شریک دزد و رفیق قافله در ساختار قدرت عراق
دیپلماسی ایرانی: طرح تقسیم قدرت در عراق به پایان رسید و هر یک از فراکسیونهای این کشور بر اساس وزن و اهمیت خود مناصبی را به دست آوردند. برندگان و بازندگان در عراق امروز چندان مرز مشخصی با هم ندارند و هر یک از طرفهای دخیل در قدرت در این کشور به نوعی پیروز و به نوعی شکست خورده محسوب میشوند، اما پیروز واقعی در بعد داخلی این کشور را باید مردم عراق برشمرد که بالاخره هشت ماه پس از انتخابات پارلمانی چشمشان به دولت و قدرت در کشور جنگ زدهاشان باز شده است.
در بعد خارجی باید عربستان و آمریکا را حریفان شکست خورده به شمار آورد، هر چند این دو کشور نیز نهایت تلاششان را کردند تا رای برآمده از مردم عراق در پیچ و خم رایزنیهای پشت پرده و فشارهای آشکار و پنهان به سود ریاض و واشنگتن و به تبع آن جریان خاصی در عراق شکل بگیرد.
باید به انتخاب مردم عراق احترام گذاشت و راهی که عراقیها برای خود برگزیدهاند، خوب و بدش پای خودشان است و کسی نمیتواند در این مورد به آنها شکایت ببرد. اما در این میان برخی نکات غیر قابل چشم پوشی قرار دارد که به نظر میرسد برای ایران بسیار مهم و غیر قابل چشم پوشی است؛ نکات و مواردی که اگر هماکنون مدنظر قرار نگیرد و برای آنها فکری نشود ممکن است آینده روابط ایران و عراق را تحت تاثیر خودش قرار دهد.
به رغم روابط خوب کنونی میان ایران و عراق به عنوان دو کشور همسایه، باید توجه داشت که ایران در برابر تجاوز ارتش عراق به مدت هشت سال با این کشور جنگ کرده است و همچنان برخی از مسایل این جنگ ویرانگر بر روابط دو کشور سایه افکنده که باید در برخورد با آنها با کمال هشیاری عمل کرد.
قدرت میان گروهها و جریانهای عراقی تقسیم شد و هر یک از آنها به پستی و مقامی رسیدند و باید تا سه سال دیگر شاهد حضور آنها در مسند قدرت باشیم. در اين میان افرادی در دولت جدید عراق وارد ساختار قدرت شدهاند که از هماکنون باید منتظر سنگاندازی آنها در روابط تهران – بغداد باشیم. این افراد که از ماهها قبل از انتخابات حمله به ایران را محور تبلیغات انتخاباتی خود قرار داده بودند، امروز با وارد شدن به ترکیب قدرت در عراق و دارا بودن تریبون رسمی بزرگترین مشکل در برقراری روابط حسنه دو کشور خواهند بود.
این افراد که سابقه بعثی بودن دارند و نوری المالکی پس از پایان نشست هماهنگی برای تشکیل دولت در بغداد به صراحت آنها را به ارتباط با جریانهای تروریستی بعثی متهم کرد، امروز به واسطه دمکراسی حاکم بر عراق و زیر گوش مالکی دارای قدرت شدهاند و چه بسا با سنگاندازی آنها در مسایل عراق باعث افزایش نارضایتی مردمی و در پی آن سرنگونی دولت مالکی بروند، البته از این جماعت بعید نیست که هم شریک دزد باشند و هم رفیق قافله. عدنان الدلیمی رئیس فراکسیون التوافق در مجلس اول عراق بود که روز در مجلس عراق برای مردم این کشور قانون وضع میکرد و شب با بعثیها و گروهک القاعده برنامه ترور و کشتار آنها را طراحی میکرد.
اکنون نیز در ساختار حکومت در عراق این افراد حضور دارند؛ افرادی مانند صالح المطلک که صلاحیتش توسط هیات بعثیزدایی برای شرکت در انتخابات نیز رد شده بود. البته باید به این لیست افراد دیگری را هم افزود که همراه آنها وارد ساختار قدرت خواهند شد و نباید لحظهای تردید کرد که آنها افرادی مانند خود را وارد ساختار قدرت خواهند کرد.
سابقه دشمنی افرادی مانند صالح المطلک با ایران و ایرانی چیزی نیست که به زودی فراموش شود؛ آموزههای بعثی که او هنگام تحصیل در دانشگاههای عراق با آن بزرگ شده به همراه دو تفکر ضد شیعی و پانعربیسم، وى را به فرد غیر قابل تحملی تبدیل کرده که هر آن باید منتظر شبه افکنیهای اش بود.
