فروش تسلیحات به اعراب برای مقابله با ایران

۱۹ مهر ۱۳۸۹ | ۱۶:۴۰ کد : ۸۹۴۱ اقتصاد و انرژی
نویسنده خبر: AFP
بیشتر کشورهای عربی قادر نیستند که خود از این تجهیزات نگهداری یا استفاده کنند. صرف خرید تسلیحات نمی تواند به کشوری قدرت ببخشد در کنار این باید آموزش های لازم انجام شود.
فروش تسلیحات به اعراب برای مقابله با ایران

دیپلماسی ایرانی: طی ماه های اخیر شاهد فروش گسترده تسلیحات به کشورهای عربی خاورمیانه به خصوص عربستان بوده ایم. با توجه به این که صرف انبار کردن تسلیحات و تجهیزات نظامی در یک منطقه، خطری بالقوه برای صلح و امنیت منطقه ای به حساب می آید، اسماعیل بشری، متخصص مباحث خلع سلاح در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، پیشینه و خطرات ناشی از چنین اقداماتی را برای دیپلماسی ایرانی تشریح کرده است.

گفتاری از دکتر اسماعیل بشری اسماعیل بشری، متخصص مباحث خلع سلاح در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام:

فروش تسلیخات به کشورهای منطقه مسئله جدیدی نیست. از دیرباز این اتفاق می افتاده و در آینده هم این اتفاق خواهد افتاد. این مسئله قدمتی طولانی دارد و ابعاد تهدیدات چه به صورت مجازی و چه به صورت حقیقی، در منطقه افزایش پیدا کرده است. یعنی یا بر اثر عملیات روانی که صورت می گیرد و تبلیغات این را در منطقه القا می کنند که تهدیدات وجود دارد و در حال گسترش یافتن است و از این روش کشورهای منطقه را وادار به خرید تسلیحاتی می کنند یا واقعا تهدیداتی به وجود می آید و کشورها برای امنیت خود اقدام به خرید تسلیحات می کنند.

از قدیم الایام تهدیداتی وجود داشت، جنگ های اعراب و اسرائیل و مسائل منطقه ای، کشورهای خاورمیانه را ناگزیر می کردکه تجهیزاتی را خریداری کنند. البته منظور از اعراب در مناقشه اعراب و اسرائیل، کشورهایی است که قدمت بیشتری دارند. عربستان در آن زمان به عنوان پایه دوم سیاست دو ستونی نیکسون مطرح بود. سیاست دوستونی نیکسون در اوایل دهه 70 برای مقابله با گسترش کمونیسم در منطقه خاورمیانه و برای تامین امنیت صادرات نفت در این منطقه تنظیم شده بود. در راستای این سیاست هم به ایران اسلحه فروخته می شد و هم به عربستان. در مقابل هم برای این که عملیات امریکا و غرب خنثی شود، اتحاد جماهیر شوروی سعی می کرد عراق را تجهیز کند.

این فروش تسلیحات بالاخره بعد از انقلاب اسلامی سرباز کرد. بعد از انقلاب اسلامی که امریکا متحد بزرگ منطقه ای خودش در خاورمیانه یعنی ایران را از دست داد، زمینه چینی هایی صورت گرفت که به کشورهای منطقه این مسئله را القا می کرد که نظام تازه سرکار آمده در ایران، نه تنها برای تمامیت ارضی کشورهای منطقه تهدید جدی به حساب می آید بلکه برای رژیم های منطقه هم خطر مهمی به حساب می آید. با این تحلیل امریکا کشورهای منطقه را برای خرید تسلیحات ترغیب کرد. از آن سو هم تا حدودی عراق را برای ورود به جنگ با ایران تشویق کردند.

در آن بازه زمانی تهدیدی که از سوی عراق متوجه کشورهای عربی بود، به جمهوری اسلامی ایران انتقال پیدا کرد. این بار این کشور ها هم خود را با خریدهای تسلیحاتی تجهیز می کردند و هم به عراق برای مقابله با ایران کمک می کردند.

بعد از خاتمه جنگ ایران و عراق، تهدید ایران تقریبا منتفی شد. عراق عملا تهدید خود را با حمله به کویت نشان داد. بعد از این حمله با وجود این که کویت تجهیزات زیادی برای دفاع از خود خریداری کرده بود و هم چنین کشورهایی مثل عربستان نتوانستند در برابر عراق از کویت حمایت کنند، زمینه برای حضور نیروهای خارجی در منطقه فراهم شد.

