چه کسی مقصر است

۱۱ آبان ۱۳۸۹ | ۱۸:۵۱ کد : ۹۱۷۷ آمریکا
این سوالی است که امروز ذهن هر خواننده‌ حرفه خبرهای روز جهان را خود مشغول داشته است. واقعاً چه کسی در برابر رویدادهای رخ داده و حوادثی که ممکن است هر بی‌گناهی را با خود به قعر حوادث ناخواسته ببرد، مقصر است و عامل و بانی آنها به شمار می‌رود؟

ديپلماسى ايرانى: این سوالی است که امروز ذهن هر خواننده‌ حرفه خبرهای روز جهان را خود مشغول داشته است. واقعاً چه کسی در برابر رویدادهای رخ داده و حوادثی که ممکن است هر بی‌گناهی را با خود به قعر حوادث ناخواسته ببرد، مقصر است و عامل و بانی آنها به شمار می‌رود؟ به عبارت بهتر در حوزه‌ای که هر کس مجالی برای عرض اندام دارد و دارای امکانات بالقوه برای تاثیرگذاری بر جریانات طبیعی زندگی مردم هستند؛ چه اهدافی در پشت هر طرح و برنامه‌ای قرار دارد؟

انتشار خبری در مورد فرود اضطراری یک فروند هواپیمای باری متعلق به یک شرکت آمریکایی در فرودگاه بیرمنگام انگلیس که از یمن به سمت آمریکا در سفر بود، بار دیگر مساله تروریسم و القاعده را در راس اخبار شبکه‌های غربی قرار داد و تایید و تفسیرهای متعددی در این مورد صورت گرفت. تنها چند ساعت بعد باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در برابر دوربین‌ها حاضر شد و از دستورات خود برای حفظ جان شهروندان آمریکایی در برابر هرگونه حمله تروریستی سخن گفت. کمی آن‌طرف‌تر نیز دو جنگنده اف 15 آمریکایی با اسکورت یک فروند هواپیمای اماراتی آن را تا فرودگاه جان اف کندی نیویورک همراهی کردند، همه چیز مانند فیلم‌های تخیلی هالیوودی شکل گرفت.

آقای اوباما اعلام کرد که در بسته‌های پستی شرکت فدکس که از یمن به آمریکا فرستاده شده است مواد منفجره بسیار قوی وجود داشته است که این خود نشان دهنده عزم تروریست‌ها برای ادامه اقدامات خونین خود است؛ وی بار دیگر القاعده را در جایگاه متهم نشاند تا پس از آنچه که در شب کریسمس و ماجرای جاسازی مواد منفجره در پاشنه کفش یک نیجریه‌ای درس خوانده در مدارس دینی یمن پیش آمد، بار دیگر یمن در صدر اخبار تروریستی جهان قرار گیرد و این بار مواد منفجره در بسته پستی و باز هم یک هواپیمای خطوط هواپیمایی آمریکا هدف باشند.

نکته دیگر در مورد اسکورت هواپیمای اماراتی توسط جنگنده‌های اف 15 در این نهفته است که واقعاً اگر در این هواپیماها بمبی کارگذاشته بودند، از دست این دو جنگنده رهگیر چه بر می‌آمد جز اینکه نظاره‌گر انفجار آن باشند که اگر خود نیز در شعاع کم این هواپیما بوده باشند به دلیل انفجار صدها تن سوخت در فضا و موج ناشی از آن، به قعر اقیانوس اطلس سقوط می‌کردند.

اگر کمی به حافظه تاریخی خود فشار آورده و حوادث یازده سپتامبر را مرور کنیم، به موارد مشابهی برخورد خواهیم کرد که از هیچ آغاز و با هیچ تمام شدند و کسی هم سراغی از آنها نگرفت و در بایگانی شبکه‌های خبری و سازمان‌های امنیتی این کشور به تاریخ سپرده شدند. دولت آمریکا با بهره‌برداری از این رویدادها به نفع سیاست‌های کلی خود – چه حزبی و چه بین‌المللی – فتیله آن را پایین کشید و بررسی در مورد آنها را هم تعطیل کرد. نامه‌های حاوی ویروس سیاه زخم؛ مساله‌ای بود که وحشت را بر جامعه آمریکا حاکم کرد و مثل اینکه قرار است مردم این کشور همیشه چماق تروریسم و حملات تروریستی را بر سر خود داشته باشند. حالا نوبت به بسته‌های پستی رسیده است.

