد.
نظر شما :