وقتی خارجیان وارد منطقه شدند، هم با خودشان به منطقه سلاح و تجهیزات نظامی آوردند و هم بعد از بیرون کردن عراق از کویت، امریکا پایگاه هایی را در منطقه برای دپو و انبار اسلحه و تجهیزات نظامی برای عملیات ضربتی به وجود آورد. در کنار این، کشورهای حوزه خلیج فارس و عربستان را به خرید تسلیحات ترغیب کرد.

تهدید عراق با حمله نیروهای امریکایی و سقوط صدام تا مدت های طولانی از میان رفت. قراردادهای کمپ دیوید و متعاقب آن قراردادهایی که بین کشورهایی مثل مصر و اردن با اسرائیل بسته شد، رفته رفته اسرائیل را از حالت تهدید برای کشورهای عربی محافظه کار خارج کرد و دوباره تبلیغات و جنگ روانی علیه ایران آغاز شد.

این مسئله بعد از طرح مسائل هسته ای ایران و بزرگ نمایی و تبلیغات منفی درباره آن شدت گرفت. این تبلیغات باعث شد که کشورهای خاورمیانه نسبت به ایران بدبینی پیدا کنند و دوباره نسبت به خریداری سلاح اقدام کنند. فعالیت های موشکی ایران را هم تهدیدی علیه کشورهای منطقه معرفی کردند و سیستم های ضد موشکی به این کشورها فروختند.

به هر حال این یک روندی هست که یا این کشورهای به صورت واقعی با خطر و تهدیدات امنیتی مواجه هستند یا این تهدیدات که به صورت عملیات روانی القا می شود باعث می شود که مشاورین و مستشاران نظامی دائما پیشنهاداتی درباره تقویت بخشی از نیروهای مسلح برای مقابله با تهدیدات احتمالی ارائه دهند.

نهایتا این کشورها سلاح هایی را خریداری و انبار می کنند و مبالغ این قرارداد ها چون کلان است موجب رونق کارخانه های اسلحه سازی غربی به ویژه امریکا می شود و به این وسیله می توانند بر بحران های اقتصادی که با آن مواجه هستند فائق آیند.

نکته دیگری که باید درباره این قراردادهای نظامی در نظر داشت این است که بیشتر کشورهای عربی قادر نیستند که خود از این تجهیزات نگهداری یا استفاده کنند. صرف خرید تسلیحات نمی تواند به کشوری قدرت ببخشد در کنار این باید آموزش های لازم انجام شود و چون اغلب این کشورها کم جمعیت هستند و قیمت عمده نیروهای مسلح آن ها خارجی هستند، عمدتا کنترل این تسلیحات پیشرفته تحت عنوان خدمات پس از فروش در اختیار فروشندگان آن ها باقی می ماند. تا دارندگان این تسلیحات بخواهند دانش استفاده از آن ها را فرابگیرند، مستشاران پیشنهاد می دهند که این تجهیزات قدیمی شده است و باید با تجهیزات جدید تر جایگزین شود و این روند همواره تکرار می شود.

نمونه این مسئله فروش هواپیما های اواکس به عربستان بود که همه گردانندگان آن امریکایی بودند و قاعدتا اطلاعاتی که جمع آوری می کردند، بخشی را در اختیار عربستان قرار می دادند و بخش دیگر را که مورد نیاز امریکا بود به امریکا می دادند.

درباره احتمال به کارگیری این تسلیحات علیه اسرائیل باید گفت که مستشاران نظامی در کشورهای عربی وظیفه دارند کاری کنند که اعراب قادر نباشند نوک پیکان را به سمت اسرائیل برگردانند.

احتمال معامله انرژی هسته ای با تسلیحات

اگر عربستان بخواهد به انرژی هسته ای دست پیدا کند قاعدتا به سراغ کشورهای غربی می رود چرا که به استثنای یک سری موشک های میان برد که از چین خریداری شده، اکثر فناوری های در اختیار عربستان، تکنولوژی های غربی است.

امتناع امریکا از این که انرژی هسته ای در اختیار عربستان بگذارد می تواند یکی از علت های فروش این حجم از تسلیحات به عربستان بگذارد، اما این علت تام و تمام نیست. مشاورین تسلیحاتی که با سران کشورهای عربی گفت و گو می کنند سعی می کنند بیشتر تهدیدات مختلفی که از جانب ایران متوجه این کشورهاست بزرگ نمایی کنند.

AFP

AFP
نویسنده خبر


نظر شما :