وزیر امور خارجه ترکیه در گفتگو با فارین پالیسی
توافقنامه تهران دست پخت مشترک ما و غرب بود
دیپلماسی ایرانی: دوحه قطر مکانی شد تا سردبیر بین الملل نشریه معتبر فارین پالیسی با وزیر امور خارجه ترکیه احمد داووداغلو پشت یک میز بنشیند و از وی در خصوص توافقنامهای سوال کند که میان آنکارا و تهران برای برون برد پرونده هستهای ایران از بن بست امضا شد اما به دلیل کارشکنیهای غرب در میانه از تحقق بازمانده است. شرح این پرسش و پاسخ:
چرا توافقنامه تهران با وجود امضا میان دو طرف تا کنون عملی نشده است؟ آیا این ادعا را که برزیل و ترکیه بیش از اندازه ایران را در این معادله جدی گرفتهاند، قبول دارید؟
نخست آنکه این عبارت که ترکیه و برزیل پرونده هستهای ایران را در قبضه خود گرفتهاند به هیچ وجه صحت ندارد. ترکیه و برزیل هر دو عضو شورای امنیت سازمان ملل هستند. زمانی که ما به عنوان اعضای این شورا انتخاب میشوبم، تعهد ما در قبال کسانی که با آرای خود ما را انتخاب کردند، حس مسئولیت پذیری عجیبی را ایجاب میکند. ما باید به عنوان اعضای این نهاد تمام عزم خود را جزم کنیم تا از هرگونه تنش در روابط بین المللی و در هر سطح و اندازهای بکاهیم. باید از عدم احتمال وقوع هر نبردی مطمئن باشیم. باید به دنبال راهکارهای دیپلماتیک برویم. بنابراین این ادعا که ما کنترل همه چیز را در دستان خود گرفتیم بسیار اشتباه است. ما تنها طبق وظایف خود عمل میکنیم. دوم اینکه ما به تنهایی تصمیم نمیگیریم. دوم اینکه بحث تبادل سوخت طرح خاص ما نبود بلکه پیشنهادی گروه پنج به اضافه یک بود. ایران نیز نسبت به این طرح حتی پیش از پادرمیانی ما ابراز تمایل کرده بود. محمد البرادعی که سابق بر این ریاست آژانس بین المللی انرزی هستهای را بر عهده داشت، ابتدا این فرمول را ساخته و پرداخته کرد. وی حتی از ما نیز در خصوص این طرح و احتمال پذیرش آن نظرخواهی کرد. در آن زمان هم وی از ما سوال کرد که آیا میتوانیم برای اعتماد سازی میان ایران و غرب تبدیل به انبار اورانیومهای سه درصدی ایران شویم یا خیر؟ ما هم این طرح را با متحدان خود در میان گذاشتیم و همگان امضای رضایت خود را بر پای آن نهادند. ایران هم با این طرح موافق بود. ما از ماه اکتبر تا ماه می با متحدان خود در این خصوص مشورت میکردیم و در نهایت تهران موافقت خود را با این بحث اعلام کرد و ما هم توافقنامه تهران را امضا کردیم. ما بارها گفتهایم که توافقنامه تهران تنها موفقیتی برای ترکیه و برزیل نبوده است بلکه سند این موفقیت برای همگان خورده است. این موفقیت در حقیقت موفقیت استراتژی باراک اوباما در قبال ایران است.
فکر میکنید که باراک اوباما به دنبال بازتعریف روابط بین الملل است و در این مسیر دست از استراتژی تعامل برداشته است؟
من گمان نمیکنم که وی از این استراتزی فاصله گرفته و یا آن را به گوشهای نهاده است. حتی زمانی که تحریمهای شدید اللحن در قبال ایران هم به تصویب رسید باز باراک اوباما تاکید کرد که همچنان راه برای قدم زدن در مسیر دیپلماتیک هموار است. من این جمله وینستون چرچیل را بسیار دوست دارم: این پایان نیست. این آغاز هم نیست. در حقیقت پایان یک آغاز است. تمام این پروسهها در حقیقت پایان یک آغاز بودند.
بیش از همه تحت تاثیر چه کسانی در دنیای سیاست هستید؟
در میان تخبگان افراد بسیاری هستند که بر من تاثیر گذاشتهاند. به عنوان مثال پلاتو آن جا که از ایدهالهای سیاسی و استمرار سخن میگوید من را بسیار جذب میکند.
وزیر امور خارجه ترکیه از یک متفکر یونانی نقل قول میکند!
چرا که نه. برای ما او تنها یک یونانی نیست بلکه متفکر و نظریه پرداز ما نیز هست. اگر متون نخبگان عثمانی را بخوانید میبینید که ما در تمامی این کتابها از متفکران یونانی با عنوان مرشدهای خود نام بردهایم. رهبران دیگری هم مانند گاندی بودند که بر من تاثیرات شگرفی گذاشتند. مردانی که از صلح برای رسیدن به اهداف سیاسی و اخلاقی خود استفاده کردند. در سال 2003 زمانی که من مشاور ارشد نخست وزیری وقت بودم تاکید کردم که ما باید به جایی برسیم در دستگاه دیپلماسی که میزان اختلافهای ما با همسایگانمان به صفر برسد. بسیاری در همان زمان هم نسبت به احتمال موفقیت ما در این خصوص ابراز شک و تردید کردند اما اکنون پس از هشت سال با درایت رجب طیب اردوغان ما اثبات کردیم که این مساله قابل اجرا است.
آیا کتاب راه استراتژیک را به عنوان مرجعی برای روزهای حضور در پست وزارت امور خارجه نوشتید؟
زمانی که این کتاب را نوشتم نه مشاور عالی بودم و نه وزیر امور خارجه. این کتاب در سال 2001 میلادی منتشر شد. آن زمان من تنها استاد دانشگاه بودم و هدف هم نوشتن کتابی بود که اصولی را برای دستگاه دیپلماسی ترکیه تعیین کرده باشد. اما به دلیل تغییر در فضای سیاسی ترکیه من ابتدا مشاور و سپس وزیر امور خارجه شدم. اکنون که خودم در این جایگاه هستم گویا باید اصول کتاب خودم را پیاده کنم.
برخی منتقدان شما ادعا میکنند که نمیتوان در یک لحظه با کشورهایی مانند ایران و سوریه دوست بود و همزمان رابطه حسنهای با اسرائیل و آمریکا هم داشت. امسال ما شاهد تنش در رابطه اسرائیل و ترکیه بودیم. آیا با این اظهارنظرها موافق هستید؟
من همچنان اصرار دارم که میتوان با تمامی همسایهها و کشورها رابطهای عالی و مثبت داشت. اگر سیاست شما بر مبنای احترام متقابل و ارزشگذاریهای صحیح باشد میتوان این سیاست را پیاده کرد. به عنوان مثال ما از سال 2003 تا دسامبر 2008 رابطه کامل و بی نقص با اسرائیل داشتیم. دو سال هم بود که ما نقش دیوار اعتماد ساز میان سوریه و اسرائیل را بازی میکردیم. ما در این بازههای زمانی هم با اسرائیل و هم با ایران رابطه حسنه خود را حفظ کرده بودیم. میتوان با تمامی همسایگان رابطه حسنه داشت اگر دیگران هم به ارزشهای ما احترام بگذارند. قرار نیست ما سکوت کنیم و طرف مقابل هر آنچه را که میخواهد انجام دهد.
نظر شما :