معرفی اسامه النجیفی به عنوان رئیس پارلمان عراق نقطه عطف این جایگیری در ساختار جدید قدرت در عراق است. وی آن زمان که به همراه برادرش وارد شورای استانی موصل شدند چنان رفتاری از خود نشان دادند که کردهای شورای عضو شورای استانی نشستها را تحریم کردند، وی پیش از آنکه تریبونی به عنوان ریاست مجلس عراق را داشته باشد، به بدترین شکل ممکن به ایران و ایرانی حمله میکرد و حال که به عنوان ریاست مجمع منتخبان مردم عراق- پارلمان – رسیده است؛ باید از وی چه انتظاری داشت؟ آیا ریاست بر پارلمان عراق باعث نخواهد شد انسان کمبنیهای مانند النجیفی بار دیگر ساز خود را علیه ایران کوک کند و در مسند ریاست مجلس عراق، ایران را مورد حمله قرار دهد و چون به عنوان یکی از روسای سه قوه عراق مطرح است، در این میان نیز کسی توان پاسخگویی به وی را نداشته نباشد؟
صالح المطلک فرد دیگری است که سابقه او برای همه مشخص است؛ وی که ارتباطات تنگاتنگی با منافقین دارد از طرفداران دوآتشه آنها بوده و در این زمینه گوی سبقت را از دیگران ربوده است. به قرار معلوم مطلک به عنوان معاونت رئیس جمهور عراق منصوب شده است تا زیر گوش جلال طالبانی بتواند ماموریتهای مهم خود را انجام دهد. مطلک پیش از این در تجمع گروهی از اعضای سازمان منافقین که دستشان به خون مردم عراق ضمن انتفاضه شعبانیه آلوده است حضور یافت تا ثابت کند هنوز هم به حزب بعث وفادار است. البته او پیش از این گفته بود در دولتی که مورد تائید ایران باشد مشارکت نمیکند – که البته مشارکت کرد – تا میزان نفرت خود از ایرانیها را نشان دهد.
مطلک اکنون کنار طالبانی است تا همان کاری را کند که پیش از این سرلشکر وفیقالسامرایی کرد؛ سخنانی که طالبانی دو سال پیش در مورد معاهده 1975 برزبان راند، تکرار سخنان این سرلشکر ارتش بعث بود که در جنگ هشت ساله علیه ایران مسئول قسمت ایران در استخبارات ارتش صدام بود و تا درجه سرلشکری هم ارتقا يافت. حالا کنار دست پیرمردی مانند طالبانی که متاسفانه فردی احساساتی هم هست، چنین شخصی قرار گرفته است و باید منتظر بود و دید که سخنان او در رئیس جمهور فاقد قدرت عراق تا چه اندازه نفوذ خواهد کرد.
در آخر هم باید به شخص ایاد علاوی پرداخت که رویای رسیدن به نخستوزیری را بر باد رفته دید و ناچار برای حفظ آبرو هم که شده عنوان ریاست «شورای ملی سیاستهای استراتژیک عراق» را به دست آورد. البته بر اساس گزارشهای منتشر شده، آقای اوباما که در رساندن این شیعه سکولار، به مقام نخستوزیری راه به جایی نبرده بود، به او قول داده تا کاری کند که حرفش در عراق خریدار داشته باشد – به نقل از خبر منتشر شده از سوی شبکه العربیه-.
تجربهای که از حازم شعلان وزیر دفاع عراق، در دوره نخستوزیری ایاد علاوی در دولت موقت این کشور در اذهان باقی مانده است، این تصور را بسیار تقویت میکند که مسیر تعریف شده برای شعلان که خود یک سمت ترورها و دزدیها در عراق بود، همان مسیری است که امروز بدون حضور او باید کسان دیگری آن را پیگیری کنند. به هر حال آنچه خود را در این میان نشان میدهد موفقیت ایران در تعیین سرنوشت نهایی دولت در عراق است و مهم این است که شیعیان و کردهای همسو با ایران موفق به اخذ دولت و قوه اجرایی شدهاند. اما نباید فراموش کرد که عراق هیچگاه یکدست نخواهد شد و با وجود حضور دوستان ایران در ساختار قدرت؛ افراد نامبرده شده در بالا همچنان مانع از توسعه روابط دو کشور خواهند بود و دلخوریهای بسیاری را باعث خواهند شد.
نظر شما :