آقای اوباما در سخنان خود از عربستان تشکر کرد که آنها را از وجود چنین تهدیدی مطلع کرده‌اند و طبق معمول خواستار تداوم مبارزه با تروریست‌ها شد و قول داد ما – منظورش ارتش آمریکا و متحدان اروپایی‌اش است - القاعده را در یمن نابود خواهیم کرد. در مورد این حادثه روی‌ داده نکاتی چند را می‌توان مدنظر قرار داد:

1- اگر مقامات عربستان گزارش این اقدام القاعده را به آمریکایی‌ها داده‌اند باید گفت یا کار خود سعودی‌ها بوده و قصد به دست آوردن دل آمریکایی‌‌ها را – در آستانه رفتن لایحه فروش 60 میلیارد دلار سلاح آمریکایی به مجلس سنا - داشته‌اند و در غیر این صورت باید گفت که القاعده را عربستان کنترل می‌کند که تا این اندازه در آن حضور و نفوذ دارد.

2- آقای اوباما و سران حزب دموکرات در آستانه برگزاری انتخابات این کشور نیازمند بحرانی این چنین بودند تا بتوانند نظر رای‌دهندگان آمریکایی که عقلشان در چشمشان است را به دست آورند، با این تعبیر که با جنجالی تبلیغاتی، آمریکایی‌های رسانه زده را به سمت خود جلب و جذب کنند.

3- به گونه‌ای که در مورد بمب مورد استفاده در این اقدام تروریستی، گفته شده است، دارای حجم کم و قدرت انفجاری بسیار بالا بوده که در صورت انفجار؛ هواپیما را منهدم می‌کرد. سوال اینجاست که اعضای القاعده کجا به تکنولوژی‌های پیشرفته چنین مواد انفجاری که فقط در آزمایشگاه‌های فوق مدرن غربی ساخته می‌شوند، دست یافته‌اند.

4- آقای اوباما گفته است که قصد نابودی القاعده در یمن را دارد. همه می‌دانند که تمام اعضای القاعده در یمن از 400 نفر تجاوز نمی‌کند و مغز متفکر و عبارت بهتر دایره مرکزی آنها در این کشور که همه اتباع عربستان هستند، نیز بیش از چند 10 نفر نیستند؛ پس آمریکا بر آن است تا چه قدرتی را در یمن نابود کند، آیا منظور مستقیم رئیس جمهور آمریکا اشغال کشور یمن و دستیابی به امکانات راهبردی این کشور چون تنگه باب‌المندب و جزیره سوکوتره در اقیانوس هند نیست تا ناوگان دریایی خود را در گلوگاه تجاری جهان مستقر کند؟

5- به نظر می‌رسد در پی ناکامی آقای اوباما در پیشبرد طرح‌هایش در افغانستان و ناکامی در دخالت مستقیم در تشکیل دولت در عراق، وی با بن‌بستی مواجه شده که بر آن است تا این بن‌بست را به هر صورت ممکن از پیش پای خود بردارد. از این رو متوجه کردن افکار عمومی آمریکا به القاعده و نشان کردن این سازمان از نفس افتاده شاید بتواند خاک کهنگی بر شعارها و وعده‌های داده شده اوباما به مردم آمریکا بپاشد.

6- چند روز پیش پیامی از سوی اسامه بن لادن منتشر شد که در آن فرانسه را تهدید کرده بود. چه بسا لازم باشد پس از این تهدید شدید و غلیظ به صورت عملی نیز اقدامی صورت بگیرد، کشورها اروپایی چند هفته پیش نیز به صورت همگانی اعلام خطر حمله تروریستی کرده بودند!

7- یک مقام بلندپایه آمریکایی چندی پیش از ایران می‌خواهد تا با این کشور از در همکاری امنیتی برای مقابله با القاعده درآید؛ چرا که به زعم وی ایران حضور و نفوذ کافی در منطقه دارد و می‌تواند در این مورد تاثیرگذار باشد، سوال اینجاست میان این درخواست آمریکا از ایران و همکاری امنیتی ناگهانی عربستان با آمریکا در کشف این محموله انفجاری چه رابطه‌ای نهفته است؟!

به این لیست می‌توان برخی از موارد دیگر را هم افزود که شامل نوع نگاه تروریست زده مقامات آمریکایی و روی آوردن آنها به محیط امنیتی جدید در جهان؛ پای گذاشتن دمکرات‌ها در مسیری که جورج بوش پسر و نومحافظه‌کاران در این کشور بنیان‌ گذاشتند؛ ناتوانی در پیشبرد آنچه مبارزه با تروریسم و تامین مردم آمریکا توصیف می‌شود، تدارک بهانه‌های تازه برای قانع کردن مردم این کشور جهت تامین هزینه جنگی این کشور که در این بحران اقتصاد جهانی نامعقول به نظر می‌رسد و...

 به هر حال در دنیای قدرت و تعارضات موجود در جهان، طراحی چنین اقداماتی چه اینکه از سوی القاعده باشد و چه از طرف طراحان امنیتی سازمان جاسوسی آمریکا و عربستان باشد، ممکن است و به دلیل شلوغی بیش از اندازه میدان ادعاها، نمی‌توان سره را به خوبی از ناسره تشخیص داد.


نظر شما :